تقدیم به ساحت مقدسش ۱۱مرتبه قرائت سوره توحید
🌿🌸🌿
عصر یکی از روزها بود. ابراهیم از سرکار به خانه میآمد. وقتی وارد کوچه شد برای یک لحظه نگاهش به پسر همسایه افتاد. با دختری جوان مشغول صحبت بود. پسر، تا ابراهیم را دید بلافاصله از دختر خداحافظی کرد و رفت! میخواست نگاهش به نگاه ابراهیم نیافتد.
چند روز بعد دوباره این ماجرا تکرار شد. این بار تا میخواست از دختر خداحافظی کند، متوجه شد که ابراهیم در حال نزدیک شدن به آنهاست. دختر سریع به طرف دیگر کوچه رفت و ابراهیم در مقابل آن پسر قرار گرفت.

ابراهیم شروع کرد به سلام و علیک کردن و دست دادن. پسر ترسیده بود، اما ابراهیم مثل همیشه لبخندی بر لب داشت. قبل از اینکه دستش را از دست او جدا کند با آرامش خاصی شروع به صحبت کرد و گفت: ببین، تو کوچه و محله ما این چیزها سابقه نداشته. من، تو و خانوادهات را کامل میشناسم، تو اگه واقعا این دختر رو میخوای من با پدرت صحبت میکنم که...
جوان پرید تو حرف ابراهیم و گفت: نه، توروخدا به بابام چیزی نگو، من اشتباه کردم، غلط کردم، ببخشید.
ابراهیم گفت: نه! منظورم رو نفهمیدی! ببین، پدرت خونه بزرگی داره، تو هم که تو مغازه او مشغول کار هستی، من امشب تو مسجد با پدرت صحبت میکنم. انشاالله بتونی با این دختر ازدواج کنی، دیگه چی میخوای؟ جوان که سرش را پایین انداخته بود خیلی خجالتزده گفت: بابام اگه بفهمه خیلی عصبانی میشه. ابراهیم جواب داد: پدرت با من، حاجی رو من میشناسم، آدم منطقی و خوبیه. جوان گفت: نمیدونم چی بگم، هرچی شما بگی. بعد هم خداحافظی کرد و رفت.
شب بعد از نماز، ابراهیم در مسجد با پدر آن جوان شروع به صحبت کرد؛ اول از ازدواج گفت و اینکه اگر کسی شرایط ازدواج را داشته باشد و همسر مناسبی پیدا کند، باید ازدواج کند. در غیر اینصورت اگر به حرام بیفتد باید پیش خدا جوابگو باشد؛ و حالا این بزرگترها هستند که باید جوانها را در این زمینه کمک کنند.
حاجی حرفهای ابراهیم را تایید کرد. اما وقتی حرف از پسرش زده شد اخمهایش رفت تو هم! ابراهیم پرسید: حاجی اگه پسرت بخواد خودش رو حفظ کنه و تو گناه نیفته، اون هم تو این شرایط جامعه، کار بدی کرده؟ حاجی بعد از چند لحظه سکوت گفت: نه!
فردای آن روز مادر ابراهیم با مادر آن جوان صحبت کرد و بعد هم با مادر دختر و بعد یک ماه از آن قضیه گذشت. ابراهیم وقتی از بازار برمیگشت شب بود. آخر کوچه چراغانی شده بود. لبخند رضایت بر لبان ابراهیم نقش بست. رضایت، بخاطر اینکه یک دوستیِ شیطانی را به یک پیوند الهی تبدیل کرده، این ازدواج هنوز هم پابرجاست و این زوج زندگیشان را مدیون برخورد خوب ابراهیم، با این ماجرا میدانند.
هدایت شده از تک رنگ
✨سفر به دنیای ناشناختهها✨
یه جای جذاب و نابه. همین اطراف خودمون، که ناشناخته است و دیدنی...!🤩
زمان بازدید ۱۸ تا ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۲🗓
نمایشگاه دائمی استان قم
انتهای خاکفرج، جنب استانداری📍
•صبح ویژه خانمها
°عصر ویژه آقایان
•شب ویژه خانوادهها
جهت تعیین وقت و هماهنگی مدارس و ارگانها، با این شمارهها تماس بگیرید:
۰۹۹۳۹۶۷۰۷۴۹
۰۹۰۲۸۵۹۷۲۴۱
#سفر_به_دنیای_ناشناختهها🤓
◇•@takrang1•◇
هدایت شده از مصلی گرام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 ایراد نداره خیلیا از آقا انگشتر و چفیه میخوان
🔹 ولی ادب این مرد بحرینی و درخواستش از حضرت اقا شگفت زده ام کرد حتما ببینید
#الامام_الخامنه_ای
🇮🇷 کانال رسمی #عنتر_نشنال 👇🏻
@antarnational
هدایت شده از مَحـــرَمــــانه (secret_ir)
1.22M
از ی سرباز صفر به افسران فضای مجازی
برای رهبری یارگیری کنید حتی برای کانال معظم له در ایرانی ترین سکوی داخلی (ایتا)
👇
پايگاه اطلاع رسانی دفترحفظ و نشر آثار حضرت آیتالله خامنهای KHAMENEI.IR
ایدی #کانالرسمیرهبر در ایتا👇
https://eitaa.com/khamenei_ir
🔴حکم اعدام متهمان ردیف اول تا سوم پرونده «خانه اصفهان» از سوی دیوان عالی کشور تأیید شده است
♦️به نقل از پایگاه خبری ایسکا نیوز:حادثه «خانه اصفهان» در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۱ حین اغتشاشات پاییز گذشته رخ داد و ۳ تن از نیروهای امنیتی مستقر در میدان نگهبانی محله خانه اصفهان به نام «محسن چراغی»، «محسن حمیدی» و «محمد کریمی»، به ضرب گلوله به شهادت رسیدند. پس از وقوع این حادثه، با انجام اقدامات امنیتی و بررسیهای انتظامی، ۶ نفر دستگیر شده و پس از انجام تحقیقات و بازپرسی، پرونده به دادگاه ارجاع شد.
♦️در این پرونده طی ۴ جلسه دادرسی، صالح هاشمی متهم به کشیدن سلاح کمری، مجید کاظمی متهم به کشیدن سلاح کلاشنیکوف و سعید یعقوبی متهم به کشیدن اسلحه، به عنوان متهمان ردیف اول تا سوم به جرم «محاربه» با حکم اعدام روبرو شدند. با رأی دادگاه، امیرنصر آزادانی و سهیل جهانگیری دیگر متهان پرونده نیز به ترتیب به ۱۶ سال و ۲ سال حبس محکوم شدند.
♦️دادگاه رسیدگیکننده به پرونده «خانه اصفهان» در دیماه ۱۴۰۱ در محل دادگستری استان اصفهان برگزار شد و دادگاه بدوی به استناد اقرار متهمان آراء یاد شده را صادر کرد. این آراء با ثبت اعتراض توسط وکلای محکومان، ظرف ماههای گذشته در نوبت رسیدگی در دیوان عالی کشور قرار داشت و اکنون با تأیید رأی بدوی توسط قضات دیوان عالی، برای اجرای مجازات ابلاغ خواهد شد.
🇮🇷کانالهای نشریه عبرتهای عاشورا🇮🇷
🌍 eitaa.com/ebratha_ir ایتا
🌍 splus.ir/ebratha.org سروش
🔺روحانی با برجامش ۲ تا هواپیما وارد کرد گوش عالم را کر کرد!!
این دولت ۵۰ فروند هواپیما وارد میکنه، حدود ۶۰ جنگنده سوخو 35 خریده و خط تولید هواپیما داخلی هم داره استارت میخوره اما هیچ ریپورتاژ خبری نمیشه!!
واقعا از نظر رسانهای فلج هستیم یاعلی...
دانستنی های نظامی👇
https://eitaa.com/joinchat/2469068961C1c2c2ec17e
تقدیم به ساحت مقدسش قرائت سوره حشر
🌿🌸🌿🌸🌿
قبل از شروع فینال رفتم پیش ابراهیم توی رختکن و گفتم: من مسابقههای حریفت رو دیدم. خیلی ضعیفه، فقط ابرام جون، تورو خدا دقت کن. خوب کشتی بگیر، من مطمئنم امسال برا تیم ملی انتخاب میشی. مربی آخرین توصیهها را به ابراهیم گوشزد میکرد. در حالی که ابراهیم بندهای کفشش را میبست. بعد با هم به سمت تشک رفتند. من سریع رفتم و بین تماشاگرها نشستم. ابراهیم روی تشک رفت. حریف ابراهیم هم وارد شد. هنوز داور نیامده بود. ابراهیم جلو رفت و با لبخند به حریفش سلام کرد و دست داد. حریف او چیزی گفت که متوجه نشدم. اما ابراهیم سرش را به علامت تایید تکان داد. بعد هم حریف او جایی را در بالای سالن بین تماشاگرها به او نشان داد. من هم برگشتم و نگاه کردم. دیدم پیرزنی تنها، تسبیح بهدست، بالای سکوها نشسته. نفهمیدم چه گفتند و چه شد. اما ابراهیم خیلی بد کشتی را شروع کرد. همهاش دفاع میکرد. بیچاره مربی ابراهیم، اینقدر داد زد و راهنمایی کرد که صدایش گرفت. ابراهیم انگار چیزی از فریادهای مربی و حتی داد زدنهای من را نمیشنید. فقط وقت را تلف میکرد.
حریف ابراهیم با اینکه در ابتدا خیلی ترسیده بود، اما جرات پیدا کرد. مرتب حمله میکرد. ابراهیم هم با خونسردی مشغول دفاع بود. داور اولین اخطار و بعد هم دومین اخطار را به ابراهیم داد. در پایان هم ابراهیم سه اخطاره شد و باخت و حریف ابراهیم قهرمان 74 کیلو شد. وقتی داور دست حریف را بالا میبرد ابراهیم خوشحال بود. انگار که خودش قهرمان شده. بعد هردو کشتیگیر یکدیگر را بغل کردند.
حریفِ ابراهیم در حالی که از خوشحالی گریه میکرد، خم شد و دست ابراهیم را بوسید. دوکشتیگیر در حال خروج از سالن بودند. من از بالای سکوها پریدم پایین. با عصبانیت سمت ابراهیم آمدم. داد زدم و گفتم: آدم عاقل، این چه وضع کشتی بود؟ بعد هم از زور عصبانیت با مشت زدم به بازوی ابراهیم و گفتم: آخه اگه نمیخوای کشتی بگیری بگو، ما رو هم معطل نکن. ابراهیم خیلی آرام و با لبخند همیشگی، گفت: اینقدر حرص نخور بعد سریع رفت تو رختکن، لباسهایش را پوشید. سرش را پایین انداخت و رفت. از زور عصبانیت به در و دیوار مشت میزدم. بعد یک گوشه نشستم. نیمساعتی گذشت. کمی آرام شدم. راه افتادم که بروم. جلوی درِ ورزشگاه هنوز شلوغ بود. همان حریف فینال ابراهیم با مادر و کلی از فامیلها و رفقا دور هم ایستاده بودند. خیلی خوشحال بودند. یکدفعه همان آقا من را صدا کرد. برگشتم و با اخم گفتم: بله؟ آمد به سمت من و گفت: شما رفیق آقا ابرام هستید، درسته؟ با عصبانیت گفتم: فرمایش؟ بیمقدمه گفت: آقا عجب رفیق بامرامی دارید. من قبل مسابقه به آقا ابرام گفتم شک ندارم که از شما میخورم، اما هوای مارو داشته باش، مادر و برادرام بالای سالن نشستهاند. کاری کن ما خیلی ضایع نشیم.
بعد ادامه داد: رفیقتون سنگ تموم گذاشت. نمیدونی مادرم چهقدر خوشحاله. بعد هم گریهاش گرفت و گفت: من تازه ازدواج کردهام. به جایزه نقدی مسابقه هم خیلی احتیاج داشتم، نمیدونی چقدر خوشحالم. مانده بودم که چه بگویم. کمی سکوت کردم و به چهرهاش نگاه کردم. تازه فهمیدم ماجرا از چه قرار بوده. بعد گفتم: رفیق جون، اگه من جای داش ابرام بودم، با این همه تمرین و سختیکشیدن این کار رو نمیکردم. این کارا مخصوص آدمای بزرگی مثل آقا ابرامه. از آن پسر خداحافظی کردم. نیمنگاهی به آن پیرزن خوشحال و خندان انداختم و حرکت کردم. در راه به کار ابراهیم فکر میکردم. اینطور گذشتکردن اصلا با عقل جور در نمیاد.
با خودم فکر میکردم، «پوریایِ ولی» وقتی فهمید حریفش به قهرمانی در مسابقه احتیاج دارد و حاکم شهر آنها را اذیت کرده، به حریفش باخت. اما ابراهیم...، یاد تمرینهای سختی که ابراهیم در این مدت کشیدهبود افتادم. یاد لبخندهای آن پیرزن و خوشحالی آن جوان، یکدفعه گریهام گرفت. عجب آدمیه این ابراهیم.»
هدایت شده از بصیرت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ لو رفت!!
اقدام عجیب حراست کوروش مال
🔻برای شما هم سواله که با وجود حراست جلوی درب کورش مال چرا وضعیت داخل اینطوره؟!
♨️برای پاسخ این سوال، دوربین مخفی رو «تا انتها» ببینید 👆👆
چقدر بی شرف هستن اینا و چقدر بی عرضه هستن مسئولینی که به این راحتی دور زده میشن و بعدش اینها رو نقره داغ نمیکنن تا برای دیگران مایه عبرت بشن.
https://eitaa.com/samen_emam_sadegh
✅ با ما همراه باشید👇
🔷لطفا جهت تقویت نیروهای انقلاب و گسترش فرهنگ استفاده از پیام رسان های داخلی این کانال را به دیگران معرفی نمایید.
💐💐💐
@Basirat_135
eitaa.com/Basirat_135
هدایت شده از مصلی گرام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شنیدید میگن طلبهها بین مردم منفورند! مردم از اونها بدشون میاد و جایگاهی ندارند !...
میگن طلبهها بیسوادند و آیندهای ندارند و اصلا ما چه نیازی داریم به طلبهها ؟! ...
آهای پدر مادرا واقعا اگه عاقبت به خیری بچههاتون براتون مهمه این کلیپ رو ببینید و برای بقیه پدر مادرا بفرستید!
۵دقیقه خیلی مهم در
زندگی شما و فرزندانتون ! فقط #پنج_دقیقه ...
هدایت شده از مصلی گرام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شنیدید میگن طلبهها بین مردم منفورند! مردم از اونها بدشون میاد و جایگاهی ندارند !...
میگن طلبهها بیسوادند و آیندهای ندارند و اصلا ما چه نیازی داریم به طلبهها ؟! ...
آهای پدر مادرا واقعا اگه عاقبت به خیری بچههاتون براتون مهمه این کلیپ رو ببینید و برای بقیه پدر مادرا بفرستید!
۵دقیقه خیلی مهم در
زندگی شما و فرزندانتون ! فقط #پنج_دقیقه ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یا حسین(ع)،،،
روز عاشورا یکی با شمشیر میزد، یکی با سرنیزه میزد ، یکی با سنگ میزد...😭😭😭😭
📽اعتراف تکان دهنده متهم پرونده شهید آرمان علی وردی:
با ناخونگیر ذره ذره گوشتشو کندم...😭😭
🩸هر وقت زیرچنین شکنجه ای به ولایت و رهبری دشنام ندادیم بدانیم شهید میشیم🌷
هدایت شده از فرهنگسازی حیا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴اجرای طرح عفاف و حجاب و تذکر لسانی در برج میلاد....
👌بیش باد....👏
#قانون_حجاب
#الگویی_برای_اماکن
🆔@farhangsaze_haya
مقام معظم رهبری(مدظله العالی) :
((هرکس کوچکترین قدمی در راه جمعیت و فرزنداوری بردارد
شامل دعاهای نمازشب من میشود ))
🔴اگر فرزند آوری از سن تان گذشت و یا شرایط جسمی و .. برای فرزند اوری نیست
در راه ترویج و تبلیغ فرزند اوری
ویا همراهی با زوج جوان قدم بردارین ⬇️
به دمی یا قدمی یا قلمی یا درهمی
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
💔برای اینکه از جنایات #اسرائیل و قتلعام دوباره بچههای فلسطینی ناراحت بشند؛ لازم نیست مسلمون باشند، فقط کافیه یه ذره انسان باشند..🙂
#مرگ_بر_اسراییل
هدایت شده از بصیرت
35.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 دژ محکم محله!
✳️ اگر این سد بزرگ را از دست بدهید نمیتوانید کاری انجام دهید!
❌هشدار امام خمینی نسبت به نگهداری دژ محکم محله
#نشر_خوبی_ها
#اداره_تبلیغات_اسلامی_شاهین_شهر_و_میمه
✅ با ما همراه باشید👇
🔷لطفا جهت تقویت نیروهای انقلاب و گسترش فرهنگ استفاده از پیام رسان های داخلی این کانال را به دیگران معرفی نمایید.
💐💐💐
@Basirat_135
eitaa.com/Basirat_135