🖤در شب #عاشورا «لَهُمْ دَوِی كَدَوِی النَّحْل»؛ هر كدامشان #مشغول كارهای خاصّ خودشان بودند و نگهبانی رسمی به #عهده #قمر_بنی_هاشم بود، یك عده هم #نگهبان بودند.
▫️ #صبح شد، اول تیر را برای گرفتن جایزه، عمر سعد زد، گفت #شاهد باشید اولین تیر را من زدم!
ـ مثل #قطرات باران تیر آمد.
▫️ وجود #مبارك حسین بن علی چندین بار خود را #معرفی كرد
ـ اتمام #حجّت كرد، تا شد نزدیك ظهر
ـ حضرت #نماز خوف را خواست بخواند
ـ آنها كه #مهلت ندادند، بعضی ها پیشنهاد دادند كه ما #سپر می شویم، یكی از آنها #سعید_بن_عبدالله_حنفی بود.
▫️ #صلات خوف حسین بن علی خیلی #طولانی نبود، اما مرتّب تیر می آمد
ـ #دوازده چوبه تیر به #بدن سعید بن عبد الله رسید
#آخرین تیر را دید اگر دیر بجنبد، ممكن است به #پسر پیغمبر بخورد
ـ این #تیر را هم گرفت
ـ اندک رَمَقی مانده بود
ـ #عرض كرد پسر #پیغمبر! آیا به عهدم وفا كردم یا نكردم؟
ـ فرمود بله تو پيشاپيش من در #بهشت هستی!!
#شب_عاشورا
┅✿🤍❀🖤❀🤍✿┅
کانال قرآنی #بَینَ_الطُّلُوعَینْ
🆔 eitaa.com/beinotoluein