『آیندهســاز🌱』
عَبدی..!!
اَنَا وَ حَقّی لَکَ مُحِبٌّ
فَبِحَقّی عَلَیکَ کُن لی مُحِبّا...
ای بنده من
قسم به حقی که بر تو دارم،
من تو را دوست دارم ..
تو نیز به حقی که بر تو دارم
مرا دوست داشته باش☘
🦋@BA_VelayaT_TashahadaT |
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 رفتار متفاوت حاج قاسم و شهید ناظری با یک دختر #بدحجاب
✅@Ba_velayat_tashahadat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 ببینید | فیلم اقامه نماز رهبر انقلاب بر پیکر آیتالله مصباح یزدی . ۹۹/۱۰/۱۳
@Ba_velayat_tashahadat
『آیندهســاز🌱』
#صبر_و_آرامش😄✌️🏿 . روزهفتم↯ . چقدردرروایتداردكهائمهاطهارفرمودند : . «الدُّنْيَا سِجْنُ الْمُؤْ
#صبر_و_آرامش😄✌️🏿
.
روزهشتم↯
.
رازعبورازرنجهایدنیاورسیدنبهبالاترین لذتهاایناستکه
.
«تواهلشنیدندستورباشی،
ومهمترینامردرزندگیاترسیدنبهامرخدا واجرایامرخداباشد»
.
والااگربخواهیبخاطرخداکارخوببکنی اماخارجازدستوریکهخدابهتوداده،در اینصورتاخلاصتوهمارزشینخواهدداشت!
.
👤 #استاد_پناهیان
#اهلدستورِخداباشیم
🔥https://eitaa.com/joinchat/1495466029C0709af3e13
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨🎥•||
.
حال و هوای اربعین در مُلک سلیمانی، گلزار شهدای کرمان
#HERO
#برای_سرباز
🔥 @Ba_velayat_tashahadat
••🖇🌸••
به جای سیو کردن
عکس حاج قاسم
تو گوشیمون ،↻
اخلاق و معنویت
حاجقاسم رو
تو خودمون سیو کنیم . . :)🌱
#راهبیپایان∝
#شایدتلنگر
#حاجقاسم🖤
| @BA_VelayaT_TashahadaT |
『آیندهســاز🌱』
[ #نو_جوان ] 👌🏽 همیشه مراقب بود... 🖤#مرد_میدان 🍃#رفیق_خوشبخت #HERO 🎶https://eitaa.com/joinchat/14
[ #نو_جوان ]
🌅 سعی کن
روحت رو هم نورانی کنی!✨
حداقل۲ آیه•••🙃
📒https://eitaa.com/joinchat/1495466029C0709af3e13
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 جوانها! با مطالبه انتقام دشمن را بترسانید!
🔻این انتقام گرفته خواهد شد ...
@Ba_velayat_tashahadat
『آیندهســاز🌱』
🌹🌸🌹 🌸🌹 🌹 #رمان_از_جهنم_تا_بهشت #قسمت_چهل_و_چهار _ عه امیر نرو دیگه امیرعلی _ خب تو هم بیا _ امتحا
🌹🌸🌹
🌸🌹
🌹
#رمان_از_جهنم_تا_بهشت
#قسمت_چهل_و_پنج
به روایت امیر حسین
_ حاج آقا ببخشید. لیست آمادس؟
حاج آقا _ اره پسرم بیا. اینم لیست. یه لحظه فقط بیا.
دنبال حاج اقا رفتم. رفت پیش یه پسر ۲۴٫۵ ساله و منم همراهش رفتم کنارش وایسادم.
حاج آقا _ امیرعلی جان
اون آقا پسر که الان فهمیدم اسمش امیرعلیه _ جانم حاج اقا.
_ سلام
امیرعلی_ سلام
حاج آقا خطاب به من بل اشاره به امیرعلی گفت _ امیرحسین جان این اقا امیر مسئول مسجد و هیئت ثارالله هستن اگه مشکلی پیش اومد از ایشون بپرس.
بعد خطاب به امیرعلی گفت_ امیرحسین جانم مسئول اتوبوسا هستن ، لیستارو با ایشون هماهنگ کنید .
آقای منتظری _ حاج آقا ببخشید میشه یه لحظه تشریف بیارید؟
حاج آقا _ ببخشید بچه ها یه لحظه.
امیرعلی چهره مهربونی داشت که تو همون دید اول هم به دل مینشست با رفتن حاج آقا یکم باهم احوال پرسی کردیم و بعد هم لیستارو بهم داد و رفت. منم رفتم دنبال برداشتن وسایل و بنرا.
.
.
بلاخره بعد یه ساعت راه افتادیم.
پیش به سوی منزلگه عشق
بعد از اینکه همه اتوبوسا رو چک کردم و گفتم که کجا باید وایسن رفتم تو اتوبوس خودمون و پیش محمد جواد نشستم. این سری مسئولیتی نداشت و باخیال راحت کتاب رو گرفته بود جلوی صورتشو داشت میخوند.
_ محمد جواد اون کتابه رو جمع کن کارت دارم
محمد جواد _
_ با توام
محمد جواد _
یه دفعه زدم به پهلوش که کتاب از دستش افتاد و فهمیدم آقا خوابه. منم که منتظر فرصت برای جبران آفات سریع هنسفری گذاشتم تو گوشیم و بعد آروم گذاشتم تو گوش محمد جواد ، بعد هم کلیپی که مربوط به شهدا بود و اولش با صدای بمب و شلیک گلوله بود رو پلی کردم. پلی کردن من همانا و پریدن محمد جواد و فریاد یا فاطمه الزهرا همانا.
به محض اینکه ویدیو پلی شد محمد جواد گفت یا فاطمه الزهرا جنگ شده و بعد از جاش پرید ، به محض بلند شدنش سرش محکم خورد به پنجره اتوبوس که نیمه باز بود. منم که اون جا ترکیده بودم از خنده در حدی که اشکم در اومده بود. بقیه بچه ها هم اولش با گنگی نگاش کردن ولی بعدش یه دفعه کل اتوبوس از خنده منفجر شد و محمد جواد هم با یه دستش سرشو میمالید و گیج و گنگ به ماها نگاه میکرد ، بعد از چند دقیقه که بچه ها ساکت شدن دوباره گفت چرا میخندید پس داعش کو ؟
با جمله “داعش کو ” دوباره اتوبوس رفت رو هوا.
_ داداش بشین بشین ادامه کتابتو بخون تا بچه ها از خنده نترکیدن .
محمد جوادم که اصلا خبر نداشت چی به چیه نشست و کتابو گرفت دستش.
_ حالا در مورد چی هست؟
محمد جواد_ چی؟
_ کتابتون. توهم ؟
محمد جواد _ مسخره. نخیر کتاب اسلام شناسیه .
بعد هم دوباره برای اینکه من فکر کنم داره میخونه کتابو گرفت جلو صورتش و زیر چشمی داشت به من نگاه میکرد. منم اول بیخیالش شدم بعد یه دفعه یادم افتاد که حاج آقا گفت بهش بگم اتوبوس وایساد بره پیشش. که برگشتن من همزمان با ترکیدنم از خنده بود . یه دفعه محمد جواد کتابو اورد پایینو و گفت چته؟
_ داداش…… هههههه……..کتابو….. هههه….برعکس گرفتی که
دیگه بچه کلا ترور شخصیتی شد ، کتابو بست گذاشت تو کولش و بدون اینکه جواب منو بده روشو کرد سمت پنجره و مثلا خودشو به خواب زد .
به سوی منزلگه عشق
#ادامه_دارد...
✨💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖✨
🌹
🌸🌹
🌹🌸🌹
@Ba_velayat_tashahadat
『آیندهســاز🌱』
#صبر_و_آرامش😃✌️🏿
.
روزنهم↯
.
کمے از تقوا آثار بسیار ارزشمندےدر زندگے دارد
نباید در مقولۀ تقوا به دنبال همه یا هیچ باشیم
.
این فریب ابلیس است که تا بے تقوایے مےکنیم ما را از دینداری مأیوس میکند
.
کمے صبر بخاطر خدا،
کمے عبادت مخلصانہ،
کمے ترک گناه و کمے محبت به اولیاء خدا مےتواند انسان را از مهلکات نجات دهد
.
👤#استاد_پناهیان
🔥ⓙⓞⓘⓝ👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/1495466029C0709af3e13
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔥ماجرای برخورد یک جوان با خالکوبی و موی بلند با حاج قاسم سلیمانی در هواپیما🕷
☢از جهانگیری تا حاج قاسم/ مقایسه برخورد دو مسئول با جوان مو بلند و دستهای خالکوبی شده
⭕️حاج قاسم سلیمانی چگونه سردار دل ها شد؟
🔥ⓙⓞⓘⓝ👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/1495466029C0709af3e13
『آیندهســاز🌱』
🌹🌸🌹 🌸🌹 🌹 #رمان_از_جهنم_تا_بهشت #قسمت_چهل_و_پنج به روایت امیر حسین _ حاج آقا ببخشید. لیست آمادس؟
🌹🌸🌹
🌸🌹
🌹
#رمان_از_جهنم_تا_بهشت
#قسمت_چهل_و_شش
دو روز از اومدنمون میگذشت و من تقریبا با امیرعلی صمیمی شده بودم ، پسر خوبی بود ، حرفاش به آدم آرامش میداد دلم میخواست بیشتر باهاش صمیمی بشم چون ۴ سال هم از من بزرگتر بود میتونست به عنوان دوست راهنمای خوبی برام باشه الان دیگه میدونستم که اونم تنها آرزوش اینه که بره سوریه که پدرش اجازه نمیده و جرات بیانش رو هم پیش مادرش نداره و فعلا پشیمون شده ؛ اما من نمیتونستم ، من از وقتی خبر شهادت محمد مهدی رو شنیدم بیشتر هوایی شدم. دوست صمیمیم که رفتنش با خداحافظی پشت تلفن صورت گرفت و انقدر یه دفعه ای و سریع رفت که حتی فرصت نکردم برای آخرین بار ببینمش.
.
.
.
.
باورم نمیشد که امروز روز آخر باشه ، این یه هفته انقدر زود اما شیرین و دلچسب گذشت که واقعا جدا شدن از اینجا رو برام سخت کرد، جایی که ذره ذره خاکش متبرک به خون مردهایی بود که رفتن تا مردم این خاک و بوم شب ها بدون استرس و دلهره اینکه ممکنه صبح دیگه عزیزانشون پیششون نباشن سر به بالشت نزارن، رفتن که کسی جرات نکنه چادر از سر بانو های سرزمینم بکشه ، رفتن و هیچ وقت برنگشتن ، رفتن و هزاران مادر ، همسر و فرزند لحظه خاکسپاری عزیزترینشون رو دیدن ، رفتن و خیلی از خانواده هنوز چشم به راه خبری از گمشدشون هستن.
اینجا زمین هاش با خاک پوشیده نشدن ، با طلایی پوشیده شدن که از مردای بی ادعا اون روزا درست شده. هزاران پیکر مقدس هنوز هم زیر این خاکا بودن و میشنیدن ، حرفاتو ، دردودلاتو و بابت هردعایی که میکردی آمین میگفتن به گوش آسمون ؛ و حالا دل کندن از اینجا چقدر سخت بود، اونم برای منی که باید برمیگشتم جایی که هرچقدر هم به اعتقاداتم توهین میشد نباید لام تا کام حرف میزدم . کنار سیم خاردارا نشستم رو زمین و سرمو گذاشتم رو زانوم و رها کردم بغضی رو که خیلی وقته با سماجت تمام من رو رها نمیکرد.
محمدجواد_ امیر ، دارن راه میوفتن داداش ، یا خودت بیا اتوبوسا رو چک کن یا اگه حالت خوب نیست بده من لیست هارو.
بدون هیچ حرفی و حتی بالااوردن سرم، لیست هارو به طرفش گرفتم و خوشحال شدم از اینکه دوستم درکم میکرد ، الان هیچ چیز جز آرامش حضور شهدا نمیتونست حالمو خوب کنه، حضوری که من با همه وجودم حسش میکردم .
گفتم و گفتم ، از همه چی ، شرح همه زندگیم رو ، زندگی که برای من محکمه و زمینی که برام حکم قفس داشت.
یه دفعه دستی روی شونم نشست ، برگشتم عقب، امیرعلی بود، میتونم مزاحم خلوتتون بشم ، انقدرم حالم بد بود که نتونم جوابشو بدم ، اونم درک کرد و بزون هیچ حرفی نشست کنارم .
امیرعلی_ تا حالا به این فکر کردی که خیر خدا تو چی میتونه باشه؟ به این که شاید این کار خداپسندانه برای تو خیر توش نباشه. البته شایدم باشه ، ولی بدون اگه خیر باشه هروقت صلاح بدونه ، حتی اگه زمین به آسمون بره، آسمون به زمین بیاد خودش تورو راهی میکنه. حالا هم با اجازه به درد و دلت برس . التماس دعا
امیرعلی رفت ولی ذهن من درگیر حرفاش شد ، حرف هایی که مثل این یه هفته لبریز از آرامش بود، چرا من هیچوقت به این فکر نکرده بودم ؟
به اینکه خواست پروردگارم چیه.
به اینکه این شاید خیری توش نباشه .
به اینکه اگه خدا بخواد حرف کسی اهمیت نداره
دلم پروازی میخواهد هم وزن شهادت
پ.ن: این قسمت شاید خیلی حالت داستانی نداشته باشه ولی راستش با دل خودم خیلی بازی کرد.
فکر کنم اونایی که شلمچه نرفتن تا حالا رو حسابی هوایی کنه ??
#ادامه_دارد...
✨💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖✨
🌹
🌸🌹
🌹🌸🌹
@Ba_velayat_tashahadat
30.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥⭕️ حاج قاسم علیه فراماسونری و سفیانی
با کلام و تحلیل #ایمان_اکبرآبادی ( پژوهشگر مطالعات غرب و مهدویت و رسانه )
🔷 افشاگری از فراماسونری جهانی و روشنگری مسائل عقیدتی جریان مقاومت و شهادت حاج قاسم عزیز
#فراماسونری
#ایلومینانی
#داعش
#سفیانی_اول_و_دوم
🔀 به اشتراک بگذارید - نشر حداکثری
🔥 @Ba_velayat_tashahadat
『 #تلنگر 🍂 』
‴هر وقٺ احساس ڪردید ✨
‴ از امامـ زمان دور شدید...(:💔
‴ و دلتوڹ واسہ آقـا تنگـــ نیسٺ...🥀
‴ این دعاے ڪوچیڪ ڕو بخونید 📿
‴ بخصوص توے قنوٺ هاتون 🤲🏻
《 لـَیِّـنْ قَـلبے لِـوَلِـیِّ أَمـرِڪْ 🍃 》
خداجوݧ دلموواسہاماممنرمڪݧ...|'♥️'|
#راهبیپایان
#منتظرانہ🌹
#اللهمعجللولیڪالفرج|࿓؞
❤️⃟ᴊɪᴏɴ↯
@BA_VelayaT_TashahadaT
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ټٰایـمِـ⏰ــ #اښټـــــوري🌙
#شهادتٺمبارڪسرداردلم:)♥️
••بزنیدمیخورید!!!!!!🤞🏻
یڪسالبدونشماسرڪردیم #پدر🥀
#انتقامسخت👊🏽
#مرد_میدان⚔...
🖤•| @BA_VelayaT_TashahadaT