⚫️بعد از کربلا چه گذشت...
(قسمت 6)
🔥در همین وقت ماموران ابن زیاد وارد شدند و سرها را نزد یزید قرار دادند.
🌺سر حسین علیه السلام درون طشت طلا قرار داشت.
سکینه و فاطمه دختران ابی عبدالله قد میکشیدند تا سر پدر را ببینند، همینکه چشمشان به سر پدر افتاد صدای شیونشان بلند شد...😭
♨️یزید خبیث با خوشحالی با چوب خیزران بر لب و دندان حسین علیه السلام میزد و میگفت: انتقام جنگ بدر را گرفتیم! 😭
سپس اشعاری خواند که مضمون اشعار بدین شرح است:
📛آرزو میکند کشته های بدر که به جهنم واصل شده بودند ،حضور داشتند و این روز را میدیدند.
📛 به کشتن پسر پیغمبر افتخار میکند.
📛 تصور میکند دیگر مخالفی ندارد و حکومتش تثبیت شده و تزلزل ناپذیر است.
📛 منکر اصل دین و وحی و رسالت و تمام مسائل الهی میشود!
🌷حضرت زینب سلام الله مظلومانه با اینکه در دست دشمن اسیر است و حامی و پشتیبانی ندارد، اما با یک شجاعت بی نظیر و شهامت بی مثال بیاناتی میفرماید که بینی یزید را به خاک میمالد تا آنجا که میفرماید:
🔥من تورا انسانی بی ارزش و بی مقدار میبینم و بسیار سرزنش و توبیخ میکنم ،
🔥تو هرچه تلاش کنی و خدعه و نیرنگ به کار ببری که نام ما را از سر زبانها برداری ، و محبت مارا از قلبها خارج کنی هرگز نخواهی توانست.
ننگ کار پلید تو تا ابد با هیچ آبی شسته نمیشود.
🔥یزید! گمان میکنی از اینکه تمام راههای آسمان و زمین را بر ما بستی و مارا مانند اسیران شهر به شهر میگردانی،نزد خدا بی مقدار شده ایم و تو مورد عنایت پروردگار قرار گرفته ای و مقامت نزد خدا افزون گشته که بر ما پیروز گشتی و این چنین اظهار خوشحالی میکنی؟
🔥چون دنیا به کام توست و حکومت ما در دست تو قرار گرفته؟ نه چنین نیست!
گفته ی خدا را فراموش نکن:
⛔️"کفار گمان نکنند که مهلت دادن به آنها به خیر آنها است،بلکه به آنها مهلت میدهیم تا بر گناهانشان بیفزایند که برای آنان عذابی دردناک است"
🔥 ای پسر آزاد شدگان! آیا رواست که کنیزکان خود را در پس پرده ی حجاب نگه داری و دختران رسول الله را در مسیر دید دشمنان باز بذاری تا به چهره آنان بنگرند در حالیکه مرد و محرمی ندارند تا از آنان حمایت کند؟!
❗️چگونه انتظار حمایت داشته باشیم از کسی که فرزند هند جگرخواره هست و گوشت او از خون شهدای ما روییده!
🔥 کسی که با چوب خیزران بر لب و دندان سید جوانان اهل بهشت میزند ..
♨️صبر کن که بزودی به پدران خود ملحق خواهی شد در حالیکه آرزو میکنی ای کاش فلج و لال بودم و چنین حرفایی نمیزدم..
🌷هرچند سخن گفتن با تو مصیبتم را تشدید میکند و اندوهم را افزون میسازد اما باید تورا خوار و کوچک سازم و از این گردن فرازی فرود آورم..
💥 تمام کوشش خود را به کار بگیر ولی بدان بخدا قسم نمیتوانی یاد مارا از میان مردم محو کنی و احکام الهی را نابود سازی،
🔥ننگ عمل پلیدت تا ابدت ماندگار میشود،مدت زندگیت کوتاه و همدستانت اندک است و روز قیامت منادی ندا میدهد: آگاه باش که لعنت خدا بر ستمکاران محقق است...
✍ادامه دارد...
📚 نفس المهموم ص 444
📙حیات الحسین ج 4
📕بحار ج 45 ص133
📘اعلام النسا ج 2 2 504
#محرم
#حب_الحسین_یجمعنا
#زینب_کبری
https://eitaa.com/darsayehsarahlebeyt
⚫️بعد از کربلا چه گذشت...(قسمت 7)
🔵بعد از سخنرانیهای حضرت زینب سلام الله علیها،مردمی که در کاخ جمع شده بودند منقلب شده و احساس ندامت میکردند.
🍃در این هنگام که امام سجاد علیه السلام را بر یزید وارد کردند، یزید که سرشکسته شده بود و دنبال بهانه ای برای شهید کردن امام سجاد علیه السلام بود از او سوالاتی میپرسید و امام هم به کوتاهی پاسخ میداد.
🌹در حالیکه تسبیح کوچکی در دست داشت و آنرا میچرخانید.
🔥یزید گفت: این چه کاری است که من با تو سخن میگویم و با تسبیح بازی میکنی و احترام نمیگذاری؟
🌺امام علیه السلام فرمود: پدرم از جدم برایم نقل کرده که وقتی نماز صبح را انجام میداد تسبیح به دست میگرفت و ذکری میگفت.
✨سپس تسبیح را در دست میچرخانید و به کارش میرسید بدون اینکه ذکری بگوید
و میفرمود: چرخاندن تسبیح ذکر به حساب می آید و چون در رختخواب میرفت تسبیح را زیر بالشش قرار میداد و میخوابید و میفرمود تا صبح تسبیح ذکر میکند.
من از روش آنها پیروی میکنم.
🔥یزید گفت: با هرکدام از شما که سخن میگویم به گونه ای سخن میگوید که در گفتار پیروز میشود!
✳️ در تاریخ آمده است که بعد از این سخنان یزید امام سجاد و اهل بیت را در خرابه ی بی سقفی منزل داد که از سرما و گرما در پناه نبودند.
🔰 انقدر بر اهل بیت سخت گذشت که صورتشان پوست انداخت و مجروح گردید.
🔴 منهال عمرو میگوید:
امام سجاد را دیدم که تکیه بر عصا دیده و پاهایش مانند دوتا نی خشک و خون از آنها جاری بود، رنگ شریفش نیز زرد شده بود.
🌱 از او پرسیدم: یابن رسول الله چگونه صبح کردید؟
🌹 امام سجاد فرمود: چگونه است حال کسی که در دست یزید اسیر است؟ زنهای ما تابحال از طعام سیر نشده اند و سرهایشان پوشیده نگردیده است..
🔥هروقت هم که یزید مارا میطلبد گمان میکنم قصد کشتن مارا دارد. منهال! عرب به عجم افتخار میکند که محمد صلی الله علیه و آله عربی است ولی ما خاندان مردانمان کشته میشود توسط خود اعراب و زنان و اطفالمان اسیر میشوند!
💠 پرسیدم : کجا میروید؟ فرمود جایی که به ما داده اند حفاظی ندارد و آفتاب پوست مارا گداخته است.
💥جهت ضعف بدن بیرون آمده ام تا قدری استراحت کنم و برگردم از جهت ترس بر زنان....
🌼 در این حال صدای زنی بلند شد: نور دیده ام کجا میروی؟ برگرد که از دشمن بر جان تو میترسم!امام با شنیدن صدای عمه اش مرا گذاشت و به خرابه بازگشت...
✍ادامه دارد...
📒 مقتل مقرم ص 453،
📗بحار ج45 ص 140،
📘 لهوف ص 193.
📕 نفس المهموم ص 459
#محرم
#حب_الحسین_یجمعنا
#زینب_کبری
https://eitaa.com/darsayehsarahlebeyt