🌐 نیویورک تایمز: ظهور دوباره ترامپ؛ اروپا به دنبال رهبری قدرتمند و خودی است
نیویورک تایمز در مطلبی با اشاره به هراس اروپا از آمدن دوباره «دونالد ترامپ» که میتواند دورهای پرخطر و مملو از تنهایی باشد، نوشت: سران قاره سبز از ترس تهدیدهای رئیسجمهوری منتخب آمریکا، به دنبال رهبری قدرتمند از میان کشورهای بزرگ خود است.
#بچه_حزب_اللهی
@BACHE_HEZBOLLAHi
🌐 کرهشمالی هم معاهده استراتژیک با روسیه را تصویب کرد
براساس این توافقنامه در صورتی که یکی از طرفین مورد تهاجم مسلحانه هر کشور یا گروهی از کشورها قرار گیرد و در وضعیت درگیری قرار گیرد، طرف دیگر فورا کمکهای نظامی و سایر اشکال کمک را ارائه خواهد کرد.
#بچه_حزب_اللهی
@BACHE_HEZBOLLAHi
بچه حزب اللهی
#داستان_واقعی #روایت_انسان #قسمت_صد_نود_ششم🎬 دم دم های عصر بود، حضرت لوط به اتفاق دو تن از دخترا
#داستان_واقعی
#روایت_انسان
#قسمت_صد_نود_هفتم🎬:
یکی دیگر از فرشته ها قدمی پیش نهاد و گفت: منظورت چیست ای مرد؟! ما که با کسی جنگ و دعوا نداریم، پس چه کسی خواهان آسیب رساندن به ما است؟!
حضرت لوط با اشاره به سیاهی شهر فرمود: این شهر سرسبز و زیبا که می بینید،جهنمی بیش نیست،جهنمی مملو از آتش که دامان رهگذران غریبه را میگیرد، خصوصا اگر مسافرین شهر جمال زیبایی چون شما داشته باشند و بعد صدایش را پایین آورد و ادامه داد: آیا نام شهر سدوم را تا به حال شنیده اید؟!
فرشته ای دیگر گفت: چرا می گویی اینجا جهنمی برای ماست، مطلب را باز کن و بگو از چه جهت ممکن است ما به آتش سدومیان بسوزیم؟!
حضرت لوط آهی کشید و هر آنچه از اعمال منافی عفت و ظلم وگناه مردم شهر سدوم می دانست گفت او انچنان سخن می گفت تا مسافران را از رفتن به سدوم بترساند.
حالا که ملائکه، قصه مردم شهر سدوم را شنیدند، به دنبال مأموریتی که داشتند رو به لوط گفتند: ای مرد مهربان که به فکر جان مایی،می بینی که ما اینک در راه مانده هستیم و تا غروب آفتاب راهی نمانده، از طرفی نه مرکبی برای مسافرت داریم و نه توانی در پاهایمان برای پیاده روی و حرکت موجود می باشد.
باید امشب را جایی استراحت کنیم و غذا و قوتی بخوریم و سپیده دم که هنوز ستاره های آسمان پیدا هستند، از اینجا می رویم.
حضرت لوط سخت در فکر فرو رفت، چرا که سخن این مردان معقول بود، او باید کاری می کرد که هم مسافران از گزند سدومیان در امان باشند و هم رسم میهمان نوازی را به جا آورد.
پس ناگاه فکری به خاطرش رسید و اتاقکی که با شاخ و برگ درختان در وسط زمین درست کرده بود تا روزها از گزند آفتاب به دور باشد را نشان داد و فرمود: ای میهمانان عزیز، همانطور که می بینید هوا خوب است و شما می توانید به جای اینکه به شهر سدوم بروید در همین اتاقک اندکی رفع خستگی کنید و من هم به نحوی خوراک و آذوقه برایتان فراهم می کنم.
فرشتگان با لبخندی شیرین، نظر لوط را پذیرفتند و هر پنج نفر به سمت اتاقک یا همان آلاچیق وسط زمین رفتند.
حضرت لوط حصیری که گوشه اتاقک بود را بر زمین گستراند و کوزه آب را به طرف آنها داد و فرمود: تا شما اندکی خستگی راه در می کنید و گلویی تازه می نمایید، من ترتیب غذایی ساده را می دهم و با زدن این حرف از آلاچیق خارج شد و دخترش را صدا زد.
دختر حضرت لوط جلو آمد و از او دلیل فراخواندنش را پرسید و حضرت لوط به او فرمود: به خانه برو و بدون اینکه مادرت متوجه شود، چند قرص نان و مقداری غذا و خوراکی برای میهمانانمان بیاور.
دخترک دستی به روی چشم نهاد و فی الفور حرکت کرد و حضرت لوط صدایش را بلند کرد و فرمود: فقط به یاد داشته باش، مادرت به هیچ عنوان نباید متوجه شود و از وجود این میهمانان با خبر گردد.
ادامه دارد...
🌕✨🌕✨🌕✨🌕✨
#داستان_واقعی
#روایت_انسان
#قسمت_صد_نود_هشتم🎬:
ملائکه داخل آلاچیق نشسته بودند که دختر کوچک لوط در حالیکه کوزه شیر و بقچه ای از نان و خوراکی در دست داشت به طرف مزرعه آمد.
حضرت لوط که بیرون آلاچیق ایستاده بود به محض اینکه دخترش را مشاهده کرد با سرعت خود را به او رساند و فرمود: خدا خیرت دهد دخترم، مادرت که چیزی متوجه نشد؟!
دخترک سری تکان داد و گفت: سوالات زیادی از من پرسید اما از وجود میهمانان با خبر نشد و من این شیر و خوراکی ها را به دور از چشم او آوردم.
حضرت لوط لبخندی زد و گفت: تو به خانه برگرد و اگر مادرت از من سوال کرد بگو که امشب به خانه نمی آیم، البته برای مادرت چیز عجیبی نیست که من شبی بیرون از خانه و بر سر مزرعه باشم.
دخترک چشمی گفت و به سمت شهر حرکت کرد و حضرت لوط داخل آلاچیق شد و سفره را گستراند.
ملائکه به امر خداوند از غذای حضرت لوط تناول کردند، آفتاب غروب کرده بود که آماده خواب شدند،اما از آنجاییکه خداوند اراده کرده بود حضرت لوط و قومش را بار دیگر امتحان کند، می بایست پای این ملائکه زیبا به شهر سدوم باز شود.
در این هنگام طوفانی شدید وزیدن گرفت به طوریکه کل شاخ و برگی که سقف و دیواره های آلاچیق را پوشانده بود به اطراف پراکنده شدند و پشت سرش رعد و برقی در آسمان پدیدار شد و بارانی شدید باریدن گرفت.
دیگر زمین زراعی جای امنی برای میهمانان حضرت لوط نبود.
حالا لوط در مخمصه ای عجیب قرار گرفته بود، اگر میهمانان را در همین جا نگه می داشت به آنها آسیب می رسید و البته بی احترامی به مقام میهمانان میشد و اگر به خانه اش می برد، ترس از آن داشت که همسرش، مردم شهر سدوم را خبر کند و آنان که در گناه افسار گسیخته شده بودند، به هر کاری دست زنند تا به میهمانان زیبای لوط دست پیدا کنند.
حضرت لوط سخت در فکر بود که یکی از ملائکه فرمود: ای مرد سخاوتمند، ما را به خانه ات ببر، در این باران شدید و تاریکی شب، مردم شهر سدوم اصلا از خانه هایشان بیرون نمی آیند که از وجود ما با خبر شوند تا بتوانند تعرضی به ما کنند.
بچه حزب اللهی
#داستان_واقعی #روایت_انسان #قسمت_صد_نود_ششم🎬 دم دم های عصر بود، حضرت لوط به اتفاق دو تن از دخترا
حضرت لوط که نمی خواست دست رد به سینه میهمانانش بزند، از جا بلند شد و فرمود: باشد، پس سریعتر حرکت کنید تا این باران شدید به وجودتان گزندی نرساند و با گفتن این حرف با حالت دویدن به راه افتادند و بعد از دقایقی به خانه حضرت لوط که در جوار خانه چند تن از مومنین درست ورودی شهر و کمی دورتر از خانه سدومیان بنا شده بود رسیدند.
لوط درب خانه را باز کرد و به ملائکه تعارف کرد که داخل شوند و سپس در یکی از اتاق ها را که مخصوص میهمانان بود باز نمود و ملائکه می خواستند داخل شوند که همسر لوط با فانوسی در دست از اتاق بغلی سرک کشید و تا چشمش به مردان سفید پوش افتاد، انگار برق شیطنتی در چشمانش درخشیدن گرفت.
لوط با عجله ملایک را داخل اتاق نمود و خودش به سمت همسرش برگشت و اتفاقا در همین لحظه باران اسمان همانطور که ناگهانی باریدن گرفته بود، به یکباره هم بند آمد و آسمان صاف صاف شد.
ادامه دارد...
📝به قلم: ط .حسینی
🌕✨🌕✨🌕✨🌕
#بچه_حزب_اللهی
@BACHE_HEZBOLLAHi
▪️ایام فاطمیّه(س) سال ۱۴۰۳
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم
اللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَةَ وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بنیها وَالسِّرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحاطَ بِه عِلْمُکَ
قابل توجه شیعیان ودلسوزان حضرت فاطمه زهرا (س) با توجه به نزدیک شدن ایام شهادت این بانو واستفتاء از مقام معظم رهبری(مدظلّه) درباره مشخص کردن این ايام چنین فرمودهاند:👇
روز شهادت (۱۳جمادی الاول و ۳جمادی الثانی) و ایام نزدیک آن، ایام فاطمیّه محسوب می شود و شایسته است در همه این ایام، حرمت عزاداری حضرت فاطمه سلام الله علیها حفظ شود.
👇توجه توجه 👇
حالا وظیفه همه ی ......
جهت حفظ حرمت مادر سادات و استفاده بهتر از مراسمات معنوی که حضرت آقا هم فرمودهاند رزق سالیانه ام در این ایام می گیرم به چند نکته توجه ویژه داشته باشیم:👇
۱- ایام فاطمیّه ۲ روز قبل از شهادت و ۲ روز بعد از شهادت مجموعأ ۵ روز می باشد.
۲- برای تاریخ زدن مراسمات شادی و عروسی دقت لازم را داشته باشید که در تاریخهای ذیل مراسمی جهت حفظ حرمت مادر سادات گرفته نشود.
🏴(فاطمیه اول بنابر سیزدهم جمادی الاولی)
⚠️چهارشنبه: ۱۴۰۳/۸/۲۳
⚠️پنج شنبه: ۱۴۰۳/۸/۲۴
⚠️جمعه: ۱۴۰۳/۸/۲۵ (روز شهادت)
⚠️شنبه: ۱۴۰۳/۸/۲۶
⚠️یکشنبه: ۱۴۰۳/۸/۲۷
🏴(فاطمیه دوم بنابر سوم جمادی الثانی)
⚠️سه شنبه: ۱۴۰۳/۹/۱۳
⚠️چهارشنبه: ۱۴۰۳/۹/۱۴
⚠️پنج شنبه: ۱۴۰۳/۹/۱۵ (روز شهادت)
⚠️جمعه : ۱۴۰۳/۹/۱۶
⚠️شنبه: ۱۴۰۳/۹/۱۷
ثواب انتشـــــاراین پیامِ فاطمی باشما🍃
#بچه_حزب_اللهی
@BACHE_HEZBOLLAHi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️ «اوضـاع پـیـش از ظـهـور»
🌎 اتفاقات و حوادثی که قبل از ظهور امام زمان در دنیا رخ میدهد...
👤 استاد #رائفی_پور
#بچه_حزب_اللهی
@BACHE_HEZBOLLAHi