eitaa logo
پاتوق کتاب آیه
211 دنبال‌کننده
470 عکس
47 ویدیو
3 فایل
📚عرضه‌ی تازه‌های نشر بهمراه ارائه محفل های کتابخوانی و گفتگو📖 و 🛵پیک کتاب . آدرس آیه🔻 اصفهان.بلوارشفق.کوی کوه نور.پاتوق کتاب آیه https://maps.app.goo.gl/z3VtRdFY6Gq7XTLi6 ارتباط با آیه🔻 @Omid_maktoubian
مشاهده در ایتا
دانلود
پاتوق کتاب آیه
. 🌷یحیی السنوار ،نویسنده ، رمان نویس ، مترجم و مجاهد فلسطینی ، بعد از ۴۵ سال مبارزه ، در سرزمین مادر
. «سوره مهر» رمان شهید یحیی سنوار را منتشر می‌کند ▫️ ترجمه فارسی رمان اثر شهید یحیی سنوار، به‌همت موسسه هنری-رسانه‌ای در حال انجام است و به‌زودی توسط انتشارات راهی بازار نشر می‌شود. ترجمه فارسی این کتاب را «هانیه کمری»برعهده دارد. ▫️شهید رئیس دفتر سیاسی جنبش که ۲۶مهرماه در درگیری مستقیم با نظامیان صهیونیست به شهادت رسید، این رمان را در طول دوران اسارت خود در زندان‌های رژیم اشغالگر قدس به نگارش درآورده‌است. سنوار در «خار و میخک»، تاریخ سرزمین را در قالب یک رمان دوجلدی روایت می‌کند. . @Ayehbook
پاتوق کتاب آیه
‌ پرسیده بودید مبارزه تا کی؟ من نمیدانم چه کسی برای اولین بار این پرسش را مطرح کرده آیا تا به حال از کسی پرسیده‌اید که نفس کشیدن تا کی؟ یا پرسیده اید پلک زدن تا کی؟ آیا پرسیده‌اید تا کی باید بخوابیم و بعد آن بیدار شویم؟ خیر کسی از بدیهیات سوال نمی‌پرسد. پرسیده بودید دست خالی چطور مبارزه کنیم؟ من از شما می‌پرسم وقتی دستتان به چلو نرسد، نان خشک را برای زنده ماندن نمیخورید؟ وقتی تشنگی امانتان را بریده، به جای آب زلال، آب باران را که در چاله‌ای جمع شده نمی‌نوشید؟ در زندان وقتی به بازجو گفتم روزی اسیر من می‌شوی گفت: از این همه امید و آرزو خسته نمی‌شوی؟ وقتی ۲۳ سال است که در اسارتی؟ گفتم: داستان موسی را نخواندی؟ که خدا خواست تا در دامن دشمنش بزرگ شود؟ وقتی فرعون میخواست با کشتن هزاران کودک جلوی متولد شدن او را بگیرد؟ وقتی از دهانه‌ی تونل بیرون می‌آمدم یکی از برادران گفت از مرگ نمیترسی؟ که در ثانیه‌ای تو را در آغوش بگیرد؟ گفتم: روزی که قسمتم نباشد هیچ کس را یارای کشتنم نیست و روزی که قسمتم باشد هیچکس را یارای زنده نگه داشتنم. دوستان بارها گفته بودند شما همین زیر زمین بمانید، تونل ها مأمن خوبی برای حفاظت از شما هستند. گفتم: آدمیزاد در وطنش زیر زمین زندگی نمی‌کند. زیر زمین محل عبور است نه محل زندگی... کرم‌ها زیر زمین زیست می‌کنند ما پیله‌های پروانه‌ای هستیم که بر شاخه‌های وطنمان زندگی می‌کنیم.‌ وقتش که برسد پر در می‌آوریم. سال‌ها پیش یک شب در زندان خوابی دیدم، روی همان مبل همیشگی نشسته‌ام لبخندی به صورت دارم، مبل مثل درختی داخل زمین ریشه دوانده بود داخل ریشه‌ها خون من جریان داشت. محاسنم سفید بود. از خواب بلند شدم درون آینه سلول به خودم نگاه کردم به خودم گفتم از بدیهیات بگذر یحیی بدیهیات برای آدمیزاد مثل بند است. خدا دشمن بدیهیات است بدیهیات شیطان است. اگر بنا بود بدیهیات ارزشی داشته باشند موسی در دل قصر فرعون بزرگ نمی‌شد، آتش ابراهیم را می‌سوزاند، یوسف هیچ گاه نزد یعقوب باز نمی‌گشت، سلیمان با مور سخن نمی‌گفت، محمد هرگز بر عرب جاهلیت مسلط نمی‌شد و حسین! حسین هیچ گاه از مرزهای قتلگاهش در کربلا خارج نمی‌شد. پیش‌تر هم به شما برادران عزیز گفته بودم بگذارید کربلای دیگری برای ما رخ دهد. اینکه همه ما کشته شویم و دشمن پیروز شود، بدیهیات است و خدا دشمن بدیهیات است. من کشته می‌شوم، طبق همان خواب، روی همان مبل دوست ندارم بمبی از آسمان مرا در زیر زمین در آغوش بگیرد. من کشته خواهم شد وقتی تا آخرین گلوله جنگیده‌ام می‌خواهم مرگم نیز شکننده بدیهیات باشد. ‌ 🔸...خدا دشمن بدیهیات... 📄 داستانک: خود نگاره از خودش 🖊 زهرا ذوعلم ‌ @Ayehbook