eitaa logo
•∞﴿بـَـنـاتُ الـشُّـهَـداء﴾∞•🇵🇸
219 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
429 ویدیو
9 فایل
″بسم الرب الشهدا″ عاشـقان را سـر شـوریده به پـیکر عجب است... دادن سر نه عجب، داشتن سر عجب است‌:) _کانال اصلی مون 😇: @monjiyaran313 _کارگروه عفاف و حجابمونِ: @patogh_targoll شروع فعالیت:۱۴۰۱/۱۱/۲۸ *کپی با ذکر صلوات برای تعجیل در فرج*
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از مسجد حضرت‌زینب‌ﷺ
گفت: میشه ساعت ۴ صبح بیدارم کنی تا داروهام رو بخورم؟ ساعت ۴ صبح بیدارش کردم، تشکر کرد و بلند شد از سنگر رفت بیرون. بیست الی بیست‌و‌پنج دقیقه گذشت، اما نیومد! نگرانش شدم، رفتم دنبالش و دیدم یه قبر کنده و نمازشب می‌خونه و زار زار گریه می‌کنه! بهش گفتم: مرد حسابی تو که منو نصف‌جون کردی، می‌خواستی نمازشب بخونی چرا به دروغ گفتی مریضم و می‌خوام داروهام رو بخورم؟! برگشت و گفت: خدا شاهده من مریضم، چشمای من مریضه، دلم مریضه، من ۱۶ سالمه، چشام مریضه، چون توی این ۱۶ سال امام زمان(عج) رو ندیده؛ دلم مریضه بعد از ۱۶ سال هنوز نتونستم با خدا خوب ارتباط برقرار کنم؛ گوشام مریضه، هنوز نتونستم یه صدای الهی بشنوم! 💠مسجد حضرت زینب سلام الله علیها ☘ @hazratezeynab_313
. ✨ بیست سال و سه روز☁️🌼 وقتی خیال سید مصطفی راحت شد که مادر سراغ کارهایش رفته برگه دومی را از لای کتابش بیرون کشید و به آقاسید گفت: رضایت نامه دوم امضا می کنی؟» آقاسید لبخندی زد و گفت ای کلک فکرشو میکردی مامان بیاد نه؟» سید مصطفی لبخندی زد و به امضایی که آقاسید پای برگه می انداخت، نگاه کرد و گفت: به مامان نگو باشه؟» آقاسید نگاهی به چهره خندان پسرش انداخت و گفت: «حالا که امضا کردم و خیالت راحت شد بگو چرا این قدر اصرار داری بری؟ برو دانشگاه درس بخون الان مملکت ما به آدمهای تحصیلکرده بیشتر احتیاج داره جنگ حالا حالاها هست.» چهره سید مصطفی جدی و لحنش جدی تر شد. نگاهی به چشمان آرام پدر انداخت و گفت: «شاید جنگ حالا حالاها تموم نشه اما ممکنه من عوض بشم. هیچ تضمینی نیست که پنج سال دیگه دو سال دیگه که درس من تموم شد اون موقع هم همین آدم باشم..🍃 🕊 برای دیدن برنامه‌ها و اطلاع رسانی‌های بیشتر عضو کانال ما شوید🪴🤍 @Banat_al_shohada
ماشاءالله پیل افکن؛ شهیدی که چشمش ترکش خورد و به جنگیدن ادامه داد تا ایران زنده بماند! شهید ماشاءالله پیل‌افکن، قهرمانی که در عملیات چزابه، شش شبانه‌روز بی‌وقفه جنگید تا تیپ ۷۷ خراسان را از محاصره نجات دهد. او با چشمی که ترکش خورده بود و بدنی خسته و گرسنه، اما دلی پر از ایمان، در پشت و مقابل جبهه دشمن تنها جنگید. آن‌قدر از مهمات غنیمتی دشمن استفاده کرد تا دیگر حتی یک گلوله هم باقی نماند. وقتی محاصره کامل شد، آخرین گلوله‌ها را شلیک کرد و با لب تشنه و چشمانی که ۶ شبانه‌روز خواب را ندیده بود، به اسارت دشمن درآمد… اما دشمن که از این قهرمان شکست خورده بود، خشم خود را بر پیکر پاکش خالی کرد: _دستان توانمندش را از بازو قطع کردند _چشمانش را از حدقه بیرون آوردند _دندان‌هایش را شکستند _پوست سر و صورتش را کندند، محاسنش را با گوشت و پوستش جدا کردند _در نهایت با نشاندن صدها گلوله در بدنش، او را به شهادت رساندند ماشاءالله جنگید تا ایران زنده بماند، امروز ما باید برای عزت ایران بایستیم! ماشاءالله جانش را تا آخرین لحظه داد، تا امروز ما راه او را با جهاد علمی، اقتصادی و فرهنگی ادامه دهیم. @Banat_al_shohada