#داستان_های_شنیدنی
🌹روزی پسری از خانواده
نسبتا مرفه، متوجه شد مادرش از همسایه فقیر خود نمک خواست
🌹متعجب به #مادرش گفت
که دیروز #کیسه ای بزرگ نمک برایت
خریدم،
برای چه از همسایه نمک طلب میکنی؟
🌹مادر گفت: 👇
#پسرم، همسایه #فقیر ما،
همیشه از ما چیزهایی طلب میکند،
دوست داشتم
از آنها #چیز ساده ای بخواهم
که تهیه آن برای آنها #سخت نباشد،
🌹درحالی که #هیچ نیازی
به آن ندارم،
ولی #دوست داشتم وانمود کنم
که #من نیز به آنها محتاجم،
تا هر وقت چیزی
از ما خواستند،
#طلبش برای آنها آسان باشد،
و
#شرمنده نشوند.
❣کانال باغ تماشای خدا
↪️ https://eitaa.com/joinchat/2201092127Cd10a2ab0f9