eitaa logo
بـوی پــلاڪ🥀❤️
274 دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
1.4هزار ویدیو
88 فایل
°• ❀﷽ _چرا پلاک نداری؟ +آخه گمنامی آرزومه . همھ چیزصلواتیست |میهمان شهدا هسٺیم| خادماݧ‌تبادلاٺ📨: 📋| @BoYE_PELAK313 لینک ناشناس🌱 https://abzarek.ir/service-p/msg/1031230
مشاهده در ایتا
دانلود
{بسم رب الشهداوالصدیقین} 🌷شهید عبدالرحیم فیروزآبادی "اولین شهیدمدافع حرم شهرستان نکا" 🍃تولد ۱۳۶۴/۱۱/۲۰ *مازندران،نکا 🍂شهادت ۱۳۹۴/۹/۱۶ *سوریه،حلب ✨سن هنگام شهادت ۳۰سال شہیدے ڪہ دعاے قنوتش طلب شہادت بود🕊•••. 🌺فࢪازے ازوصیت نامه شهید: اگر جهان خواران بخواهند در مقابل دین ما بایستند ما در مقابل آنان خواهیم ایستاد و تا نابودی کامل آن‌ها از پای نخواهیم نشست یا همه آزاد می‌شویم یا از مرگ شرافتمندانه استقبال خواهیم کرد اما در هر حال پیروزی با ما خواهد بود و ای مردم مسلمان ما برای خاک نمی‌جنگیم برای اسلام عزیز می‌جنگیم. من تا امروز مرده بودم و در این لحظه آغاز جهاد و شهادت گویی تازه متولد شدم و زندگی جاوید خود را آغاز کردم. شهادت انسان را به درجه اعلای ملکوتی می‌رساند و این فدا شدن در راه خدا چقدر زیباست.»🌷 •┈┈•••✾•♥️•✾•••┈┈• http://eitaa.com/joinchat/1652293651Cce8c19e380 •┈┈•••✾•♥️•✾•••┈┈• خوش اومدے رفیق شهدایـے🌷
🌹به رسم هر روز صبح ☀️ 🌻السَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن (ع)🌻 🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺 🌸السلام علیک یا امام الرئوف 🌸 🌻ﺍﻟﻠَّﻬُﻢَّ ﺻَﻞِّ ﻋَﻠَﻰ ﻋَﻠِﻲِّ ﺑْﻦِ ﻣُﻮﺳَﻰ ﺍﻟﺮِّﺿَﺎ ﺍﻟْﻤُﺮْﺗَﻀَﻰ ﺍﻟْﺈِﻣَﺎﻡِ ﺍﻟﺘَّﻘِﻲِّ ﺍﻟﻨَّﻘِﻲِّ ﻭَ ﺣُﺠَّﺘِﻚَ ﻋَﻠَﻰ ﻣَﻦْ ﻓَﻮْﻕَ ﺍﻟْﺄَﺭْﺽِ ﻭَ ﻣَﻦْ ﺗَﺤْﺖَ ﺍﻟﺜَّﺮَﻯ ﺍﻟﺼِّﺪِّﻳﻖِ ﺍﻟﺸَّﻬِﻴﺪِ ﺻَﻠَﺎﺓً ﻛَﺜِﻴﺮَﺓً ﺗَﺎﻣَّﺔً ﺯَﺍﻛِﻴَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺻِﻠَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺗِﺮَﺓً ﻣُﺘَﺮَﺍﺩِﻓَﺔً ﻛَﺄَﻓْﻀَﻞِ ﻣَﺎ ﺻَﻠَّﻴْﺖَ ﻋَﻠَﻰ ﺃَﺣَﺪٍ ﻣِﻦْ ﺃَﻭْﻟِﻴَﺎﺋِﻚَ🌻 🌺💐🌺💐🌺💐🌺💐🌺💐🌺💐 🌸 ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرَج🌸 🌺💐🌺💐🌺💐🌺💐🌺💐🌺💐
🌹 🍃 خُـــ☀️ــدایـــــا 🌹به امید آمده ام ، خانه خرابم نکنی.. 🌹همه کردند جوابم، تو جوابم نکنی.. 🌹بارها آمده ام ، باز مرا بخشیدی.. 🌹با کلام " برو " ، این بار خطابم نکنی.. 🌹گر قرار است بسوزم، بزن آتش اما.. 🌹جلوی مردم این شهر عذابم نکنی... 💠💠💠💠💠 🕊🌹بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيم🌹ِ🕊 ☀️ِالْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ مَالِكِ يَوْمِ الدِّينِ إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ صِرَاطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَلَا الضَّالِّينَ☀️ 💠💠💠💠💠 🕊🌹بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيم🌹ِ🕊 ☀️قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ اللَّهُ الصَّمَدُ لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ وَلَمْ يَكُن لَّهُ كُفُوًا أَحَدٌٌ☀️ 💠💠💠💠💠 🌹گرچه تلخ است غم عشق ، ولی میچسبد🍃 🌹شهد عرفانی عهد ازلی میچسبد 🌹رو بِه شِـش گوشِـه تَـریـن قِبله ی عالَــم ،🍃 🌹هَر صُبح بُردَنِ نامِ حُـسَین بـنِ عَـلی می چَسبَد🍃 💖چه قَدَر نام تو زیباست ابا عبد الله الحسین علیه السلام...💖 🕊🌹اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبا عَبْدِ اللَّهِ وَ عَلَى الْاَرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنائکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ وَ لا جَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَعلی اولاد الحسین عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ🌹🕊 💠💠💠💠💠 🕊🌹بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيم🌹ِ🕊 🕊🌹ﺍﻟﻠﻬّﻢَ ﺻَﻞّ ﻋَﻠﻲ ﻋَﻠﻲ ﺑﻦْ ﻣﻮﺳَﻲ ﺍﻟﺮّﺿﺎ ﺍﻟﻤﺮﺗَﻀﻲ ﺍﻻﻣﺎﻡِ ﺍﻟﺘّﻘﻲ ﺍﻟﻨّﻘﻲ و َﺣُﺠَّّﺘﻚَ ﻋَﻠﻲ ﻣَﻦْ ﻓَﻮﻕَ ﺍﻻﺭْﺽَ ﻭ ﻣَﻦ ﺗَﺤﺖَ ﺍﻟﺜﺮﻱ ﺍﻟﺼّﺪّﻳﻖ ﺍﻟﺸَّﻬﻴﺪ ﺻَﻠَﻮﺓَ ﻛﺜﻴﺮَﺓً ﺗﺎﻣَﺔً ﺯﺍﻛﻴَﺔً ﻣُﺘَﻮﺍﺻِﻠﺔً ﻣُﺘَﻮﺍﺗِﺮَﺓً ﻣُﺘَﺮﺍﺩِﻓَﻪ ﻛﺎﻓْﻀَﻞِ ﻣﺎ ﺻَﻠّﻴَﺖَ ﻋَﻠﻲ ﺍَﺣَﺪٍ ﻣِﻦْ ﺍﻭْﻟﻴﺎﺋِﻚَ🌹🕊 💠💠💠💠💠 💞و دعایی که در باید بسیار خوانده شود 🕊🌹اللهُمَّ عَرِّفنیِ نَفْسَک َ، فَاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفنی نَفْسَکَ لَم اَعرِفْ رَسُولَکَ، اَللهُمَّ عَرِّفنی رَسُولَکَ، فاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنی رَسُولَکَ لَمْ اَعرِّفْ حُجَّتَکَ، اللهُمَّ عَرِّفنی حُجَّتکَ فَاِنَّکَ اِنْ لَْم تعرفني ُحُجَّتکَ ضَلَلْتُ عَنْ دِینیِ .🕊 ☘☘☘☘☘
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🤍عمرم تمام گشت به هجران روی تو ترسم شها به خاک برم ارزوی تو ☀️ فکر و خیال من شده ای چند گاه هست کی می شود راه بیایم به سوی تو؟ ❤️عشقی نمانده در دل ما از فراق تو ای یوسفم چگونه ببینیم روی تو 🍃ای که هستی ما منتظر بر تو ده یک نشان که ببینم اثر از کوی تو 🌼نادم که سالها طلب یاری ات نمود اذنی بده تا برسد بر سبوی تو 💚الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج💚 🤲 @BOYE_PELAK
دعایی که امام هادی ع بسیار می خواند.دو شرط اصلی استجابت دعا.شهادت امام هادی ع 99.pdf
520.9K
⚫️ دعایی که امام هادی ع بسیار می خواند ⚫️ دو شرط اصلی در استجابت دعا ✅ شهادت امام هادی ع ۹۹ ✅ با ، اهلبیت ع را یاری کنیم. ✅ منبر: ۲۶۴ ۹۹/۱۱/۲۵ @BOYE_PELAK
[🍂] . . صدا رفټ تصویر رفټ یادٺ...؟! یادٺ اما نمےرود..:)🌙 هـر ثانیھ..! دلتنگ‌تر از دیروزیم|🖤| . ۳ روز مـــــاندھ به وصــ💚ـــال شهید دفاع مقدس🍀
بسـم الله الرحمن الرحیـم✨💛 بسـم رب الشهــ🥀ـــدا والصــدیـقین تنهائی وخسران؛دلنوشته بسیاࢪ زیبا😍😍از شهید حمید کیوانی بخش آخر: من که پس از 23 سال هيچ نتوانسته ام رابطه «کِشي» (چون کِش لاستيک ) خودم را با دنيا پاره کنم و نه دنياي  که با هيچ چيز نتوانستم اين رابطه را کم کنم . ولي هر چه هست خدايا در گوشه اي از قبلم و دلم عشقي از حسين (ع) و کربلاي حسين را جا داده اي و، تو اي خدا - اين کار را کرده اي و اينک اي خدا در گوشه اي از وجودم عشق از فرزند حسين ( خميني ) سُوسُو مي زند  که اين هم از توست ، حال خدا ، مي خواستي حسين (ع) را به کربلا نفرستي  تا چنين شوري به پا نکند و تا که عاشورا ،  نسازد  و تا که ذره اي از قلب من را هم  فرا نگيرد و حال که بر همه بندگانت منت نهادي و برمن هم منت گذاشتي و در آن گوشه دلم چنين کردي ،در آن شور و شوق و عشق ، آتشم بزن و بر آن گوشه چشمم شعله اي بينداز و نوري از معرفت حسين را جايگزين کن و  قوت ببخش و در  آن آتش خاکسترم کن تا تطهير شوم و تا زيان نکنم و تا شرمنده نباشم و تا به اميدت دل ببندم و تا راه بيايم و تا مجيد را ...و ملاقات کنم و تا حسين شفاعتم کند و... تا که انگشت منافقان و دشمنانت ، خدايا ، در چشمم نرود و تا زبان دشمنانت بر من در قيامت دراز نشود و تا خنده شيطان گوشم را کر نکند  و تا گريه اش بينم و حسرت بر دل منافقان و دشمنانت بنهم و قوتي ده  و اراده اي و ايماني و سوز و گدازي تا يک لحظه وآن فراموشت نکنم و همواره خود را در محضرت بينم و تو را ( خدايا ) ناظر برخودم و رحمت و مغفرتت را حس کنم و اميدوارم باشم . والسلام . ۶۱/۱۰/۲۶ حميد . ادمین نوشت🖊️📓 کپی باذکر صلوات🧡💫 التماس دعا✨🤍 💛🔸بوے پلاک🔸💛
﷽ ‌ ❌🔴...اصل میدی؟؟؟؟....🔴❌ 😱آغاز یک بزرگ.....🚨 😏شاید فکر میکنی سرگرمی است 😒و شاید حوصله ات سر رفته تنهایی 😞احساس تنهایی میکنی ..... ⭕️ ای جوان به گوش باش ⭕️ ای جوان مراقب باش ⭕️ که شیطان بر تو دام نهاده است ⚠️ متاسفانه در فضای مجازی پر از است که جز آشنا شدن های چیز دیگری 👈 هدف نیست .... 😳 ای جوان مگر اصل تو ... ✅ مسلمان بودنت نیست❗️❗️ ✅ اسلام دین پاکت نیست❗️❗️ ✅ پیامبرت حضرت❤️םבםב❤ﷺ نیست ؟! 😏مگر از امت اش نیستی ....؟؟!!! 😔 وای به روزی که در قیامت پیامبرمان بگوید تو از امت من نیستی .... 📲 پس این شروع 😈 و گفتگو را آغاز نکن ... ♥️یادگار مادرم زهرا "س" حجابــــــــ @BOYE_PELAK
هییس🤭 میشنوی؟؟ 🔊 😉به به خداست داره صدات میزنه😉 🙂...پادشاه دنیات...🙂 😍🍂پروردگارت🍂😍 🍁اَللهُ اَکبَر🍁 🍁اَللهُ اَکبَر🍁 🍁اَللهُ اَکبَر🍁 🍁اَللهُ اَکبَر🍁 🍁اَشهَدُ اَن لا اِلَهَ اِلّا اَلله🍁 🍁اَشهَدُ اَن لا اِلَهَ اِلّا اَلله🍁 🍁اَشهَدُ اَنَّ مُحَمَّدَاً رَسولِ اَلله🍁 🍁اَشهَدُ اَنَّ مُحَمَّدَاً رَسولِ اَلله🍁 🍁اَشهَدُ اَنَّ عَلیِاً وَلِی اَلله🍁 🍁اَشهَدُ اَنَّ عَلیِاً وَلِی اَلله🍁 🍁حَیِّ عَلَی اَلصَّلات🍁 🍁حَیِّ عَلَی اَلصَّلات🍁 🍁حَیِّ عَلَی اَلفَلاح🍁 🍁حَیِّ عَلَی اَلفَلاح🍁 🍁حَیِّ عَلَی خَیرِ اَلعَمَل🍁 🍁حَیِّ عَلَی خَیرِ اَلعَمَل🍁 🍁اَللهُ اَکبَر🍁 🍁اَللهُ اَکبَر🍁 🍁لا اِلهَ اِلَّا اَلله🍁 🍁 لا اِلهَ اِلَّا اَلله🍁 ألـلَّـھُــــــمَــ ؏َـجــــــــــِّـلْ لِوَلــــــیِـڪْ ألــــــــــْـفـــــَـرج🤲🏻😍
ای کـاش بہ جاے هـمھ میشد کہ درایـن شهـࢪ ایݩ حاݪ بہ هـم ریخـتہ ام را.... تـو ببـیني...💔 داداش شهـیدم☘️ ۱۱ روز ماندھ بہ شهادتـت داداش محمد🌺 ﴿ٻۅے پݪاڪــ﴾🕊🍃
بسـم الله الرحمن الرحیـم🍂🧡 بسـم رب الشهــ🥀ـــدا والصــدیـقین زندگی نامه شهید محــ💖ـــمد حسین کردگاࢪي بخش اخر: خانواده وي چنين مي گويند : " بخاطر كمي سن ، بارها به بسيج مراجعه كرد ولي از اعزام ايشان ممانعت شد اما او با تغيير در تاريخ تولد خود موفق به اعزام شد". وي در جبهه كردستان ، عمليات فتح المبين ، آزاد سازي بستان ، والفجر مقدماتي ، خيبر ، بدر ، منطقه زبيدات ، شكست حصرآبادان و عمليات والفجر 8 حضور داشت . همرزمان وي چنين ابراز مي دارند : " بي ريا و شب زنده دار بود . و براي خود قبري حفر كرده بود و هر شب بعد از اينكه همه به خواب مي رفتند ، درون آن قبر مي رفت و تا صبح به نماز و ذكر خدا مشغول مي شد و حتي يكبار در حال نماز عقرب پيشانيش را مي گزد و ايشان متوجه نمي شود ، در عمليات بدر مجروح مي شود ، او را به بيمارستان مشهد منتقل مي كنند ، زماني كه به هوش مي آيد از بيمارستان فرار مي كند و با توجه به اصابت شديد موج انفجار مجددا" خود را به اهواز مي رساند" . سرانجام در عمليات والفجر 8 در تاريخ 5 بهمن ماه 1364 به درجه رفيع شهادت نائل مي شود و پيكر مطهرش در گلزار شهداي شهر ني ريز به خاك سپرده مي شود. روحش شاد و راهش مستدام. ادمین نوشت🖊️📕 کپی باذکر صلوات🍀💚 التماس دعا💫💛 🌈⃟꙰⛲⃟꙰🕊بۅ؁پݪاڪ
3تا70سال🍃🍃
یک برنامه یک ماهه، تَر تمیز برایِ آدم شُدن... +ماه رجَب:) ◦•●◉✿بوے پلاڪ ✿◉●•◦
را ريسمانى ميان خود و بندگانم قرار داده ام؛ هر كس به آن چنگ زند، به وصال من رِسَد.😍🧡 حدیث قدسی
در بهشت قصرى است كه جز روزه داران وارد آن نمى شوند.😎✋🏻 پیامبر(ص)
•|{👌🏻} هۍ حافظه گوشیش پر میشه!!! هۍ خآلے میشه:) هۍ انتقال میده به فلش آخه دلش نمیومد عکس شهدا و امام حذف کنه میگفٺ اینا برکٺن✌🏻 ◦•●◉✿بوے پلاڪ✿◉●•◦
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨ 📚 ☕️ : بزرگ ترین مصائب حال و روزم خیلی خراب بود دیگه خودم هم متوجه نمی شدم راه می رفتم از چشمم اشک می اومد. خرما و حلوا تعارف می کردم از چشمم اشک می ریخت. از خواب بلند می شدم بالشتم خیس از اشک بود همه مصیبت خودشون رو فراموش کرده بودن و نگران من بودن... ـ این آخر سر کورمیشه، یه کاریش کنید آروم بشه ... همه نگران من بودن ولی پدرم تا آخرین لحظه ای که ذهنش یاریش می کرد متلک های جدیدش رو روی من آزمایش می کرد این روزهای آخر هم که کلا به جای مهران، نارنجی صدام می کرد. البته هر وقت چشم دایی محمد رو دور می دید نمی دونم چرا ولی جرات نمی کرد جلوی دایی محمد سر به سرم بزاره ... هر کسی به من می رسید به نوبه خودش سعی در آروم کردن من داشت، با دلداری با نصیحت با... اما هیچ چیز دلم رو آرام نمی کرد. بعد از چند ساعت تلاش بالاخره خوابم برد. خرابه ای بود سوت و کور، بانوی قد خمیده ای کنار دیوار نشسته داشت نماز می خوند. نماز که به آخر رسید، آرام و با وقار سرش رو بالا آورد. ـ آیا مصیبتی که بر شما وارد شد بزرگ تر از مصیبتی بود که در کربلا بر ما وارد شد؟ از خواب پریدم بدنم یخ کرده بود صورت و پیشانیم از عرق خیس شده بود نفسم بند اومده بود، هنوز به خودم نیومده بودم که صدای اذان صبح بلند شد. هفتم مادربزرگ بود و سخنران بالای منبر چند کلمه ای درباره نماز گفت و گریزی به کربلا زد ... ـ حضرت زینب"سلام الله علیها" با اون مصیبت عظیم که برادران شون رو جلوی چشم شون شهید کردن، پسران شون رو جلوی چشم شون شهید کردن، پسران برادرشون رو جلوی چشم شون شهید کردن، اونطور به خیمه ها حمله کردن و اون فاجعه عظیم عصر عاشورا رو رقم زدن حتی یک نمازشون به تاخیر نیوفتاد حتی یک شب نماز شب شون فراموش نشد. چنین روح عظیمی داشتند این بانو و سرور بزرگوار ... هنوز تک تک اون کلمات توی گوشمه اون خواب و اون کلمات و صحبت های سخنران ... باز هم گریه ام گرفت اما این بار اشک های من از داغ و دلتنگی بی بی نبود از شرم بود، شرم از روی خدا، شرم از ام المصائب و سرورم زینب ... من 7 شب نماز شبم ترک شده بود در حالی که هیچ کس عزیز من رو مقابل چشمانم تکه تکه نکرده بود ... ...
✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨ 📚 🔥 : جایی برای مردها پرونده ام رو گرفتیم مدیر مدرسه، یه نامه بلند بالا برای مدیر جدید نوشت ، هر چند دلش نمی خواست پرونده ام رو بده و این رو هم به زبان آورد. ولی کاری بود که باید انجام می شد. نگران بود جا به جایی وسط سال تحصیلی اونم با شرایطی که من پشت سر گذاشتم ، به درسم حسابی لطمه بزنه. روز برگشت بدجور دلم گرفته بود. چند بار توی خونه مادربزرگ چرخیدم ، دلم می خواست همون جا بمونم ولی دیگه زمان برگشت بود. روزهای اول، توی مدرسه جدید دل و دماغ هیچ کاری رو نداشتم ، توی دو هفته اول با همه وجود تلاش کردم تا عقب موندگی هام رو جبران کنم. از مدرسه که برمی گشتم سرم رو از توی کتاب در نمی آوردم ... یه بهانه ای هم شده بود که ذهن و حواسم رو پرت کنم اما حقیقت این بود توی این چند ماه من خیلی فرق کرده بودم ، روحیه ام، اخلاقم ، حالتم تا حدی که رفقای قدیم که بهم رسیدن اولش حسابی جا خوردن ... سعید هم که این مدت یکه تاز بود و اتاق دربست در اختیارش با برگشت من به شدت مشکل داشت اما این همه علت غربت من نبود. اون خونه، خونه همه بود ... پدرم، مادرم، برادرم، خواهرم ، همه جز من این رو رفتار پدرم بهم ثابت کرده بود تنها عنصر اضافی خونه که هیچ سهمی از اون زندگی نداشت ... شب که برگشت براش چای آوردم و خسته نباشید گفتم. نشستم کنارش یکم زل زل بهم نگاه کرد. ـ کاری داری؟ ـ دفعه قبلی گفتید اینجا خونه شماست و حق ندارم زیر سن تکلیف روزه بگیرم ... الان که به تکلیف رسیدم روزه مستحبی رو هم راضی نیستید؟ توی دفتر پدربزرگ دیدم از قول امام خمینی نوشته بود برای برنامه عبادی روزه گرفتن روزهای دوشنبه و پنجشنبه رو پیشنهاد داده بودن ... خیلی جدی ولی با احترام بدون اینکه مستقیم بهش زل بزنم حرفم رو زدم. یکم بهم نگاه کرد، خم شد قند برداشت. ـ پس بالاخره اون ساک رو دادن به تو. و سکوت عمیقی بین ما حاکم شد، فقط صدای تلویزیون بلند بود و چشم های منتظر من نمی دونستم به چی داره فکر می کنه؟ یا ... - هر کار دلت می خواد بکن. و زیر چشمی بهم نگاه کرد - تو دیگه بچه نیستی. باورم نمی شد، حس پیروزی تمام وجودم رو فرا گرفته بود.فکرش رو هم نمی کردم روزی برسه که مثل یه مرد باهام برخورد کنه و شخصیت و رفتار من رو بپذیره. این یه پیروزی بزرگ بود ... ...