eitaa logo
آیات و روایات اجتماعی
1.3هزار دنبال‌کننده
89 عکس
15 ویدیو
0 فایل
آیات و روایات با رویکرد اجتماعی ارتباط با حقیر/سوالات، اشکالات و نقدها: @yahadi71 گلچینی از فهرست مطالب کانال: https://eitaa.com/AyatRevayatEjtemai/72 سایر فیش های مطالعاتی و پراکنده در این کانال گذاشته میشود: @Fishha
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 ضرورت توجه به امیال و دوست داشتنی های همسر 🔺(ع): شوهر، در رابطۀ با همسرش، از سه چيز، بى‌نياز نيست: (لا غِنىٰ بِالزَّوجِ عَن ثَلاثَةِ أشياءَ فيما بَينَهُ و بَينَ زَوجَتِهِ‌) 1️⃣ با همسر، تا بدين وسيله، سازگارى و و او را به خود جلب كند. (و هِيَ المُوافَقَةُ لِيَجتَلِبَ بِها مُوافَقَتَها و مَحَبَّتَها و هَواها) 2️⃣ با همسر و دلبرى از او، با آراستن خود در چشم وى. (و حُسنُ خُلُقِهِ مَعَها، وَ استِعمالُهُ استِمالَةَ قَلبِها بِالهَيئَةِ الحَسَنَةِ في عَينِها) 3️⃣ فراهم آوردن همسر. (و تَوسِعَتُهُ عَلَيها) 🔻حضرت در نکته اول تاکید میکنند: مرد باید نسبت به همسرش، مشی موافقت گونه در پیش گیرد و با او ، و داشته باشد، تا بتواند موافقت، محبت و علاقه های همسرش را به خود جلب کند. 🔻البته که این نکته به معنای شوهر از همسر نیست بلکه تکنیکی است تا برای یک تعامل صحیح بنیان بشود. 🔺البته که در این بستر، اگر مرد چنین مشی ای را دنبال کند، آنگاه این همسر است که تابع محض او خواهد شد. و توجه به این نکته بسیار اساسی است لذا اسم این مشی مرد را نباید نامید. 🔻گاهی شنیده میشود که زن باید تابع محض شوهر باشد، اما فهم غلطی از این نکته وجود دارد؛ که توجیه کننده رفتار در خانه است و انگار این زن است که همیشه باید تابع مرد باشد، 🔻درحالیکه اولا باید یک در خانه ایجاد بشود تا در این بستر سالم، موافقت کلیه همسر نسبت به شوهر ایجاد بشود؛ که مسیر ایجاد این بستر سالم، همین موافقت شوهر با علاقه های همسر است. ▪️دو روایت شاهد مثال در ادامه خواهد آمد:👇👇 💢 آیات‌ و‌ روایات‌ اجتماعی | 👇 https://eitaa.com/joinchat/269877266Cf07fc0f3c9
1⃣ در کافی نقل میکند: به منزل آمد و دید که ایشان در خانه ای آراسته نشسته و لباسی لطیف هم بر تن داشت و هم بر دوش که اثر آن رنگ، بر دوشش مانده بود. 🔻حکَم مشغول نگریستن به خانه و شمایل امام بود که حضرت به او میگوید: ای حَکَم، در این باره چه میگویی؟ انگار حضرت متوجه او شده بود. 🔻حکَم گفت: وقتی شما را به اين وضع مى‌بينم، چه میتوانم بگویم؛ ولى از نگاه ما، اين رفتار شما، مدل و سبک است. 🔺حضرت فرمود: «اى حَكَم! چه كسى زينتى را كه خداوند براى بندگانش منظور كرده و قرار داده را اعلام کرده؟ يا چه کسی روزى‌هاى حلال را بر بندگان حرام كرده است‌؟ 🔻اين، از آن چيزهايى است كه خداوند براى بندگانش قرار داده است. امّا اين خانه‌اى كه مى‌بينى، من است و تازه ازدواج كرده‌ام. ، همان است كه مى‌شناسى». (هذا البَيتُ الَّذي تَرى، فَهُوَ بَيتُ المَرأةِ و أَنَا قَريبُ العَهدِ بِالعُرسِ و بَيتي البَيتُ الَّذي تَعرِف) 🔻این روایت نشان از دقت حضرت در موافقت با علاقه های همسر دارد. چون همسر دوست دارد در خانه چنین باشم، پس باید با او کرد و به علاقه های او توجه کرد. در روایت دیگری که از امام صادق(ع) نقل شده نیز همین نکته به چشم می آید که در ادامه میخوانید. 2⃣ در کافی نقل میکند، گفت: با دوستم، نزد امام صادق(ع) رسيدیم. ايشان در خانه‌اى آراسته نشسته بود و ، بر خود داشت. محاسنش را نيز مرتب كرده و به چشمانش كشيده بود. 🔻وقتی جلسه تمام شد و آنها خواستند بروند، حضرت به حسن بصری میگویند: فردا صبح هم با دوستت پیش من بیا. آنها صبح نیز مجدد نزد حضرت می آیند. حسن بصری میگوید: ديدم امروز ايشان در خانه‌اى است كه جز ، چيزى در آن نيست، و پيراهنى بر تن دارد. 🔻آنگاه حضرت رو به دوستم كرد و فرمود: «برادر بصرى! ديروز كه به اينجا آمدى، من در بودم و ديروز، روز او بود. خانه، خانه او بود و اثاث، متعلّق به او بود. او خود را برايم آراسته بود. من هم لازم بود كه خود را همانند او برايش بيارايم. چيز ناروايى به دلت راه پيدا نكند». (إِنَّكَ دَخَلتَ عَلَيَّ أَمسِ وَ أَنَا فِي بَيتِ المَرأَةِ وَ كَانَ أَمسِ يَومَهَا وَ البَيتَ بَيتَهَا وَ المَتَاعُ مَتَاعَهَا، فَتَزَيَّنَت لِي عَلَى أَن أَتَزَيَّنَ لَهَا، كَمَا تَزَيَّنَت لِي) 🔻دوستم به ايشان گفت: فدايت گردم! به خدا سوگند، در دلم، شبهه‌اى ايجاد شده بود؛ ولى اكنون، به خدا قسم، هر چه در دل داشتم، برطرف شد، و فهميدم كه حقيقت، آن است كه شما مى‌گفتى! 🔻البته از آن‌ طرف، همسر نیز باید باشد و زود بشود و نباید مسیر سازش، طرفین را دچار التهاب و خدشه بکند. 💢 آیات‌ و‌ روایات‌ اجتماعی | 👇 https://eitaa.com/joinchat/269877266Cf07fc0f3c9
💠 اگر تقدیر زندگی در اختیار خودم بود... 🔺 در کافی، به نقل از چنین نقل میکند: از (ع) شنیدم که میفرمود: ➕ نزد (ع) رفتند و از او خواستند که از خداوند بخواهد که هرگاه ما اراده کردیم، باران ببارد و هرگاه ما خواستیم، باران نبارد. یعنی عملا مادی و کاری مان به عهده خودمان باشد چرا که شغل آنها عمده بود. 🔺حضرت نیز همین مسئله را از خداوند طلب کرده و خداوند نیز اجابت میکند و تقدیر امور را به دست خودشان میدهد. بنی اسرائیل بعد از اینکه مطلع شدند خداوند این قدرت را به آنها داده، شروع به کشاورزی کرده و هرگاه نیاز به آب داشتند، اراده باران میکردند و باران میبارید و هرگاه نیاز نداشتند، اراده کرده و باران قطع میشد. 🔺این امر موجب شد مزارع آنها همانند کوه ها و جنگل های پر درخت بزرگ بشود اما وقتی زمان درو و برداشت رسید، چیزی نیافتند، انگار ظاهر مزارع پُربار نشان میداد اما در باطن محصولی نداده بود یا محصول خراب شده بود یا... . در هر صورت تلاش آنها بی نتیجه مانده بود. 🔺آنها به (ع) شکایت کردند که خدا این قدرت را به ما داد اما چرا چنین شد که کار ما بی محصول ماند و خدا به ما ضرر رسانید؟ (فَضَجُّوا إِلَى مُوسَى(ع) وَ قَالُوا: إِنَّمَا سَأَلْنَاكَ أَنْ تَسْأَلَ اَللَّهَ أَنْ يُمْطِرَ اَلسَّمَاءَ عَلَيْنَا إِذَا أَرَدْنَا فَأَجَابَنَا ثُمَّ صَيَّرَهَا عَلَيْنَا ضَرَراً) 🔺حضرت نیز این مسئله را به خداوند عرضه داشت. خداوند نیز در پاسخ به موسی(ع) فرمود: ➕اینها از چه چیزی شکایت میکنند؟ من به اندازه ای خاص برای آنها باران مشخص و تقدیر نمودم، ولی آنها راضی به تقدیر من نشدند و خواستند که خودشان تقدیر امورشان را به دست بگیرند و من نیز به خواست آنها عمل کرده و به خودشان واگذار کردم و اینگونه شد که میبینی لذا این چیزی که رخ داده نتیجه تقدیر خود آنهاست، نه من. (فَقَالَ: يَا مُوسَى أَنَا كُنْتُ اَلْمُقَدِّرَ لِبَنِي إِسْرَائِيلَ فَلَمْ يَرْضَوْا بِتَقْدِيرِي فَأَجَبْتُهُمْ إِلَى إِرَادَتِهِمْ فَكَانَ مَا رَأَيْتَ) 📚فروع کافی، ج5، ص262 📌پ.ن: راضی به تقدیر الهی بودن، یکی از مهمترین مسائل اخلاقی و ملاکات دینی است که میتواند و مرتبه آنها نزد خداوند قرار گیرد. اساسا خداوند بنده اش را دچار امتحاناتی میکند تا ببینید که او چه مقدار تقدیرات اوست لذا لازم است همیشه از این زاویه به زندگی و عالم نگاه کنیم که خداوند طراح و پشت پرده اتفاقات زندگی ماست. اگر این حاصل شد، آنگاه حتی در اوج رنج و مشکلات نیز خواهیم داشت چون او میبیند و او چنین طراحی کرده است؛ همانگونه که نیز در گودال قتلگاه فرمود خدایا راضی به قضای تو هستم. البته این تذکر لازم است که باید مفاهیم دینی را دید لذا این نگاه نباید منجر به عدم تلاش و و و... بشود چرا که یکی از تقدیرات خداوند، اعطای به انسان هاست. به همین دلیل است که نباید نتیجه کم کاری ها و بی تدبیری ها و خطاهای خود را به پای تقدیر الهی نوشت. 💢 آیات‌ و‌ روایات‌ اجتماعی | 👇 https://eitaa.com/joinchat/269877266Cf07fc0f3c9
💠 راهپیمایی ۲۲ بهمن، عملیات به خشم آوردن و انتقام از دشمن 🔺وَ لَا يَطَئُونَ مَوْطِئًا يَغِيظُ الْكُفَّارَ وَ لَا يَنَالُونَ مِنْ عَدُوٍّ نَّيْلًا إِلَّا كُتِبَ لَهُم بِهِ عَمَلٌ صَالِحٌ إِنَّ اللَّهَ لَا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ، (توبه: ١٢٠) 🔺 مومنان ﺩﺭ ﻫﻴﭻ مسیری ﻛﻪ ﻛﺎﻓﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻰ ﺁﻭﺭﺩ، گام بر نمی دارند، ﻭ ﺍﺯ ﻫﻴﭻ ﺩﺷمنی ﻧﻤﻰ ﮔﻴﺮﻧﺪ، ﻣﮕﺮ ﺁﻧﻜﻪ ﺑﻪ ﭘﺎﺩﺍﺵ ﻫﺮ ﻳﻚ ﺍﺯ این کارها، ﻋﻤﻞ صالحی ﺩﺭ ﭘﺮﻭﻧﺪﻩ ﺁﻧﺎﻥ ﺛﺒﺖ ﻣﻰ ﺷﻮﺩ؛ ﭼﺮﺍ ﻛﻪ ﺧﺪﺍ ﭘﺎﺩﺍﺵ ﻧﻴﻜﻮﻛﺎﺭﺍﻥ ﺭﺍ ﺗﺒﺎﻩ ﻧﻤﻰﻛﻨﺪ. 💢 آیات‌ و‌ روایات‌ اجتماعی | 👇 https://eitaa.com/joinchat/269877266Cf07fc0f3c9
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آیات و روایات اجتماعی
توصیف سیدحسن نصرالله از امـام روح الله الخمـیـنــی #شجاعت .
💠 شجاعت 🔺(ع) در غررالحکم: ➕ «السَّخاءُ و الشَّجاعَةُ غَرائزُ شَريفَةٌ‌، يَضَعُها اللّٰهُ سبحانَهُ فِيمَن أحَبَّهُ و امتَحَنَه.» ➕ سخاوت و ، خصلت هاى والايى هستند كه خداوند آنها را در وجود هركس كه داشته و او را باشد، مى‌گذارد. 🔺حضرت امام، حقا از همان افرادی بود که خداوند شجاعت را از همان کودکی در عمق جان او کاشته بود، به حدی که این مسئله، زبان زد بین اطرافیانش بود. 🔸از دغدغه پیوستن به در نوجوانی گرفته تا اسلحه به دست گرفتن برای مقابله با اشرار در همان ایام. 🔸از سیلی محکم به نوچه پهلوی در ورودی گرفته تا برخورد قاطعانه با خود به عنوان نماینده آیت الله و خصوصا پس از شروع نهضت به عنوان رهبر قیام. 🔸از آن شبی که وقتی او را به تهران میبردند، سربازانِ نشسته در کنار او از ترس، لرز گرفته بودند اما روح الله نه، گرفته تا آن روزی که او خود گفت به والله هیچگاه در طول نهضت . 🔺روح الله حقیقتا بود و این شجاعت برخواسته از و او بود که توانست انقلاب را پیش ببرد و همه را عاشق و شیدای او کرده بود. 🔺، ماجرای ذوق زدگی از این خصوصیت امام را چنین نقل میکند: 🔹با جلال رفتیم قم. سر یک‌کوچه‌ نگه داشت و دوتا کتابش را برداشت: توی یک ‌دستش بود و یک کتاب دیگر توی دست دیگرش. گفتیم: «کجا داری می روی؟» گفت: «صدایش را در نیاورید، دارم می‌روم پیش !» 🔹-بعد از ۱۵ خرداد بود؟ بله توی آن اوضاع! گفتیم «آنجا چرا؟» گفت: «بعداً می‌گویم». خلاصه توی ماشین منتطر ماندیم. بعد از چند دقیقه‌ای آل‌احمد آمد. 🔹دیدیم یک کتابش را این‌طرفی پرت کرد، یکی را آن طرفی. گفتیم: «پس چه شد؟» فریاد زد: «آی! [جگر] دارد این هوا!» دستش را به اندازهٔ یک هندوانه باز کرد و [ادامه داد]: « [جگر] دارد این قدر!» و به اندازهٔ یک ارزن را نشان داد... 📚 یادآور [کتاب ماه]، صفحه 74، شماره سوم: شهریور، مهر و آبان‌ ۱۳۸۷. مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران. 💢 آیات‌ و‌ روایات‌ اجتماعی | https://eitaa.com/joinchat/269877266Cf07fc0f3c9