🌹🌼🌹🌼🌹
🌼🌹🌼🌹
🌹🌼🌹
🌼🌹
🌹
#داستان_های_شنیدنی
#بانوی_نمونه
🌼 شعوانه نام #زنی بود
#آوازه خوان که صدای خوب و دل انگیزی داشت
و در #مجالس مهم عیش و نوش بصره او را دعوت میکردند ،
و او از این راه #ثروت بسیاری
به دست آورده بود .
و کنیزکانی خریداری کرده
و آنها را تعلیم داده بود و
از آنها نیز برای همین منظور استفاده می کرد
🌼روزی با گروهی از#کنیزانش از کوچه ای می گذشت .
از خانهای صدای #خروش شنید
🌼 یکی از #کنیزانش را به درون آن خانه فرستاد و دستور داد خبری از آنجا برایش بیاورد
کنیز داخل خانه شد اما #باز نگشت
🌼کنیز دوم را فرستاد اما او باز هم بازنگشت
🌼کنیز #سوم را فرستاد و بازگشت و گفت
این #خروش گناهکاران است
🌼 شعوانه خودش به درون خانه رفت تا آنچه شنیده بود ببیند
در آنجا دید که #واعظی نشسته و جمعی دور او را گرفتند
و آن واعظ آنها را #موعظه می کند
و از خدا و #آتش دوزخ بیم میدهد
آنها همه به حال خود می گریند
🌼 وقتی شعوانه وارد شد
آن واعظ این آیه را درباره #تکذیب کنندگان روز قیامت تلاوت کرد : 👇
🌹#سوره_فرقان - آیه ۱۰
( آنان با این بهانه های کودکانه
نه تنها تو را ) بلکه قیامت را تکذیب
نمودند
و ما هم برای هر که قیامت را انکار و تکذیب کند
آتشی افروخته آماده کرده ایم
🌹#سوره فرقان-آیه ۱۲
که هر گاه آتش آنان را از
راه دور ببیند،
از آن آوای خشم و خروش
بشنوید
🌹#سوره فرقان - آیه ۱۳
و چون آنان را زنجیر شده
در جایی
تنگ از آن آتش در افکند
در آن جا فغان و واویلا بر آرند
و مرگ خویش را بخواهند
🌼شعوانه چون این #آیات را شنید
دگرگون شد
و به #واعظ رو کرد و گفت آیا اگر من #توبه کنم خدایم می آمرزد
🌼واعظ گفت :
آری اگر توبه کنی خدا تو را می آمرزد
اگرچه گناهانت مانند گناه شعوانه باشد
🌼شعوانه #گریست😭
گفت من شعوانه ام
و دیگر #گناه نخواهم کرد
واعظ بار دیگر او را به #توبه و اظهار دعوت کرد و به #کرم خداوند امیدوار ساخت