eitaa logo
بچه حزب اللهی
5.8هزار دنبال‌کننده
9.2هزار عکس
8هزار ویدیو
21 فایل
🌺بسم الله الرحمن الرحیم 🌺 ⚜️کانال » بچه حِزبُ اللّٰهی 💛 فَإِنَّ حِزبَ اللَّهِ هُمُ الغالِبونَ💛 خبر وتحلیل کم ولی خاص . سیاسی ونظامی . داخلی وخارجی . جبهه مقاومت. 🌹 ادمین: @Pirekharabat313 تبلیغات: @Amirshah315 لینک کانال: @BACHE_HEZBOLLAHI
مشاهده در ایتا
دانلود
5.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
عملیات اسرائیل درواقع همان عملیات حمله یا تهاجم آمریکا بوده است که در چند مرحله طراحی شده بود، حمله به پدافند بخش اول این ماجرا بود و بعد قرار بود در مراحل دیگر به اعتراضات ساختگی در خیابان ها هم برسد و در این میان کوادکپتر هایی که توسط خائن هایی به پرواز در آمده بود قرار بود طی چند ساعت بعد به صورت مستمر اما با فاصله زمانی صدای انفجار ها از شهر هایی مانند تهران شنیده شود یک سناریو همه جانبه برای وارد کردن یک شوک بزرگ به جامعه بود. به لطف خدا این عملیات با بدترین شکل ممکن به فضاحت کشیده شد @BACHE_HEZBOLLAHi
بچه حزب اللهی
عملیات اسرائیل درواقع همان عملیات حمله یا تهاجم آمریکا بوده است که در چند مرحله طراحی شده بود، حمله
حملات هوایی حداکثری اسقاطیل به ایران با پدافند حداکثری ایران شکست خورد و طرح دشمن در نطفه خفه شد ، و قوی ترین حمله هوایی غرب بعد از جنگ دوم جهانی شکست خورد. با توجه به شکست موج اول حمله اسقاطیل ، اراذل و اوباش سازمان یافته ، چون دیدند ، حملات مقرره ، ضعیف و کم اثر بوده است ، از لانه های خود بیرون نیامدند و. سناریو اعتراضات مثلا مردمی ، در نطفه خنثی گردید ، و دشمن چون چنین دید ، خود ، از ادامه سناریو ، خود داری کرد . آنچه از این اتفاق به نظرم می رسد . ۱- با ادعای خود صهیونیستها عملیات وسیع بوده ۲- عملیات اولیه با توجه به وسعت آن، به دلیل پدافند قوی ایران ، به اهداف خود در مرحله اول که برخورد تعداد زیادی موشک پرتابه به شهر های ایران بود ، محکوم به شکست شد . ۳- اراذل و اوباش نفوذی بعدی چون چنین حملات را خفیف دیدند ، از لانه های خود بیرون نیامدند . ۴- دنیا و منطقه و مردم ایران ، به قدرت پدافند هوایی ایران پی بردند و در سناریوهای احتمالی ، حملات هوایی ، در صد زیادی را برای شکست ، حملاتشان کنار می گذارند . ۵- برتری پدافند بومی ایران را دنیا دید . ۶- ایرانیان متوجه قدرت جلوگیری از پرتابه های دشمن توسط پدافند ایرانی شدند و خاطرشان از اقتدار پدافندی ، جمع گردید . ۷- کشور های شیوخ عرب خلیج فارس ، به اقتدار پدافندی و تکنولوژی ایرانی ، پی بردند . ۸- عده ای شایعه و محاسبات اشتباهی خود را در جامعه ، مبنی بر برخورد موشک به شهرهای ایران و گسترش اغتشاشات و اعتراضات مردمی ، را عملا دیدند حملات رژیم صهیونیستی با کمک آمریکا و بعضی از کشورهای منطقه، بسیار قوی بود. اما قوی تر از آنها پدافند بومی و هشیار ایران بود که چنین حملاتی را با کمترین خسارت ، سرکوب کرد. ۹- دشمن هر چه در توان داشت به صحنه آورد ولی ، در همان اوایل حمله ، شکست خود را دیدند و بقیه سناریو را کنسل کردند . ۱۰- شکست حمله شنبه شب ، باعث دلهره تحو لات بعدی در کشورهای منطقه از اقتدار ایران گردید ۱۱- تئوری زیبا کلام که یک تیر چراغ برق در ایران سالم نمی ماند. از بین رفت. ۱۲- مقاومت ، دلش از اقتدار پدافندی ایران ، دلگرم شد . چین و روس هم قدرت موشکی غرب را تا حدودی حدس زدند ، که توان مقابله با آن را دارند . ۱۳- امید ضد انقلاب از حمله حمله کردن ، غرب و اسراییل به ایران ، ناامید گردید حسین زاده @BACHE_HEZBOLLAHi
بچه حزب اللهی
#داستان_واقعی #روایت_انسان #قسمت_صد_هفتاد_ششم🎬: اولین فرزند ابراهیم که نامش را «اسماعیل» نهادند پ
🎬: اینک لحظه وداع فرا رسیده بود، ابراهیم دلش گرفته بود البته او به خدای خود ایمان و باور قلبی داشت چراکه خدای یکتا همان است برای او که نوزادی یک ساعته بود از انگشتش شیر جاری نمود و حمایت کرد تا قد کشید اما از اینکه همسر عزیز و فرزند دلبندش را ترک کند غمی عظیم بر دلش نشسته بود ولی امر خدا باید به تمامی اجرا می شد، او با خانواده اش خدا حافظی کرد و قرار شد هر چند مدتی یکبار ابراهیم با طی الارض به آنجا بیاید و از آنها سرکشی کند. ابراهیم قدمی از هاجر و اسماعیل دور شده بود با دل شکسته زیر لب اینچنین دعا نمود: پروردگارا ! این منطقه را منطقه ی امنی قرار بده و خانواده ام را از پرستش بت ها دور بدار، چرا که بت ها بسیاری از مردم را گمراه کردند از این دعا معلوم می شود که حضرت ابراهیم بسیار از بت و بت پرستی سختی دیده است که این دعا را می کند. ایشان در ادامه دعایش فرمود: کسی که از من تبعیت کند از من است و کسی که مرا عصیان کند پس قطعا خداوند آمرزنده و مهربان است، پروردگارا ! من خانواده ام را در منطقه بی آب و علفی نزد خانه ات سکنی دادم تا نماز را به پا دارند؛ خدایا دل های مردم را به سوی آن ها مایل کن. وبا گفتن این دعاها، هاجر و فرزندش اسماعیل را در این منطقه بی آب و علف رها کرد. هاجر هم که قلبش مالامال مهر خدا و ابراهیم بود با ایمان قوی و روحی بلند که داشت میتوانست این شرایط و امر پرورگار را تحمل کند و از این آزمایش سربلند بیرون بیاید. حال ابراهیم سوار بر براق شد و به سمت شام رهسپار گشت. با رفتن ابراهیم، هاجر و اسماعیل تنهاتر از قبل شدند، تیغ داغ آفتاب به تنشان می نشست و هاجر سعی می کرد همانطور که سایه آن پارچه جابه جا میشود، نوزادش را جابه جا کند تا از گرمای هوا کمتر اذیت شود. اما گرمای مکه به خودی خود سوزاننده است و هنگامی که گرمای آفتاب بالا گرفت و خورشید به وسط آسمان رسید، عطش بر اسماعیل این نوزادی که تازه چند روز پا به این دنیا گذاشته بود، فشار آورد. هاجر مادر است، بی تابی فرزندش او را به هول و ولا انداخت و برای طلب آب در بیابان شروع به دویدن کرد. اما جز بیابان و صخره ها و ریگ های سوزان چیزی در اطراف نبود، او به سر حد استیصال رسیده بود و در این هنگام با صدای بلند فریاد زد : آیا کسی در این بیابان هست که به داد ما برسد؟ در این هنگام ابلیس خود را به صورت مردی درآورد و همانطور که قهقه میزد رو به هاجر گفت: دیدی آخر ابراهیم تو را و این فرزندت را در این بیابان رها کرد و تنها گذاشت! دیدی امیدی به ابراهیم و خدایش نیست، چرا که جنس عاطفه ابراهیم از جنس مهر خدایش هست پس وقتی ابراهیم به تو و فرزندت التفاتی نکرد، خدایش هم به شما توجهی ندارد، پس به سوی من بیا و دست به دامان من بزن که من هر چه خواهی به تو می دهم و تو را مانند ابراهیم، تنها نمی گذارم. 🙏الان تمام حیثیت بعدی بنی اسماعیل و خط هدایتی آنان به این مادر مرتبط است و هاجر باید امتحانی سخت شود، چرا که قرار است شجرهٔ انبیاء را مادری نماید. ابلیس بار دیگر فریاد زد: به سوی من بیا تا تو را سیراب کنم. حضرت هاجر دندانی بهم سایید و فرمود: دور شو ای ابلیس رانده شده، تا خدا هست مرا او کفایت می کند، همانا این هجرت به امر خدا و تدبیر ابراهیم که همه از مهر و عاطفهٔ بی حدش نشأت میگیرد است، همانا خداوند من همان است که جان داد به این طفل و قدرت هر کاری را دارد، تو یک رانده شده هستی که جز فریب و نیرنگ کاری از تو ساخته نیست، گمشو که نمی خواهم نفس متعفنت در این فضا بپیچد. در این هنگام ابلیس ناپدید شد، اسماعیل بی تاب تر از قبل گریه می کرد، هاجر از جا بلند شد و به نظرش رسید که در بالای کوه روبه رو چشمه آبی است پس با شتاب شروع به دویدن نمود و هر چند متر که می رفت، پشت سرش را نگاه می کرد تا اسماعیل را ببیند. او آنقدر دوید تا به کوه رسید و به پشت سر نگاه کرد، اسماعیل در دیدش نبود، به کوه نگاه کرد و دید که اصلا اینجا آب نبوده و گویا او از شدت تشنگی و عطش و البته استیصال سراب میدیده پس به عقب برگشت و به نظرش رسید که کمی آن طرفتر از اسماعیل آب است و با شتاب راه رفته را برگشت و متوجه شد که باز هم سراب دیده، گریه اسماعیل بلندتر شده بود و هاجر هفت بار مسیر طولانی و آتشین بین کوه مروه و صفا را با شتاب پیمود و هر بار به آبی نمی رسید و هر چه بود سراب بود و سراب... هاجر برای دفعه هفتم خودش را از کوه بالا کشید و در کنار اسماعیل نشست، کودک از شدت تشنگی و عطش دیگر نای گریه کردن نداشت و مانند انسان محتضری که دست و پا می زند شروع کرد پاهای کوچک و ظریفش را روی خاک کشیدن... هاجر که اسماعیل را در این حالت دید، سرش را روی بازوهایش گذاشت و همانطور که زار زار گریه می کرد فرمود:
بچه حزب اللهی
#داستان_واقعی #روایت_انسان #قسمت_صد_هفتاد_ششم🎬: اولین فرزند ابراهیم که نامش را «اسماعیل» نهادند پ
خداوندا اگر تو می پسندی که من و فرزندم اسماعیل اینگونه تشنه لب از دنیا برویم و به دیدارت نائل شویم، من حرفی ندارم و راضیم به رضای تو... در همین لحظه احساس کرد صدای شرشر آبی به گوشش می رسد، با ناامیدی سرش را از روی دستش برداشت و به اسماعیل و پاهای ظریفش خیره شد... خدای من! درست می دید، از زیر پای اسماعیل چشمه ای آب روان شده بود و اسماعیل همانطور که در آب دست و پا می زد، لبخند به چهره داشت. هاجر از جا برخواست، ابتدا به درگاه خداوند سجده شکر نمود و سپس اب در گلوی خشکیده اسماعیل ریخت و جرعه ای هم خودش نوشید و نمی دانست قرن ها بعد، نواده اسماعیلش را در کنار دو نهر آب، تشنه لب سر می برند. هاجر مشغول جمع کردن سنگ و سنگریزه شد و دور این چشمه که آبی خنک و شیرین و گوارا داشت را با سنگریزه، سنگ چین نمود، در بیان عامیانه به این سنگ چین نمودن زم زم می گویند و این چشمه معروف شد به زمزم، چشمه ای که در بیابانی خشک جوشید، بیابانی که تا فرسنگها آب نداشت و اگر چاه هم میزدند و بر فرض محال به آب می رسیدند جز آبی شور نصیبشان نمی شد. اصلا در این سرزمین تمام آبها شور بود و این چشمه خنک و شیرین معجزه ای بود که از خدای یکتا برمی آمد. ادامه دارد... 📝به قلم:ط_حسینی 🌕✨🌕✨🌕✨🌕 🎬: اینک چشمه ای جوشان و گورا در بیابانی بی آب و علف از دل زمین بیرون زده بود و حالا که آب در آن منطقه فراهم شده بود، پرندگان که بوی آب را از چند فرسخی می فهمند دسته دسته به سوی چشمه زمزم آمدند، هنوز ساعتی تا غروب مانده بود که گرداگرد هاجر و اسماعیل پرندگان پرواز می کردند. صبح زود بود، کاروانی از کمی دورتر قصد گذشتن از صحرای تفتیده حجاز را داشت که دیده بان کاروان فریاد زد، آنجا را ببینید، دسته ای پرنده می بینم، به گمان چشمه آبی آنجاست، پیرمردی که بر فراز شتر نشسته بود دستش را سایه چشمش کرد و خودش را بلند کرد تا پیش رویش را بهتر ببیند و گفت: عمری در سفر بودم و از این بیابان گذر کرده ام در این شوره زار جز ریگ های داغ چیزی یافت نمیشد اما به گمانم اتفاقی افتاده، براستی که دسته ای پرنده آنجا در پرواز است. و اینچنین بود که کاروانیان از دور، حضور پرندگان را در این منطقه فهمیدند و وجود آب شیرین را متوجه شدند. به همین خاطر کاروانیان نیز به این منطقه میل پیدا کردند و اولین کاروانی که به این منطقه آمد، از قبیله ای یمنی به نام «جرهم» بود. کاروان یمنی به پیش آمدند تا به نزدیکی چشمه رسیدند و از دیدن یک زن تنها با فرزند نوزادش و این اب گوارایی که قبلا در این جا نبود و الان موجود است بسیار تعجب کردند. بزرگ کاروان قدمی پیش گذاشت و رو به هاجر که روی از آنها پوشیده بود و اسماعیل را در آغوش داشت کرد و گفت: ای زن تو کیستی و این فرزند کیست؟ جایگاه شما چیست؟ به گمانم از کسانی باشید که خداوند به شما لطف و مرحمتی داشته، چرا که این بیابان بی آب اینک چشمه ای جوشان دارد. حضرت هاجر ارام از جای برخاست و فرمود: من هاجر، همسر ابراهیم خلیل الله هستم و این نوزاد، اسماعیل فرزند ابراهیم است که خداوند امر فرمود تا ما در این منطقه ساکن شویم و به اراده خداوند در اینجا فرود آمدیم‌ تا این سخن از دهان هاجر خارج شد، تمام جمع یکه ای خوردند و به دیده احترام به او نگاه کردند چرا که معجزه آتش ابراهیم و جریانش آن قدر در بین مردم مناطق مختلف شناخته شده بوده است که به محض آن که هاجر نام ابراهیم را می آورد آن ها قبول می کنند و سخن هاجر را باور می کنند. این معروفیت برای ابراهیم فرصت خوبی را مهیا می کند و برای هاجر موقعیت بالایی را رقم میزند به طوریکه کاروانیان از حضرت هاجر اجازه می خواهند که در این منطقه ساکن شوند. زیرا آنها دوست دارند همجوار همسر نبی خدا باشند و از طرفی ساکن شدن در این منطقه ی استراتژیک برای آن ها مهم بود چرا که هم آب وجود داشت و هم این سرزمین از قدیم ارزش معنوی داشت و اینک با حضور هاجر و اسماعیل بر ارزشش افزوده شده است. حضرت هاجر در جواب تقاضایشان به آنان فرمود: من باید از ابراهیم خلیل الله اجازه بگیرم. و طبق نقل تاریخ، سه روز پس از این واقعه حضرت ابراهیم با طی الارض به حجاز آمد و به این قبیله اجازه داد که در آنجا ساکن شوند‌ کم کم جمعیتی در این مکان جمع شد، ابتدا یک قبیله و بعد گسترش یافت و چون روستایی پر جمعیت شد و بعد هم به شهری کوچک تبدیل شد، شهری که مقدر شده بود حضرت اسماعیل پیامبر و راهنمای اینجا و مناطق و شهرهای همجوارش باشد. ادامه دارد... 📝به قلم:ط_حسینی 🌕✨🌕✨🌕✨🌕✨ @BACHE_HEZBOLLAHi
⭕️ حامیان دولت دیواره نگاره سازمان اوج وابسته به سردار جعفری را که برای به دست آوردن دل آنها ترسیم شده بود هم پس زدند! کانال حامی دولت انصاف نیوز در واکنش به دیوارنگاره میدان ولیعصر که اتفاقا یک طرح تبلیغاتی برای پزشکیان است،با تیتر "شیطنت در دیوارنگاره‌ تازه‌ی میدان ولیعصر" نوشت: 🔹در این دیوارنگاره جو بایدن، همتای مسعود پزشکیان ترسیم شده اما بنیامین نتانیاهو همتای سرلشکر باقری قرار داده شده است. @BACHE_HEZBOLLAHi
تمام این خنده ها بخاطر شاهکار پدافند ایران بوده است وگرنه همانطور که در تحلیل ها خدمتتون عرض کرده بودم آنها یک حمله گسترده و بزرگ طراحی کرده بودند. اما دوستان باید دقت کنند در فضای رسانه ای ما اطلاعات افراد نسبت به پدافند هوایی و ذات آن و بازدارندگی آن بسیار کم است.نباید چنین تصوری ایجاد شود که پدافند هوایی هر کشوری باید تمام پرتابه ها را بزند. باید احتیاط کرد که شوکی که اسرائیل در حمله وعده صادق 2 تجربه کرده است در ایران تجربه نشود. مخاطبان باید متوجه شوند ذات پدافندی با ضعف های زیادی در همه جای دنیا همراه هست خصوصا وقتی پای موشک در میان باشد و اینکه پدافند ایران چنین شاهکاری هست نباید فکر می‌کنیم همیشه پدافند باید در هر سطح حمله ای چنین نتیجه ای بدهد. دوستان کارشناس و کسانی که از پدافند اطلاعاتی دارند باید حتما به این مسئله ورود کنند @BACHE_HEZBOLLAHi
10.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️تصاویری فوق العاده از نیروهای ویژه و تکاوران ارتش قهرمان ایرانی ما پای سپاه عشق هستیم همه دلدادهٔ راه عشق هستیم همه تا کور شود هرآنکه نتواند دید ما پشت و پناه عشق هستیم همه 🎥حتما ببینید و کیف کنید😉 @BACHE_HEZBOLLAHi
تصاویری از لحظه اجرای عملیات زیرگیری در تل‌آویو توسط راننده فلسطینی ایران پاسخ کشته شدن مرزبانانش در سیستان بلوچستان را با عملیات امروز الدعس در تل آویو داد. مسئله سیستان و بلوچستان در مقیاس بزرگتر برای محور ایران، روسیه و چین مهم است . الان شلوغ کردن سیستان و بلوچستان ایران و بلوچستان پاکستان در دستور کار غربی ها و اسرائیلی ها قرار دارد تا مسیر کریدور چین - پاکستان را که هنوز تکمیل نشده است را با آشوب قطع کنند چرا که در این صورت راه زمینی چین قطع شده و دچار خفگی ژئوپلتیک خواهد شد. در این صورت در تنگه مالاگا هم میتوانند جلوی چین را ببندند و در این صورت با فشارهایی که بر چین وارد می شود توان حمله به تایوان را از دست خواهد داد و خیال غربی ها از امنیت تایوان راحت خواهد شد و در نتیجه کار در غرب آسیا علیه مقاومت راحت تر خواهد شد. حرکت دیروز توسط مزدوران جیش العدل در تفتان و حمله به مرزبانان ایران را از این زاویه باید نگریست. ایران هم بی کار ننشست و دست روی دست نگذاشت بلکه انجام عملیات امروز الدعس در جلوی مرکز جاسوسی اسرائیل در گلیلوت، پیام را صادر کرد که اگر بخواهید در اطراف مرزهای من با مزدورانتان آشوب کنید، من توانش را دارم تا هر روز در خود تل آویو نیروهای امنیتی و جاسوسیتان را جلوی مقرشان چند ده تا چند ده تا نفله کنم و سراسر اراضی اشغالی را به آشوب بکشانم. ایران با عملیات امروز اعلام کرد هزینه آشوب در مرزهای من، آشوب در قلب تل آویو است. هزینه هدف قرار دادن مرزبانان من، هدف قراردادن گله ای کارمندان آمان و موساد در قلب تل آویو است. @BACHE_HEZBOLLAHi