فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
محبوب من💚
خوشا صبحی که خیرش را تو باشی
ردیفِ نابِ شعرش را تو باشی
خوشا روزی که تا وقتِ غروبش
دعایِ خوب و ذکرش را تو باشی..
صبحتون مهدوی🌺 ✨
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
صبح ها غرق عطر و گلابـــ
رو به ڪربُبلا بہ چشم پر آب
ٺا ڪمر خم شوم بگویم باز
السلام علیڪ یا ارباب✋🏻
صبحتون حسینی ♥️
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
☆بِسْـمِ ٱللهِ ٱلْرَّحْمٰـنِ الْرَّحیـمْ☆
#چله_زیارت_عاشورا🌱
به نیابت از شهدا
"به نیت تعجیل در فرج حضرت ولی عصرعج"
#روز_شانزدهم
#سی_شعبان_۱۴۴۵
#بیست_یک_اسفند_۱۴۰۲
به نیابت ازشهید
🌷مرحمت بالا زاده 🌷
#سالروزشهادت🕊🥀
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج 🤲
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
باند پرواز 🕊
☆بِسْـمِ ٱللهِ ٱلْرَّحْمٰـنِ الْرَّحیـمْ☆ #چله_زیارت_عاشورا🌱 به نیابت از شهدا
#یادآوری⤴️
امروز شانزدهمين روز چله مون به نام
🌷شهیدمرحمت بالازاده🌷
زیارت عاشورا را میخونیم به نیت تعجیل در امر فرج 🤲
نیت می کنيم و
همه ی عبادات و ثواب کارهای خیر امروزمون
را به نیابت از این
شهید بزرگوار
به محضر امام زمان عج هدیه می کنیم 💕
در سالروز شهادت این بزرگمرد ایران زمین ملقب به شهید فهمیده ثانی،
صدگل صلوات هم محضرشون هدیه می کنیم 🌷🌷🌷
.
🔷یا الله یا زهرا سلام الله علیها🔷
🔆بخـــــوان #جوشن_کبیر #فراز۶۰
🌼 به نیت رفع موانع ظهور و تعجیل در فرج مولا صاحب العصر و الزمان
🌷سُبْحانَکَ یَا لَاإِلٰهَ إِلّا أَنْتَ ، الْغَوْثَ الْغَوْثَ ، خَلِّصْنا مِنَ النَّارِ یَا رَبِّ .🌷
🌹وَقُلْ جَاءَ الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ ۚ إِنَّ الْبَاطِلَ كَانَ زَهُوقًا
و بگو: «حق آمد، و باطل نابود شد؛ یقیناً باطل نابود شدنی است!»
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
🤲 ما به « الله » اعتماد داریم 🤲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دوشنبهها دو برابر عاشقت هستم
امام دوم خوبم تمام زندگی ام♥️
#یا_کریم_اهل_بیت
#دوشنبه_های_امام_حسن_جان 💚
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
باند پرواز 🕊
#یادآوری⤴️ امروز شانزدهمين روز چله مون به نام 🌷شهیدمرحمت بالازاده🌷 زیارت عاشورا را میخونیم به نی
#معرفی_شهید 🍃
💠در ۱۷ خردادماه ۱۳۴۹ در روستای «چای گرمی» از توابع اردبیل، خانواده «حضرتقلی بالازاده» صاحب دوقلویی شدند که یکی از آنها همانجا از دنیا رفت و دیگری به لطف خدا به پدر و مادرش بخشیده شد. به شکرانه این تفضل الهی نام او را «مرحمت» گذاشتند.
⚜️پدر مرحمت در روستاهای اطراف دستفروشی میکرد و مادرش هم به کارهای خانه مشغول بود. مرحمت کودک جسوری بود. پایان مقطع تحصیلات ابتداییاش، با پیروزی انقلاب اسلامی و شروع جنگ تحمیلی مصادف شد و این آغازی بود برای که او سودای رفتن به جبهه را در سر خود بپروراند.
💠بالاخره مرحمت وارد بسیج شد تا تواناییهای خود را نشان دهد. در پایان دوره آموزشی در امتحان تیراندازی، در کل گردان نفر پنجم شد و تعجب همگان را برانگیخت. ولی با تمام اینها به خاطر سن کمش با اعزام او مخالفت میکردند. چندین بار در مراحل اعزام در گرمی و اردبیل، و در خان آخر در تبریز، اجازه اعزام به او داده نشد.
او به هر دری میزد اما واقعاً هم سن، و هم هیکل او در قد و قواره جنگ نبود.
⚜️ برای رسیدن به هدفش تصمیم بزرگی گرفت و خود را به تنهایی و با مشقت هرچه تمام به پایتخت رساند و به ملاقات رئیس جمهور رفت و با هر زحمتی بود از رئیس جمهور اذن جهاد گرفت؛ و بالاخره راهی جبهه شد.
#شهید_مرحمت_بالازاده
#سالروزشهادت 🕊🥀
.
تواناییهای او در در چند عملیات، رابطه او با شهید مهدی باکری و اینکه شهید باکری به منظور تبلیغ و روحیه دادن به رزمندگان دیگر که چنین فردی با سن کم، رو در روی دشمن میایستد و جانفشانی میکند، مرحمت را برای دیگران الگویی قابل کرده بود.
💠مرحمت با آن جثه کوچک، قیافه معصومانه و دوست داشتنی، برای روحیه دادن به بچهها مثالزدنی شده بود. نقل داستان و رشادتها و شجاعتهای او در میدان نبرد، موجب تقویت روحیه رزمندگان میشد.
⚜️هر وقت برای مرخصی به پشت جبهه میآمد به درخواست امام جمعه شهر، قبل از خطبههای نماز جمعه برای مردم سخنرانی و آنها را برای رفتن به جبهه تشویق میکرد.
#شهید_مرحمت_بالازاده
#سالروزشهادت 🕊🥀
.
مرحمت در یکی از عملیاتها که در حال برگشت به موقعیت خودی بود، با نیروهای دشمن مواجه شده بود. با اینکه هیچ اسلحهای هم در اختیار نداشت ولی ناگهان متوجه شیئی شده و آن را برداشته و به عربی گفته بود: "قف" یعنی "بایست" آنها از ترس و وحشت تسلیم او شدند و مرحمت در تاریکی شب آنها را به مقر آورد
افسر عراقی دستگیر شده به فرمانده ایرانی گفته بود: «میخواهم از شما یک سوال بپرسم. من خودم در چند کشور دوره چریکی دیدهام ولی تابحال اسلحهای که سرباز شما بهدست داشت را ندیدهام!»
نگو که مرحمت که به دستشویی رفته بود و اسلحه هم نبرده بود، متوجه اگزوز لودری که روی زمین افتاده میشود؛ آن را بر میدارد و عراقیها هم از خوفی که خداوند بر دل آنها گذاشته بود، آن را اسلحهای پیشرفته میبینند و مرحمت برای اینکه نیروهای دشمن را خوار و ذلیل نشان بدهد، به جای اینکه اگزوز را بیاورد آفتابه را میآورد و میگوید: «من با این اسلحه شما را اسیر گرفتهام.»
این حرفش باعث انفجار خنده در بین رزمندگان اسلام و باعث شرمساری نیروهای عراقی می شود.
#شهید_مرحمت_بالازاده
#سالروزشهادت 🕊🥀
.