🔴 بدبختِ حریص! تو اگر میفهمیدی این #ماسک رو مفت میدادی به مردم
#ابن_بطوطه را به عنوان یکی از بزرگترین #جهانگردانِ تاریخ میشناسند. حدودِ هفتصد سال پیش، از مراکش راه افتاد و کشورهایی که الآن به نام مصر، سوریه، عربستان، ایران، هند، چین، مالدیو، فیلیپین، روسیه، اسپانیا یا سومالی میشناسیم را دید و حتی در دربار بعضی پادشاهان هم منصب گرفت. #مارکوپولو، که گویا بعضی از خاطراتش دروغ بوده، نصفِ این مقدار هم سفر نکرد.
سفرنامۀ ابن بطوطه سرشار از نکته و نمک است. بخشي که این روزها مدام در ذهنِ من تکرار میشود مربوط است به عبور او از یک #بیابانِ بسیار گرم و بیآب و آبادانی، جایی در #عربستانِ کنونی. صحرایي که باید با سرعت از آن عبور کرد تا گرفتارِ گرمای جهنمیِ آن نشوند. او داستاني راجع به این صحرا شنیده و بازگو میکند:
«... نَعوذُ بالله تو گویی #جهنم است! در یکی از سالها باد سَمومي (باد بسیار گرم و زهرآگین) که اینجا میوزَد مشقّات و مصائبِ بزرگي برای حجاج به بار آورد: ذخیرۀ #آب به پایان رسید ...»*.
با تمام شدنِ ذخیرۀ آب، آنها که پولدارتر بودند شروع کردند به خریدنِ آب از دیگران. با وجود تقاضایِ بالا و عرضۀ بسیار کم و بسیارمحدود، کار به حراج میکشد و آنان که آب داشتند، آنرا به بالاترین پیشنهاد میفروختند. عدهای هم که #پول نداشتند، نظارهگر این #حراجی بر سر #جان بودند. آنقدر تقاضا زیاد بود که ابنبطوطه میگوید «یک خوراک آب به هزار دینار خرید و فروش شد». در آن روزگار با چهل دینار میشد اسب خرید. تصور کنید که شخصی بیست و پنج اسب داده است تا ظرف آبي بخرد. آبفروشانِ گرانفروش خوشحال از #معاملۀ پر ارزش خود بودند و گمان میبردند که با آبی که برایشان باقی مانده میتوانند به شهر بعدی برسند. آبخَرانِ گرانخَر نیز خوشحال بودند که زنده خواهند ماند و دینار دادند تا جان به در بَرَند. آنان که نه آب داشتند و نه دینار هم در بیم و امید که گشایشی از راه برسد.
پردۀ آخر داستان اینست که « وَ مَاتَ مُشتَرِيها وَ بائِعُها: و سرانجام، فروشنده و خریدارِ آن هر دو تلف شدند». آنها که پول داشتند و خریدند و آنها که آب داشتند و فروختند و آنها که پول نداشتند و آب نداشتند، همگی مُردند. همه در آن معامله متضرر شدند چون مورد معامله اصلاً آب و پول نبود؛ که #جان بود.
✅چرا این را گفتم؟ چند روز پیش، کسي تعریف کرده بود که در #داروخانه خانمی آمده تا ماسک بخرد و فروشنده گفته: «نداریم». آن زن با استیصال از داروخانه خارج میشده که متصدی به او گفته: «البته دههزار تومانیش موجوده!» و زن پاسخ داده: «بدبختِ حریص! تو اگر میفهمیدی این ماسک رو مفت میدادی به مردم تا کسی خودت و زن و بچهت رو مریض نکنه». عجب حرفِ عمیقی!
این بلای دور از انتظار که این روزها در #ایران و بقیه کشورها افتاده اگر مهار نشود همان معاملهای را با مردم میکند که عطش۟ با آن کاروان کرد. ماسکفروشان و داروفروشان وارد معامله بر سرِ جانِ خود خواهند شد اگر در این بیابانِ #طمع قدم بگذارند و آن روز، دور از جانِ همه، «فروشنده و خریدارِ آن [ماسک] هر دو تلف» میشوند.
باز هم استوری یک سلبریتی احمق!
نوشته ولیعهد عربستان اعلام کرده از این پس بجای کشتن حیوانات در مراسم حج به ازای هر زائر یک درخت در عربستان کاشته می شود؛ بعد با نفهمی تمام تیتر زده همه در حال رشد فکری و حذف خشونت و ما.... !
خب #سلبریتی_بیشعور ! به ازای کشتن تک تک دانش آموزان و کودکان #یمنی چکار میکنه؟ به ازای گردن زدن زنان و نوجوانان و جوانان معترض با #شمشیر چکار میکنه؟
بس نیست این تفکر حماقتت؟ از رسانه #بن_سلمان چقدر #پول گرفتی برا این استوری؟
خود بی شعورت هر روز کباب و همبرگر مک دونالد کوفت نمی کنی؟ اون غذاهایی که می خوری گوشت نیست؟گوشت چیه ؟اوه ببخشید نمی دونستم گوسفند نمی خورید خوک خورها.