صبح شد باز دلم تنگ تو ...
از دور سلام ✋
تو نیاز و ضربان دلمے، ختم ڪلام
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین
صبحتون حسینی 🌤
روزی تون زیارت اربعین شون 🏴
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
چکار با دل خراب ما کردی
که همه را از یاد برد
و مقیم کوی تو شد..🕊
حسین جااانم♥️
☆بِسْـمِ ٱللهِ ٱلْرَّحْمٰـنِ الْرَّحیـمْ☆
#روز_سی_ام_چله_زیارت_عاشورا🌱
🏴 ۲۶ مرداد ماه ۱۴۰۲
سی ام محرم ۱۴۴۵ 🖤
به نیابت شهید
🌷 علی آقا عبداللهی 🌷
#پویش_زیارت_اربعین
اللهم ارزقنا توفیق زیارت اربعین🤲🏻
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz🌷
🕊هرچند به دنبال مقام و نامیم
بالی نگشوده و کنار بامیم...
🕊ما در پی جستن شماییم ولی
پیداشدهها شما و ما گمنامیم....
#پنجشنبه های شهدایی🌷
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
🏴🕊
در این شلـــــــوغے دنیـــــــا
فراموشتــــــــان نڪردیم
در شلوغـــــــــــے قیامتـــــ
فراموشمــــــــان نڪنید
اے شہــــــــــداء ...
<《 #حرفقشنگ》>
[•°عرض ڪردمآقا!
من عجول و بۍصبرم، حوصله معطلی ندارم!
در یڪ جمله برایم عصاره همه معارف اسلام را بیان ڪنید !
خنده ملیحی ڪرد وفرمود :
باهمه #مهربانباش !
خلاصه دین وقران
"بسماللهالرحمنالرحیم " است.
#رحمان باش باهمه آفریدههاۍخدا
و #رحیم باش با مومنان.•°]
#علامهطباطبایی🌻
#مهربونیروبلدباشیملطفا
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
🌸⃟🍃჻ᭂ࿐✰
#تلنگرانه
🐜مورچهباش☺️
وقتۍانگشتترا
درمسیرمورچهایمیگذارۍ...
منتظرنمی شودتاانگشتترابرداری،
بلکهمسیرﺵراعوﺽمیکند…
هیچوقتکناردریکه
بستهشدهنَایست!
درهابسیارند...
چهبساخداوندتورااز
چیزیمحرومکند
تابهترازآنراروزیاتگرداند☺️🌸
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
باند پرواز 🕊
می دونستی‼️ خیلی از اونایی که لب دریا غرق میشن کسانی هستند که شنا بلد بودند و گفتند حواسم هست..حواسم
بهش گفتمː
بیا #حجاب رو هم به خوبیهای دیگهات اضافه کن؛)
- گفتː
من #حجابم کامله،
فقط یه کم از موهام بیرونه،
حواسم هست.
نـــه آرایش میکنم❌
نــه لاک میزنم❌
نـــه لباسام جلفه ❌
چند سال بعد وقتی دیدمش
هم لاک زده بود💅🏼
هم آرایش داشت💄
هم پوشش خیلی ضعیف...
و فقط یکم از موهاش زیر روسری بود!!
پ. ن: حواسمون به این "حواسم هست" ها باشه..
گاهی اوقات اگه یه ثانیه هم حواست نباشه شیطون ک لحظه ب لحظه منتظره فرصته از حواس پرتیت استفاده میکنه و با خودش میبرتت تو جاده خاکی..
همین تویی ک حواست بود رو...
پس اگه داریم چیزی رو رعایت میکنیم حواسمون باشه ایراد های دیگمون هم رفع کنیم ک شیطون از اونجا بهمون ضربه نــزنه.👌
#حجاب_فاطمی
#حیا
#بی_تفاوت_نباشیم
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
#⃣ #روایتی_از_یک_مخاطب
🔴 میگفت دلم برای پاکی هام تنگ شده
این اتفاق واقعی است !
🔺چند هفته قبل یکی از دوستانم که خودشان و همسرشان طلبه هستند، و در تذکر لسانی امر به معروف ونهی از منکر در بیرون از خانه همت زیادی دارند. با حال سراسیمه با بنده تماس گرفتند،و خیلی گریه کردند،طوری که حالشون بد شد.
⏪گویا در حین امر به معروف ونهی از منکر با خانم جوانی مواجه شده بودند ،که این خانم بی حجاب گریه کرده و گفته بود دلم برای پاکی هام تنگ شده ،چند مدته بی حجابم اما الان میبینم چقدر دلتنگ روزهای پاک محجبه بودنم هستم
◀️ تلاش ما برای #حجاب ،نوعی خدمت به همین بانوانی هست که حتی متوجه تفاوت روزهای حجاب وبی حجابی هستند ،اما راه برگشت رو بلد نیستند..
#حجاب_فاطمی
#بی_تفاوت_نباشیم
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
29.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅ حتما حتما ببینید 👌👌👌
👌#تبیین شنیدنی «حجت الاسلام قنبریان»
صحنه #کربلا سه صف داشت؛
صف حسینیان، صف یزیدیان و صف بیطرفان!
#بیطرفان_کثیری که روی تپهای جمع شده بودند و صرفا دعا و ندبه میخواندند تا #امام_حسین(ع) پیروز میدان باشد!
در حالیکه امام حسین(ع) به #لبّیک و شمشیر آنها نیاز داشت و اگر به لشکر حسین(ع) میپیوستند، ماجرا طور دیگری رقم میخورد...!
#بی_تفاوت_نباشیم
#امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥 حاج آقا قرائتی: اگر کسی بلند شد امر به معروف کرد ازش حمایت کنید!
❣️ یا الان اثر داره یا روز قیامت سربلند هستی 😊
#امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر
#بی_تفاوت_نباشیم
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
‹🏴🖤›
نمیدانم دوباره تو را خواهم
دید یا نه!..
اما اگر وزیدی و از سر و ڪویِ من گذشتی
سلامم را به اربابم برسآن..✋🏼🙂
و اگر این آخرین محرمم باشد
بگو همیشه برایت مشڪی به تن میڪرد
و دوست داشت نامش با نام تو عجین شود:)
تورا از تهِ دلش دوست داشت
و ارادتمند شمآ بود..🍃!'
✍🏼بهوقټ۳۰محرم۱۴۰۲💔..
#منوبهمحرمرسوندیازتممنونم!
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
باند پرواز 🕊
☆بِسْـمِ ٱللهِ ٱلْرَّحْمٰـنِ الْرَّحیـمْ☆ #روز_سی_ام_چله_زیارت_عاشورا🌱 🏴 ۲۶ مرداد ماه ۱۴۰۲ سی
معرفی شهید
علی آقا عبداللهی 🕊🥀
تاریخ تولد:✨ 1369/7/10
محل تولد: ✨تهران
تاریخ شهادت: ✨1394/10/21
محل شهادت: ✨سوریه
وضعیت تأهل:✨ متاهل
تعداد فرزندان: ✨یک فرزند پسر
تحصیلات: ✨کاردانی الکترونیک
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
گریه برای یک زخم کوچک🥺
امیر حسین تنها یادگار شهید است که اکنون حدود ۹ سال دارد.🥹 پای حرف که به او می افتد. مادر شهید از خاطرات ازدواج شهید و عشق و علاقه او به فرزندش می گوید:
ما اسفند 91 برای علی آستین بالا زدیم و عقدش را طی یک مراسم ساده محضری برگزار کردیم. 30 اردیبهشت 92 هم که جشن شان برگزار شد 👩❤️👨و کمی بعد سر خانه و زندگی شان رفتند.🫶 نوه ام امیر حسین 11 شهریور 93 به دنیا آمد. علی آن قدر امیر حسین را دوست داشت که یکبار می خواست ناخنش را بگیرد، اندازه سرسوزنی انگشت امیر حسین زخم شد و خون آمد. آن روز علی مثل اسفند بالا و پایین می رفت و می گفت دست پسرم زخمی شد. 😥من گفتم چیزی نیست که چسب زخم می زنی خوب می شود. اما علی از فرط علاقه به فرزندش، آرام نمی شد. از مادر شهید می پرسیم با وجود این همه وابستگی که به شما و خانواده و خصوصا فرزندش داشت چطور دل کند و رفت: هنر امثال علی همین است که با وجود همه دلبستگی ها به خاطر ارزش ها و اعتقادهایی که دارند، دل بکنند و بروند. علی در روزهای آخر قبل از اعزامش یک جورهایی به امیر حسین کم محلی می کرد. 💔😞من وقتی این رفتارش را دیدم فهمیدم احساس کردم که دارد خودش را برای روزهای جدایی آماده می کند. حتی به یکی از خواهرانش گفتم: علی دارد آماده رفتن می شود.💔
*زمزمه رفتن*
🖇️کم کم زمزمه رفتن کرد، برای همین ما شب یلدا را 10 روز جلوتر گرفتیم. در مراسم شب یلدا رفت داخل اتاقش. رفتم سراغش گفت: “در را بببند، دارم یک کار مهم انجام میدهم.” که متوجه شدم وصیتنامهاش را مینویسد.😞که از وصیتنامهاش فهمیدم به چه درجه کاملی رسیده. جالب است وصیتنامهاش را پاک نویس نکرده اما حتی یک خط خوردگی ندارد. همان چیزی که در ذهنش بوده را نوشته. خیلی وصیت کاملی است در مقایسه با وصیتنامههای شهدا. از علی پرسیدم: “به فامیل بگویم میروی سوریه؟” گفت: “نه اصلا بگذار هروقت رفتم، خودشان سراغم را که بگیرند متوجه میشوند.” یک اخلاقی که داشت این بود که نمیخواست قبل از اینکه کاری انجام شود، بگوید. میگفت: “نمیخواهم اگر منتفی شد همه جا بپیچد.” بار اول وقتی که میخواست برود، پدرش ساکش را برایش برد، او هم آمد خداحافظی کرد.🥹
خیلی سخت بود، خیلی. آن موقع نشد که برود و دوباره برگشت، اما مجددا دو سه روز بعدش به همراه همسرش با موتور آمد منزل ما برای خداحافظی و بعد هم رفت منزل مادر خانمش، خانمش را گذاشته بود آن جا، موتورش را هم همان جا گذاشت تا اینکه یکشنبه رفت.میگفت بردن گوشی به سوریه شرعا اشکال دارد، چون امنیت ندارد/میگفت: بعد از شهادتم هیچ هزینهای از طرف سپاه قبول نکنید..
#شهید_علی_آقاعبداللهی
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
*آخرین وداع* 😭
🔖روز اعزام علی، پدر تک پسرش را تا محل اعزام بدرقه می کند.💔 وقایع آن روز خیلی خوب در ذهن محمد آقا عبداللهی پدر شهید ماندگار شده است. او می گوید: نمی دانم بگویم متاسفانه یا خوشبختانه! روز اعزام علی، من از صبح با او بودم. اول من را سوار موتورش کرد و با هم به خیابان جمهوری رفتیم تا کار بانکی اش را انجام بدهد. بعد با دوستش رفت دنبال کارت ملی و شناسنامه اش که برای اعزام لازم بود. همسر و فرزندش خانه ما بودند که بردم و آنها را رساندم و بعد علی را تا محل اعزامش همراهی کردم. نمی دانم چه حسی از درون به من می گفت این آخرین باری است که علی را می بینم و رفتنش را بازگشتی نیست.💔😭😭
*من گلوله خوردم*
🍃شهید علی آقا عبدالهی 19 آذرماه 94 به سوریه اعزام می شود و چون تخصص مخابرات داشت، قرار می شود در همین واحد خدمت کند. اما روح بی قرارش باعث می شود با اصرار از مسئولان تقاضای اعزام به مناطق عملیاتی را بکند. پدر شهید می گوید: گویا علی برای اعزام به منطقه عملیاتی موافقت سردار سلیمانی یا سردار اصلانی را جلب می کند. یکی از همرزمانش تعریف می کرد یک روز ما به محل صعب العبوری رسیده بودیم که دیدیم جوانی با لباس نظامی و اسلحه آنجا ایستاده است. از دیدنش تعجب کردیم. آنجا منطقه ای صعب العبور بود و مشخص بود که ایشان مسافت زیادی را پیاده آمده است. هویتش را پرسیدیم که گفت علی آقا عبدالهی است و موافقت سردار را برای کار عملیاتی گرفته است. 🙏🏻اصرار داشت همراه ما بیاید و هرچقدر سعی کردیم مانعش شویم قبول نکرد و عاقبت با ما آمد. چند روز در منطقه عملیاتی بود که بعد قرار شد با شهید انصاری و یک رزمنده دیگر به نام آقای مجدم به خالدیه خان طومان بروند.اما طی راه به کمین تروریست ها می افتند و انصاری به شهادت می رسد. 🥀بعد از نماز مغرب و عشاء هوا تاریک می شود و گویا نیروهای سوری همراه شان هم فرار می کنند. در این هنگام علی قصد می کند جلوتر برود. آقای مجدم می گوید ما که مهماتی نداریم. علی می گوید من دو نارنجک و پنج فشنگ دارم. چون در تاریکی مشخص نبود چه کسانی مقابل شان هستند، می گویند “لبیک یا زینب” که تروریست ها هم فریب می زنند و می گویند لبیک یا زینب، این دو به خیال اینکه نیروهای خودی هستند جلوتر می روند که در محاصره آنها می افتند. مجدم می تواند از محاصره فرار کند. اما علی می ماند و بعد از آن کسی او را نمی بیند. آخرین حرفی که از طریق بی سیم زده بود این جمله است: من گلوله خوردم. از آن لحظه دیگر کسی از علی خبری ندارد. 😞بچه های سپاه شهادتش را تایید کرده اند. اما من هنوز چشم انتظار آمدنش هستم. 🥹گمگشته خالدیه عاقبت باز می گردد🕊🥀🕊
#شهید_علی_آقاعبداللهی
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥ببینید؛
جا مانده ای از خان طومان 🕊️✨🕊️✨🕊️✨🕊️
مستند کوتاهی از شهید جاویدالاثر علی آقا عبدالهی🥀
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
『بِسمِرَبِّالشُّهَداءِوَالصِّدّیقین』
بعد از نماز عشاء تا صبح زمان داریم که برای شهید محمد جهانگیری از شهدای حادثه
تروریستی شاهچراغ ، نماز شب اول قبر بخونیم .
به دلیل اینکه نام پدر شهید رو نمیدونیم ، بعد از نماز میگیم :
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَابْعَثْ ثَوابَها اِلی قَبْرِ عبدالله بن عبدالله
یعنی ثواب نماز برسه به روح بندهخدا فرزند بندهخدا
اجرتون با خدا و شهدا انشاءالله