#آشنای ۱۰ : نگاه اول
روزی در محضر شیخ عارفی زانوی ادب زده بودیم
گفت : (( همه از آخر می ترسند من از اول ))
در شرح آن، چه عبارتی توانم نوشت درحالیکه کلمات در حمل معنای آن عاجزند.
گفت آن پیرِ عشق در یک محفلی
نیست از بیم مَرا بر دل مرهمی
کاش آرد سُروش پیغام از اَزل
یار من را پَسند کرد چون دیدمی؟!
#تنهای_آشنا
🇮🇷اردبیلیم
@Ardabilimm
┅══✼🇮🇷✼══┅