eitaa logo
اخبار بدون سانسور
11.9هزار دنبال‌کننده
23.8هزار عکس
12.8هزار ویدیو
20 فایل
اولین نفر از اخبار با خبر شوید اخبارموثق |جذاب | بدون سانسور👇 https://eitaa.com/joinchat/1641480253Cf543114bad
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 هوک‌های پیاپی اقتصاد ایران و شوک‌های ارزی در یک دهه اخیر
🔴 مرگبارترین شکست‌های سازه‌ای
سالنامه جامع اقتصاد ایران، ضمیمه شماره امروز دنیای‌اقتصاد پیام‌های زیادی دریافت کرده‌ایم که نشان می‌دهد برخی از همراهان گرامی، هنوز موفق به تهیه «سالنامه جامع اقتصاد ایران» نشده‌اند. اگر همچنان متقاضی دریافت این ویژه‌نامه 520 صفحه‌ای هستید، می‌توانید امروز آن را همراه با روزنامه دنیای‌اقتصاد تهیه کنید. قیمت روزنامه دنیای‌اقتصاد امروز در استان‌های تهران و البرز 30 هزار تومان و در شهرستان‌ها 20 هزار تومان است. اگر باز هم دچار مشکل شدید، با شماره تلفن 87762220 تماس بگیرید. «سالنامه جامع اقتصاد ایران» یک ویژه‌نامه تحلیلی محصول گروه رسانه‌ای دنیای‌اقتصاد است که اواخر اسفند هرسال با تیراژ بسیار زیاد منتشر می‌شود. همه میزگردهای این سالنامه به صورت تصویری ثبت و ضبط شده‌اند که به زودی از رسانه تصویری اکوایران پخش خواهد شد.
🔴 چه شد که به اینجا رسیدیم؟ 🔸محمد مهدی بهکیش/ اقتصاددان ▫️اینکه چرا و چگونه کشور به این شرایط رسید، نیاز به تحلیل و بررسی فراوان دارد اما حتماً به خاطر دارید که مدتی بعد از شروع اعتراض‌های اجتماعی، پنج اقتصاددان بیانیه‌ای منتشر کردند که در آن به ریشه‌های شکل‌گیری اعتراض‌ها اشاره شد. من هم یکی از امضاکنندگان بیانیه بودم و همچنان معتقدم همه استدلال‌های آن بیانیه در تبیین وضع موجود، به قوت خود باقی است و همچنان همان عواملی که اشاره کردیم، در شکل‌گیری آینده می‌توانند نقش داشته باشند. واقعیت این است که دستیابی به رشد و توسعه، سیاستمداران و تصمیم‌گیران علاقه‌مند به رشد می‌خواهد. چون باید ساختاری سرشار از انگیزه به وجود آید که بتواند عوامل مختلف را با هم ادغام کرده تا رشد اقتصادی محقق شود. ▫️با این حال اگر به جامعه برگردیم و شرایط فرهنگی، اجتماعی و سیاسی را بررسی کنیم متوجه می‌شویم که انگیزه‌ها به میزان زیادی از بین رفته و اراده و توان افراد بیشتر برای گذران امور روزمره هزینه می‌شود. فعالان اقتصادی اغلب در تلاش‌اند ساختاری که در کسب‌وکار ایجاد کرده‌اند از بین نرود و زیان بیشتری نبینند. فارغ از بحث انگیزه، مساله مهم مساله روابط بین‌الملل است. در واقع در بستر روابط بین‌الملل است که هزینه‌ها به حداقل می‌رسد و بهترین کیفیت تولید می‌شود. در بستر روابط بین‌الملل است که مدیران کسب‌وکار سعی می‌کنند کالای قابل رقابت و قابل عرضه در بازارهای جهانی را تولید کنند. با این حال ما در ایران چه کرده‌ایم؟ با تعادل جهان از در جنگ وارد شده‌ایم و دروازه‌های کشور را به اسم خودکفایی بسته‌ایم. چنین رویکردی موجب شکل‌گیری صنایع بیماری مانند خودروسازی شده است. به این ترتیب همواره مجبور شده‌ایم از خودروسازی حمایت کنیم، هر روز دیوار تعرفه‌ها را بالا ببریم و در عین حال با عوامل غیرتعرفه‌ای هم مداخله کنیم. مثلاً اینکه ورود خودرو به کشور را ممنوع کنیم. این یک مثال است. مثال‌های بسیار متعددی از همین قبیل داریم که عموماً حاصل استراتژی خودکفایی است. ▫️در این زمینه تجربه‌های جهانی درس‌های زیادی برای آموختن دارد. تجربه اتحاد جماهیر شوروی پیش‌روی ماست. این کشور خیلی تلاش کرد تا قلمرو وسیعی ایجاد کند، از نظر تکنولوژی به بالاترین سطح برسد، از نظر نظامی ارتشی قوی و فراگیر ایجاد کند و سلطه خود را بر نیمی از جهان تحکیم بخشد اما در نهایت بازی را به اقتصاد باخت. شوروی در خیلی زمینه‌ها از آمریکا پیش افتاد اما در اقتصاد شکست سنگینی خورد و آخر سر هم دیدیم که فروپاشید. می‌خواهم بگویم استراتژی محصور و محدود زندگی کردن و از امکانات دنیا بهره نگرفتن جواب نداده است. در حال حاضر مدیران کسب‌وکارها در کشور ما، به قدری محدود شده‌اند که وقتی می‌خواهند برای ترمیم خط تولید خود قطعه‌ای بخرند یا دستگاهی وارد کنند باید دست به دامان قاچاقچیان شوند. از چندین مرز قاچاق رد شده و پول خود را هم از طریق چندین صرافی عبور دهند تا به فروشنده برسد. در این روند اگر پول از بین نرفت و به مقصد رسید باید ببیند آیا کالا به دستشان می‌رسد یا خیر؟ همه اینها در حالی صورت می‌گیرد که رقبای ما به آسانی در بازارهای جهانی می‌توانند دادوستد کنند، تکنولوژی مدرن بخرند، متخصص و مشاور به کار گیرند و از همه مهم‌تر محصول خود را در بازارهای جهانی عرضه کنند. ▫️در حالی که ما در ایران به هیچ‌کدام از این امکانات دسترسی نداریم. به خاطر تحریم‌ها و بی‌ثباتی اقتصاد کلان در داخل کشور و دشواری ارتباط با بازارهای جهانی، تولیدکننده ایرانی کالاهایی تولید می‌کند که گران و نامرغوب است و در بازارهای جهانی قابل عرضه نیست. این همان مسیری است که منجر به تضعیف پایه‌های رشد و تشدید فقر مردم می‌شود. وقتی تولیدکننده، بازاری به مقیاس جهان پیش‌رو دارد و می‌تواند در این بازار رقابت کند، خط تولید خود را گسترش می‌دهد، سرمایه بیشتری به‌کار می‌گیرد و کارگر بیشتری استخدام می‌کند و در نتیجه شمار افراد شاغل در کشور افزایش می‌یابد و اقتصاد به این‌گونه در مسیر رشد قرار می‌گیرد و فقر کاهش پیدا می‌کند. این دقیقاً برعکس مسیری است که ما می‌رویم و در نتیجه روزبه‌روز فقیرتر می‌شویم. اینجا تصمیم‌گیرنده با تصمیم‌های خطا، مردم را در مسیر فقر بیشتر قرار می‌دهد و این فقر به نظر من روزبه‌روز بدتر می‌شود. در آن صورت شاهد اعتراض‌های سیاسی و اجتماعی و اقتصادی بیشتری خواهیم بود. تصمیم‌گیرندگان در کشور ما کاملاً سیاسی و امنیتی به مسائل نگاه می‌کنند، در نتیجه تفکر اقتصادی به درستی رشد نکرده و به درستی به‌کار گرفته نشده است، اگر آن راه اصلی را تصحیح نکنیم، چشم‌انداز مثبتی پیش‌روی ما وجود ندارد. ⬅️ منبع: هفته نامه - شماره 493
🔴 چه شد که به اینجا رسیدیم؟ 🔸محمد طبیبیان/ اقتصاددان پاسخ می دهد ▫️در دهه 60 فامیلی داشتیم که فرد مسنی بود، تحصیلات چندانی نداشت و به کار کشاورزی هم مشغول بود. در ایام نوروز به دیدارش رفتم و مطابق معمول که افراد از اقتصاددانان درباره وضعیت اقتصادی سوال می‌کنند، ایشان هم پرسید این تورم و افزایش قیمت که اتفاق می‌افتد چه دلیلی دارد و چرا جلوی آن را نمی‌گیرند؟ برای ایشان توضیح دادم و مساله را به زبان ساده تشریح کردم که افزایش حجم پول چگونه تورم ایجاد می‌کند. پرسید پس چرا جلویش را نمی‌گیرند، گفتم لابد تصمیم‌گیرندگان سرشان نمی‌شود و نمی‌فهمند و بلد نیستند چون تازه‌کار هستند. گفت نه اینکه تو گفتی من هم فهمیدم، چطور ممکن است آنها نفهمند و حتماً دلیل دیگری دارد. ▫️این اظهارنظر ساده از همان سال‌ها در ذهن من باقی ماند و در نهایت به این نتیجه رسیده‌ام که سیاستمداران در کشور ما اصلاً نفهم و ناآگاه نیستند، اتفاقاً خیلی خوب می‌فهمند اما به روی خودشان نمی‌آورند. البته خود را به نفهمی زدن در کشور ما مسبوق به سابقه و رایج است. زمانی دوره کارشناسی ارشد دانشجویی داشتم که در کارخانه‌ای کار کرده بود، در این کارخانه، ضایعات در خط تولید بسیار زیاد و غیرعادی بود و آن دانشجو از سر دلسوزی مدام به مدیران کارخانه تذکر می‌داد، گزارش تهیه می‌کرد و راه‌حل پیشنهاد می‌داد تا ضایعات بخش تولید کاهش پیدا کند. چون مدیران میانی توجه نمی‌کردند و فکر می‌کرد نمی‌فهمند، این موضوع را به جلسه هیات‌مدیره شرکت برد و توضیح داد که چطور می‌توان این معضل ضایعات را حل کرد. آن دانشجو بعد از این جلسه به این نتیجه رسیده بود که مدیرعامل و اعضای هیات‌مدیره هم نمی‌فهمند و در نهایت موضوع را رها کرده بود و از آن شرکت بیرون آمده بود. یک‌بار که در کلاس همین موضوع را توضیح می‌دادم، گفتم؛ وقتی قیمت نهاده‌ها و محصول کنترل می‌شود، قیمت ضایعات در بازار از قیمت موادی که از دولت با نرخ دولتی می‌گیرند چند برابر بیشتر می‌شود بنابراین نفع شرکت در این است که ضایعات بیشتری ایجاد کند. این قضیه را که تشریح کردم، همان دانشجو گفت من چنین تجربه‌ای داشتم اما فکر می‌کردم مدیران شرکت نمی‌فهمند؛ نگو می‌فهمیدند اما این ضایعات محل درآمدشان بوده است. ▫️متاسفانه این واقعیت در سیستم سیاسی ما هم به وضوح قابل مشاهده بود و شخصاً بارها و بارها با چنین رویکردهایی مواجه شده‌ام. نه اینکه فکر کنید همه سیاستمداران ما آدم‌های فاسدی هستند یا اینکه همه آنها نفع شخصی می‌برند. این مشکل بزرگی است که فعالیت سیاسی در کشور ما شفاف نیست و چون سیستم حزبی نداریم، ورود و خروج پول به چرخه سیاست، مفسده‌برانگیز می‌شود. شاید اگر سیستم سیاسی مبتنی بر احزاب داشتیم، سیاستمداران ما کمتر در تله فساد گرفتار می‌شدند. ▫️تمام موضع‌گیری‌های ما در سال‌های گذشته مکتوب و موجود است. ما همواره گفته‌ایم و باز هم می‌گوییم که سیاستمداران از بالا تا پایین نباید شرکت‌داری کنند، زیرا شرکت‌داری کار حکومت نیست. مسوولان حکومتی نباید اموال و ثروت‌های کشور را زیر کلید خودشان جمع کنند یا به مالکیت در بیاورند. ما می‌گوییم نیروهای مسلح نباید تجارت، فروش نفت، واردات کالا و اقداماتی از این دست انجام دهند. این حرف‌هایی است که ما زدیم و به صورت مستند در نشریات مختلف به ثبت رسیده است. اما مخالف ما چه می‌گوید؟ نمی‌تواند بگوید این حرف‌ها منطقی نیست در مقابل می‌گوید اینها طرفدار ملت نیستند، بلکه طرفدار افکار اجنبی‌اند و طرفدار پیشرفت کشور و فقرا نیستند. آنها نمی‌گویند که حرف‌های شما علمی و کارشناسی و صادقانه نیست، و پاسخ منطقی هم در مقابل ندارند اما می‌گویند این حرف‌ها را نهادهای بین‌المللی به اینها دیکته کرده و اینها یک مشت انسان بی‌رحم هستند که وقعی به وضعیت مردم نمی‌نهند. واقعیت این است که در زمینه مبانی منطقی و اصول علم اقتصاد متعارف نمی‌توانند با ما بحث کنند، پس شروع به بی‌اعتبار کردن و انتشار اطلاعات غلط می‌کنند. مثل همین که می‌گویند، شما به خاطر دفاع از خصوصی‌سازی، زمینه‌ساز انتقال بنگاه‌ها به رفقای سیاسی خود هستید. واضح است که این اتهامات بی‌اساس است اما سوال من این است که این کارهایی که در بیشتر این 40 سال شده چه ربطی به آموزه‌های لیبرالیسم دارد؟ آنها می‌گویند این سیاست لیبرالی است و شما طرفدار مستضعفین نیستید و از این دست اتهامات. ما که مخالف توزیع رانت هستیم و می‌گوییم این سهمیه‌های بزرگ صدها و هزاران میلیاردتومانی که به جیب این صنعت و آن فرد ریخته می‌شود به نفع مستضعفان نیست و باید جلوی آن را بگیرند، بعد ما می‌شویم مخالف مستضعفان و آنها که مدافع پول‌پاشی و توزیع رانت هستند می‌شوند حامی مستضعفان. ⬅️ منبع: هفته نامه - شماره 493
🔴 چه شد که به اینجا رسیدیم؟ 🔸محسن جلال‌پور/ تاجر بخش خصوصی پاسخ می‌دهد: ▫️برخی فکر می‌کنند با آمدن یا رفتن آدم‌ها، وضعیت بهتر می‌شود. تغییر آدم‌ها شرط لازم برای اصلاح و بهبود است اما شرط کافی نیست. مهم، تغییر فکر و اندیشه است. از آموزگاری خسته در مدرسه‌ای محدود و محصورشده که فقط یک کتاب کهنه و قدیمی را تدریس می‌کند، چه انتظاری می‌توان داشت؟ شاید معلم تازه‌نفسی به کار گرفته شود اما مهم کتابی است که تدریس می‌کند، کتابی که محتوای آن منقضی شده و علمی نیست. مسوولان مدرسه برای افزایش سواد دانش‌آموزان معلم را تغییر می‌دهند، در حالی که هیچ تغییری در وضعیت دانش‌آموزان ایجاد نمی‌شود. در واقع معلم، مسوول همه این وضعیت نیست. این کتاب است که باید تغییر کند. از آن گذشته برخی از معلم‌هایی که خبره هستند اصلاً نمی‌پذیرند در این شرایط تدریس کنند. در بانک مرکزی و دیگر نهادهای اقتصادی هم چنین وضعیتی وجود دارد تا زمانی که تصمیم‌ها جایی دیگر گرفته می‌شود، مدیران اقتصادی نمایشی و دکوری هستند. ما برای ارتباط با بازارهای جهانی هم به دیپلماسی خوب نیاز داریم و هم به بانک‌های متصل به جهان. سال‌هاست با مسائل مربوط به نظام بانکی درگیریم. مساله صرفاً هم به دولت دهم، نهم و یازدهم و... برنمی‌گردد. از پیش از آنها هم این مسائل وجود داشت. نخست به این دلیل که ما با طرح بانکداری اسلامی خود را از بانکداری متعارف جهان جدا کردیم و نظامی خلق کردیم که نه بانکداری و نه اسلامی است. ▫️و دیگر این‌که انباشت تجربه بشری را کنار گذاشتیم و موجودی عجیب خلق کردیم که امروز نمی‌دانیم کدام گوشه‌اش را درست کنیم. ارتباطات بانکی ما با سایر کشورها زمانی می‌تواند تغییر کند که پایه‌های بانکداری در ایران تغییر کند، به FATF متصل شویم که بتوانیم خودمان را با استانداردهای بانکداری در جهان همگام کنیم. ▫️از همه تأسف‌بار تر این‌که در کشور ما علاقه قلبی به توسعه روابط با جهان وجود ندارد و نظر تصمیم‌گیران بر این است که لازم نیست با جهان در ارتباط باشیم. بعضی مسوولان در کشور ما سال‌هاست به خارج از کشور سفر نکرده‌اند تا از نزدیک در جریان تحولات جهان و پیشرفت کشورها قرار گیرند. توصیه من این است که تورهای تفریحی برای سیاستمداران بگذارند و آنها را به چین و عربستان و روسیه ببرند و در عین حال کره شمالی و کوبا را هم به آنها نشان دهند. طبیعی است که یک کشور مسدود، محدود و بسته نمی‌تواند توفیقی در اقتصاد داشته باشد. محدود کردن روابط بین‌الملل همان کاری را با اقتصاد ما می‌کند که با کره شمالی کرده است. در حال حاضر کره شمالی ارتباط سیاسی، فرهنگی و اقتصادی خود را با دنیا قطع کرده و به نوعی محصور شده است. آیا مدیران این کشور پاسخی برای نسل‌های سوخته دارند؟ نسل‌هایی که می‌توانستند رفاه بیشتری داشته باشند اما فقر بیشتر نصیبشان شد. ما نیز باید انتخاب کنیم یا می‌خواهیم کره شمالی جدید باشیم یا می‌خواهیم با دنیا ارتباط برقرار کرده و همچون اجداد و نیاکانمان با جهان مبادله کنیم. بعضاً می‌َشنویم که برخی می‌گویند به جای ارتباط با دنیا بهتر است روابط خود را صرفاً با کشورهای همسایه خود تقویت کنیم. در حالی که حتی اگر بخواهیم با 15 کشور همسایه هم ارتباط برقرار کنیم، روابط با این کشورها را بدون توجه به مناسبات بین‌الملل نمی‌توانیم پیش ببریم. ما صرفاً در شرایطی می‌توانیم از ارتباط با همسایه‌ها استفاده کنیم که عرصه بین‌الملل را در نظر داشته باشیم و در فضایی که همه کشورها کار می‌کنند، فعالیت کنیم. در چنین شرایطی است که وجود 15 کشور مزیت است. ولی وقتی قرار است در یک فضای محدود فعالیت و مبادله کنیم این 15 کشور هم مزیت ویژه‌ای محسوب نمی‌شوند. ▫️نکنه دیگر این است که متاسفانه دولت‌های ما هر روز از مبانی علمی و راه‌حل‌های درست فاصله گرفته‌اند. انگار یک هدف سیاسی به مدیران اقتصادی دولت اعلام شده و آنها باید زمین و زمان را به هم بدوزند تا این هدف را محقق کنند. معمولاً اهداف سیاسی با آنچه مورد نظر مردم است تطابقی ندارد. اینکه بخواهیم بدون ارتباط بین‌المللی و با بسته شدن کشور و با محدود کردن تجارت کشور، رشد هشت‌درصدی را ایجاد کنیم، سنگی بزرگ به علامت نزدن است. ⬅️ منبع: هفته نامه - شماره 493