#عشق_بزرگـــتر
استاد علی صفائــــی حائـــــری :
من جوانى را سراغ داشتم که سخت وابستهى لباس و قيافهاش بود ، حتى وسواسى داشت كه پارچهاش از كجا باشد و دوختش از فلان و مدلش از بهمان.
براى دوستى با او همين بس بود كه از لباسش و اتويش و قيافهاش تحسين كنى و يا از طرز تهيهى آن چيزى بپرسى.
او عاشق ظاهرسازى و سر و وضع مرتب بود و به اين خاطر از خيلىها بريده بود . تا اين كه #عشقىبزرگتر در دلش ريخت و با دخترى آشنا شد و با هم سفرى كردند و در راه تصادفى...
جوانک در آن لحظهى بحرانى از رنجهاى خودش فارغ بود و خودش را فراموش كرده بود و به محبوبهاش مىانديشيد و سخت به او مشغول بود.
او به خاطر پانسمان محبوبش به راحتى لباسهايش را پاره مىكرد و زخمها را مىبست و راستى سرخوش بود كه خطرى پيش نيامده.
👈 هنگامى كه #عشقى_بزرگتر دل را بگيرد عشقهاى كوچک تر نردبان آن خواهند بود.
ما با همين توضيح مىتوانيم راز فداكارىهايى را كه در تاريخ آمده و به افسانه مىماند، كشف كنيم و حقيقت آن واقعيتها را بيابيم كه چگونه ابراهيم از اسماعيلش مىگذرد و خيلىها از جانشان، آن هم در روى سنگهاى داغ و در زير تازيانهها و در كنار شكنجهها؟
📚 مسئولیت و سازندگی صفحه ۴۱
حُسَيْنِيْهِ بِيْتُ اَلْــــرُّقَيِّه (س)
هَيِّئَتْ مَكْتَبُ اَلْـــــمَهْدِی(عــج)
🆔 @BEITOROGHAIEH