🔸 حدیث روز8️⃣
🌹شادمانی عمیق امام سجاد علیه السلام از باور مؤمنین به مسئله ی رجعت
عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ: «كُنْتُ مَرِيضاً بِمِنًى وَ أَبِي علیه السلام عِنْدِي فَجَاءَهُ الْغُلَام فَقَالَ: هَاهُنَا رَهْطٌ مِنَ الْعِرَاقِيِّينَ يَسْأَلُونَ الْإِذْنَ عَلَيْكَ فَقَالَ أَبِي علیه السلام: أَدْخِلْهُمُ الْفُسْطَاطَ وَ قَامَ إِلَيْهِمْ فَدَخَلَ عَلَيْهِمْ فَمَا لَبِثَ أَنْ سَمِعْتُ ضَحِكَ أَبِي علیه السلام قَدِ ارْتَفَعَ فَأَنْكَرْتُ وَ وَجَدْتُ فِي نَفْسِي مِنْ ضَحِكِهِ وَ أَنَا فِي تِلْكَ الْحَالِ.
ثُمَّ عَادَ إِلَيَّ فَقَالَ: يَا أَبَا جَعْفَرٍ عَسَاكَ وَجَدْتَ فِي نَفْسِكَ مِنْ ضَحِكِي؟ فَقُلْتُ: وَ مَا الَّذِي غَلَبَكَ مِنْهُ الضَّحِكُ جُعِلْتُ فِدَاكَ؟ فَقَالَ: إِنَّ هَؤُلَاءِ الْعِرَاقِيِّينَ سَأَلُونِي عَنْ أَمْرٍ كَانَ مَضَى مِنْ آبَائِكَ وَ سَلَفِكَ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَ يُقِرُّونَ فَغَلَبَنِي الضَّحِكُ سُرُوراً، أَنَّ فِي الْخَلْقِ مَنْ يُؤْمِنُ بِهِ وَ يُقِرُّ، فَقُلْتُ: وَ مَا هُوَ جُعِلْتُ فِدَاكَ؟ قَالَ: سَأَلُونِي عَنِ الْأَمْوَاتِ مَتَى يُبْعَثُونَ فَيُقَاتِلُونَ الْأَحْيَاءَ عَلَى الدِّينِ».
امام باقر علیه السلام فرمود: در منا [بودیم و] من بیمار بودم و پدرم [امام سجّاد] علیه السلام کنارم بود که خدمتکار نزد ایشان آمد و گفت: گروهی از عراقی ها اینجا هستند و از شما اجازه دیدار می خواهند. پدرم فرمود: ایشان را به داخل خیمه ببر. و بسوی آنها برخاست و بر ایشان داخل شد. چیزی نگذشت که صدای خنده ی بلند پدرم علیه السلام را شنیدم. از خنده ی ایشان در آن حالی که من بودم ناراحت و غمگین شدم.
سپس به نزد من بازگشت و فرمود: ای اباجعفر گویا در دلت از خنده ی من غمگین شدی. عرض کردم: چه بود که خنده از آن بر شما غالب شد فدایت گردم.
فرمود: آن عراقی ها از من درباره ی امری پرسیدند که پدران و گذشتگان تو در حالی از دنیا رفتند که به آن ایمان و اقرار داشتند. لذا خنده بر من چیره گشت به جهت خوشحالی از اینکه در میان خلق هستند کسانی که به آن ایمان دارند و اقرار می نمایند. عرض کردم: فدایت شوم و آن چیست؟ فرمود: از من درباره ی مردگان پرسیدند که چه زمان برانگیخته می شوند تا با زندگان بر سر دین بجنگند.
مختصر البصائر ؛ ص96
بحار الأنوار (ط - بيروت) ج53 ص67
نکته:
«خنده ی بلند» چیزی است که در میان اهل بیت علیهم السلام غیر معمول بوده است.
«خنده ی بلند» از امامی سر زده است که یکی از پنج بسیار گریه کننده ی تاریخ است و هرگز غذایی مقابل ایشان نهاده نشد مگر آنکه اشک از چشمان ایشان جاری می شد و او کسی بود که پس از مصیبت های کربلا و شام هرگز نمی خندید. و تبسّم از ایشان به ندرت دیده می شد چه رسد به «خنده ی بلند».
«خنده ی بلند» از امام در حالی سر زده که فرزند گرامی ایشان از بیماری رنج می کشیده است و ایشان در مکان مهمّی همچون سرزمین منا و در جمع حاجیان بوده اند.
از همه ی این نکات در می یابیم که خندیدن به آواز بلند برای اظهار و ابراز خوشحالی از موضوعی، با وجود شرایطی که ذکر شد نشان از عظمت و اهمیّت موضوع [رجعت] در نزد اهل بیت علیهم السلام دارد. و اینکه تا چه اندازه قلوب آن بزرگواران از توجه مؤمنین به این مسئله خرسند و خوشحال می شوند.
و زمانی که از شادی قلب امام علیه السلام آگاه می شویم تنها به جهت سؤال از موضوع رجعت و مشاهده ی کسانی که از آن خبر دارند چگونه خواهد بود وقتی که مؤمنین در این باره مطالعه و مباحثه کنند و احادیث درباره ی آن را در جمع مؤمنین و کسانی اهل آن هستند منتشر سازند.
آیا می شود ما هم از کسانی باشیم که موجبات شادی قلب امام زمانمان علیه السلام را فراهم می کنند. باشد که لطف ایشان شامل حال ما شود. بحول الله و قوته.
#امام_سجاد
#صحیفه_سجادیه
#حدیث
#رجعت
#بنیاد_بین_المللی_صحیفه_سجادیه
@BONYAD_SAHIFEH
https://ssif1.ir