💠 گزارش دوم: ضرورت اقدام به هنگام مردم
🔰 #شیخ_مفید در امالی گزارش میکند:
🔺عبد الرحمن بن ابى ليلى، رو به روى اميرمؤمنان ايستاد و گفت:
▫️اى امير مؤمنان! من از تو مىپرسم تا نادانستهاى را فرا گيرم. ما منتظر بوديم تا از كار خود سخن بگويى؛ ولى نگفتى. آيا ما را از اين كارت باخبر نمىكنى؟ آيا پيامبر خدا به تو سفارشى كرده بود، يا نظر خودت چنين بود؟
▫️این را مىپرسم چرا که درباره تو سخنهاى فراوانى در بين ما گفته مىشود و مطمئنترين سخن در نزد ما، آن است كه از زبان خودت بشنويم و بپذيريم.
▫️ما هماره مىگفتيم: اگر خلافت پس از پيامبر خدا به شما باز مىگشت، هيچ كس در آن با شما كشمكش نمىكرد. به خدا سوگند، اگر از من سؤال شود، نمىدانم چه بگويم!
▫️اگر بگويم آنها(=خلفا) از تو به خلافتْ سزاوارتر بودند، پس براى چه پيامبر خدا تو را پس از #حجّة_الوداع، نصب كرد و گفت: «اى مردم! هر كه من مولاى اويم، پس على مولاى اوست» و اگر تو از آنان به خلافتْ سزاوارترى، پس چگونه مىتوانيم آنان یعنی خلفا را #ولىّ خود بدانيم!
🔺امير المؤمنین پاسخ داد:
▫️«اى عبد الرحمن! خداوند متعال، پيامبرش را قبض روح كرد و در روز وفاتش، اولويّت من به «#حكومتِ_بر_مردم»، بيشتر از اولويّتم به «تصرّف در پيراهنم» بود؛
▫️ولى پيامبر خدا به من سفارشى كرده بود كه اگر مرا با ريسمان هم مىكشيديد، به خاطر اطاعت از فرمان الهى، مخالفت نمىكردم.
▫️اوّلينچيزى كه پس از وفات پيامبر از ما كمگذاردند، «تباه كردن حقّ ما در #خُمس» بود و چون كارمان سست شد، شترچرانان قريش در ما طمع كردند.
▫️بىگمان، من بر مردم، حقّى داشتم كه مهلت و #زمانی_معيّن داشت و اگر #مردم، آن را به من باز مىگرداندند، مىپذيرفتم و بدان مىپرداختم. من مانند مردى بودم كه حقّى با سررسيد معيّن بر گردن مردم دارد؛ اگر حقّش را زود بپردازند، مىگيرد و آنان را بر اين كار مىستايد و اگر به تأخير اندازند، مىگيرد؛ امّا ديگر نمىستايد.
(و قَد كانَ لي عَلَى النّاسِ حَقٌّ، لَو رَدّوهُ إلَيَّ عَفوا قَبِلتُهُ، و قُمتُ بِهِ ، وكانَ إلى أجَلٍ مَعلومٍ، وكُنتُ كَرَجُلٍ لَهُ عَلَى النّاسِ حَقٌّ إلى أجَلٍ؛ فَإِن عَجَّلوا لَهُ مالَهُ أخَذَهُ وحَمِدَهُم عَلَيهِ، وإن أخَّروهُ أخَذَهُ غَيرَ مَحمودينَ)
▫️من مانند كسى بودم كه راهى هموار و #آسان در پيش گرفته است؛ امّا مردم، او را در راهى #ناهموار مىپندارند. یعنی مردم فکر میکردند با من دنیای شان آباد نخواهد شد اما سخت در اشتباه بودند.
(و كُنتُ كَرَجُلٍ يَأخُذُ السُّهولَةَ و هوَ عِندَ النّاسِ مَحزونٌ.)
▫️راه هدايت، تنها از كمىِ پويندگان آن شناخته مىشود. پس، هر گاه ساكت ماندم، پيجويى مكنيد كه اگر كارى پيش آيد كه به پاسخش نيازمنديد، پاسختان مىدهم. پس تا من از شما دستْ باز داشتهام، شما نيز از من دست باز داريد».
(و إنَّما يُعرَفُ الهُدى بِقِلَّةِ مَن يَأخُذُهُ مِنَ النّاسِ، فَإِذا سَكَتُّ فَاعفوني؛ فَإِنَّهُ لَو جاءَ أمرٌ تَحتاجونَ فيهِ إلَى الجَوابِ أجَبتُكُم، فَكُفّوا عَنّي ما كَفَفتُ عَنكُم.)
💢 آیات و روایات اجتماعی | #عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/269877266Cf07fc0f3c9