eitaa logo
آیات و روایات اجتماعی
1.9هزار دنبال‌کننده
122 عکس
38 ویدیو
0 فایل
نقدها + پیشنهادات + ارسال آیات و روایات اجتماعی جالب + تحلیل های اجتماعی شما: @yahadi71 شیوه کار کانال: https://eitaa.com/AyatRevayatEjtemai/3 فهرست مطالب کانال: https://eitaa.com/AyatRevayatEjtemai/4 سایر فیش های مطالعاتی پراکنده: @Fishha
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 یک پدر و پسر؛ در دو جبهه حق و باطل 🔺 که از سران لشکر کفر بود، در در ابتدا تلاش کرد تا از بروز جنگ دوری کند و در برابر سپاه قریش ایستاد و آنان را به ترک جنگ دعوت کرد(متن خطبه عتبه از ابن هشام)، 🔺اما برآشفته و گفت: ▪️«عتبه است و با ديدن محمّد و اصحاب او، وحشت او را گرفته. ما كه هرگز برنمى‌گرديم. اما عتبة چون پسرش همراه محمد(ص) است و محمد(ص) نیز پسر عموی اوست، نمیخواهد پسر و پسر عمویش کشته شوند لذا میخواهد ما را بازگرداند. ▪️(فقال: انتفخ و اللّٰه سحره حين رأى محمدا و أصحابه، كلاّ و اللّٰه لا نرجع حتى يحكم اللّٰه بيننا و بين محمد، و ما بعتبة ما قال، و لكنّه قد رأى أن محمدا و أصحابه أكلة جزور، و فيهم ابنه، فقد تخوّفكم عليه) 🔺عتبه وقتی شنید ابوجهل او را ترسو خوانده، به شدت خشمگین شد و گفت: «این ترسو به زودی خواهد فهمید که چه کسی است.» (فلما بلغ عتبة قول أبى جهل «انتفخ و اللّٰه سحره»، قال: سيعلم مصفّر استه من انتفخ سحره، أنا أم هو؟) 🔺عتبه از روی تعصب و از لج ابوجهل که او را ترسو خوانده بود، در حالیکه برادرش و فرزندش او را همراهی میکردند، پیشقدم برای جنگ شد، تا نشان بدهد که ترسو نیست و از مسلمانان هم آورد می طلبید تا اینکه به ضربه شمشیر (ع) و کشته شد. 🔺واقدی میگوید: زمانیکه عتبه هماورد خواست، پسرش براى مبارزه، آهنگ، او كرد. پيامبر(ص) به او فرمود: بنشين! در عين حال، هنگامى كه آن اشخاص به جنگ عتبه رفتند، ابوحذيفه نیز به پدر خود ضربتى زد. (و كان عتبة بن ربيعة حين دعا إلى البراز قام إليه ابنه أبو حذيفة يبارزه. فقال له رسول اللّه(ص): اجلس! فلمّا قام إليه النفر أعان أبوحذيفة بن عتبة على أبيه بضربة) 🔺پس از اتمام جنگ بدر، پیامبر فرمان داد تا کشته های مشرکین را در چاهی از چاه های بدر بیندازند. هنگامی که جسد عتبه را به طرف چاه میکشاندند، پسرش ابوحذیفه که در سپاه اسلام حضور داشت ایستاده و تماشا میکرد. 🔺پیامبر به صورت ابوحذیفه دقیق شد و دید اندوه چهره اش را گرفته و رنگش تغییر کرده است. به او فرمود: «ای ابوحذیفه گویا از دیدن کشته پدرت ناراحت شدی؟» 🔺عرض کرد: «نه، به خدا ناراحتی من به خاطر کشته شدن پدرم نیست بلکه چون او مردی فهمیده و با کمال و دانشمند بود، از این رو من امیدوار بودم که در دلش بتابد و به آیین اسلام شود و اکنون که میبینم در حال کفر کشته شده است، اندوهگین شدم.» (متن گزارش از ابن هشام) رسول خدا برایش دعای خیر کرد و او را مورد تفقد قرار داد. 💢 آیات‌ و‌ روایات‌ اجتماعی | 👇 https://eitaa.com/joinchat/269877266Cf07fc0f3c9
🩸 وقت عهد خون! 🔰 رهبر انقلاب: 🔺به نظر من آن فرمایش امیرالمؤمنین(ع) و آن روایت درباره‌ی جناب حمزه که نورالثّقلین از خصال نقل میکند، روایت مهمّی است. حضرت امام باقر(ع) از امیرالمؤمنین(ع) نقل میکند این را: «لَقَد کُنتُ‌ عَاهَدتُ‌ اللّهَ‌ تَعالی وَ رَسولَهُ اَنا وَ عَمّی حَمزَةُ وَ اَخی جَعفَرٌ وَ ابنُ عَمّی عُبَیدَة» 🔺همین عبیدةبن‌حارث که اصلاً کسی نمی‌شناسد این بزرگوار را؛ یکی از آن سه نفر بود... [میفرماید]: من و عمویم و برادرم و پسر عمویم ، «عَلى اَمرٍ وَفَینا بِهِ لِلّهِ وَ لِرَسُولِهِ(ص)»؛ بر یک موضوعی با هم توافق کردیم، با خدا و پیغمبرش معاهده کردیم؛ یعنی نشسته‌اند قرار گذاشته‌اند. 🔺امیرالمؤمنینِ جوان، با عموی مسنّش جناب حمزه با آن برادر و با آن پسر عمو نشسته‌اند و قرارداد بسته‌اند بر یک امری که قاعدتاً «» است؛ یعنی ما در این راه، در این حرکت، میرویم تا لحظه‌ی شهادت... فَاَنزَلَ اللّهُ فینا: مِنَ المُؤمِنینَ رِجالٌ صَدَقوا ما عاهَدُوا اللّهَ عَلَیهِ فَمِنهُم مَن قَضىٰ‌ نَحبَه» (۱۴۰۰/۱۱/۵) ✍️ با تهدید رسمی و فتوای مرجعیت در اینباره، وقت آن رسیده که در دهه محرم متاثر از روایت فوق برگزار شود و اجرای قطعی فتوای مرجعیت را به رخ دشمن بکشد. سازمان های نظامی و هسته های مقاومت، بیش از این باید سطح تهدید خود را به رخ بکشند. دستگاه دیپلماسی نیز وظیفه خود را دارد که قبلا بیان شده است! ✍🏻 محسن قنبریان ۸تیر۰۴ ➕ مطالعه بخش دوم 💢 آیات‌ و‌ روایات‌ اجتماعی|👇 https://eitaa.com/joinchat/269877266Cf07fc0f3c9