eitaa logo
بنام مرد 🇵🇸
243 دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
4.2هزار ویدیو
129 فایل
تاریخ شروع کانال :99/10/13 اسم کانال مخفف اسم شهداست ب: بابک ن: نوری ا : احمد م: مشلب م: محمد ر: رضا د : دهقان ادمین ↶ @FB_135_18 تبادل‌و‌مدیر ↶ @Shahidehdahe80
مشاهده در ایتا
دانلود
•• "ڪاش‌یه‌جورۍتغییرڪنم ڪه‌بعد‌هـابگم‌همش‌از‌شب‌قدر اون‌سال‌شروع‌شد :) "
『🕊‌』☝🏻 ⚜ 🔊چجوری‌بگم‌کھ : ‌‌این‌روزها‌خیلےکلافہ‌ام‌حُسین؛ من‌حس‌میڪنم‌؛کھ‌دور‌وبر‌تو..، ‌اضافہ‌ام‌حُسیـن💔•~ ⚜صَلَّیَ‌اللهُ‌عَلَیڪَ‌یٰا‌ابٰا‌عَبد‌ِالله‌الحُسَینۜ ⚜أللّٰهُمَّ‌عَجِّل‌لِوَلیِکَ‌الفـَرَج🌱' •❥🌼━┅┄┄•❥
رفقا آخـــــرین شب قدر رو دریابیم✨ دیگه فرصـت نیـسٺا❗️ ٺـعـــــارف ڪہ نداریم از ڪجا معـلوم سـال بعد هنوز نفـس بڪشیم...💔 امشـب ‌دعا‌ فراموش نشه 🤲🏻 برای ظـــــہور آقـامون💜 بعدشـم شـفای همہ مـریضا✨ اون وسطا اگہ ما رو لایق دونستین ، دعامون ڪنید.🤲🏻💔 !
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
لباس مشکی تنم کردم و رفتم سمت مسجد برای مراسم احیا... نیم ساعتی بود از مراسم گذشته بود.... انقدر شلوغ بود که حتی تو حیاط مسجدم نشسته بودن... صدای الهی العفو،الهی العفو مردم،صدای خلصنا من النارشون تو کل محل پیچیده بود... اومدم برم تو مسجد دیدم یه دختر بچه جلوی در مسجد نشسته،به دیوار تکیه داده و یه بسته آدامس و چند تا فال دستشه.... یه چند دقیقه ای وایسادم و نگاهش کردم هیچکی ازش حتی یه فالم نمیخرید ... بی اعتنا از کنارش رد میشدن.... رفتم جلو گفتم خوبی: گفت مرسی... گفت عمو یه آدامس ازم میخری؟؟؟ دست کردم تو جیبم فهمیدم کیف پولم رو تو خونه جا گذاشتم.‌‌... گفتم چشم میرم خونه کیفم رو میارم ازت میخرم... گفت عمو تو میدونی الغوث الغوث خلصنا من النار یا رب یعنی چی؟؟؟ آخه امشب همه همین جمله رو میگن... گفتم یعنی خدایا پناهم باش و من رو از آتیش جهنم دور کن... گفت یعنی جهنم گرمه؟؟؟ گفتم آره خیلی... گفت یعنی از تو چادر ما هم گرم تره؟؟؟ گفتم چادر؟؟؟ گفت آره من و مادرم و خواهرم تو چادر زندگی میکنیم،ظهرا که آفتاب میزنه میسوزیم خیلی گرمه،خیلی .... مادرم قلبش درد میکنه،گرمش که میشه بیشتر قلبش دردش میگیره... سرم رو انداختم پایین... اشکم دراومد.... گفت عمو یعنی من الان بگم خلصنا من النار خدا فقط من رو از آتیش جهنم دور میکنه؟؟ از گرما تو چادر دور نمیکنه؟؟؟ آخه من مامانم رو خیلی دوست دارم چیزیش بشه من میمیرم... میخواستم داد بزنم آهای ملت بی معرفت این بچه اینجا نشسته شما یه بسته از آدامس ازش بخرید از گرمای تو چادر خلاص شه بعد شما قران بالا سرتون گرفتید و خلصنا من النار میگید آهای ملت بی معرفت... خلصنا من النار اینجاست،الهی العفو اینجا نشسته..‌‌ یه بسته آدامس بهم داد گفت بیا عمو این آدامس رو من بهت میدم چون تنها کسی بودی که حاضر شدی باهام صحبت کنی..‌ همینجوری اشک ریختم و رفتم سمت خونه و کیف پولم رو برداشتم و دوباره رفتم سمت مسجد.... اما هر چی گشتم دختر بچه نبود... به آسمون نگاه کردم چشام پر اشک شد... گفتم الهی العفو... الهی العفو... الهی العفو..‌‌ خدایا من بی معرفت رو ببخش.... آدامس رو باز کردم و گذاشتم دهنم... مزه درد میداد.... مزه بغض میداد.... مزه اشک میداد
پرکشیدی‌رفتی‌بابا 1.mp3
3.67M
•°🌱 پر کشیدی رفتی بابا بابا بابا.. دݪ بریدی رفتی بابا بابا بابا..💔 🎤 @YaZahra_313
‏شب قدر، شب قیمتی شدنه! قدرِخودتو بدون، تا قیمتی شی! 🆔@ghasem_girls
7.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
امشب شبِ آغاز سفر و هجرته! رفقا ابدیت در پیشه... سفر دور و دراز و خطرناکی در پیش داریم... باید از زیر قرآن رد بشیم، که سفرمون به سلامت باشه... مثل اون رزمنده‌هایی که شب عملیات از زیر قرآن رد میشدن و راه هزارساله رو یه شبه می‌رفتن! «وَ أَنَّ الرَّاحِلَ إِلَيْكَ قَرِيبُ الْمَسَافَةِ» 🆔@ghasem_girls
7.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 من برای حضرت زینب"س" شرط نمیگذارم! 🎙 روایتی از ۱۸ هزار مجاهد افغانی مدافع حرم حاضر در سوریه - در جمع خانواده شهدا فاطمیون - اردیبهشت ۹۵ 🆔@ghasem_girls
بنام مرد 🇵🇸
📹 من برای حضرت زینب"س" شرط نمیگذارم! 🎙 روایتی از ۱۸ هزار مجاهد افغانی مدافع حرم حاضر در سوریه - در
زندگینامه شهدای تیپ فاطمیون خیلییی قشنگه😍 خوبه هر روز زندگینامه یکی از این شهدا رو مطالعه کنیم ✨
شهید حسین هریری (سید عمار) تاریخ تولد : 1368/08/03 محل تولد : مشهد تاریخ شهادت : 1395/08/22 محل شهادت : حلب - سوریه وضعیت تاهل : متاهل محل مزار شهید : مشهد - بهشت رضا (ع)