فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ظهر روزِ دهم رسید ؛
بھ من توشہایی بده ،
اذنِ طواف مرقدِ شش گوشہایی بده...!
#آھحسینمن
#دلمبراحرمتپرمیزنه🕊
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
باند پرواز 🕊
#یادآوری⤴️ امروز بیست و ششمين روز چله مون به نام 🌷شهید مصطفی ردانی پور🌷
#معرفی_شهید 🍃
كودكي خردسال بود كه به شدت مريض شد. مريضي ادامه پيدا كرد و باعث مرگ كودك شد!
جنازه بچه را در كنار حياط گذاشتند تا صبح فردا دفن كنند،اما...
مصطفي پسري تيزهوش و زيرك بود. در همان سالهاي دبيرستان خواب عجيبي ديد كه ثمره آن ورود به حوزه علميه بود.
در ايام پيروزي انقلاب بارها دستگير شد. بنيانگذار و اولين فرمانده سپاه ياسوج شد.
در جبهه مجروح و در بيمارستاني در تهران بستري شد. ميخواست به منطقه برود اما پولي نداشت.
📙هيچ آشنايي جز امام زمان(عج) در تهران پيدا نکرد. متوصل شد. سيدي نوراني به ملاقاتش آمد و کتابی داد که لابه لای آن چند اسکناس نو بود. گفت شما را تا جبهه می رساند و همین هم شد...
✅ او رده هاي مختلف فرماندهي را تا مسئوليت سپاه صاحب-الزمان(عج) كه شامل پنج لشكر مي شد تجربه كرد. او صدها رزمنده بااخلاص را در مسير شهدا تربيت كرد.
💐با همسر يكي از شهدا كه از سادات بود ازدواج كرد. ميخواست به حضرت زهرا(س) محرم شود. سه روز بعد از عروسي پرماجرايش جبهه رفت و گفت ميخواهم گمنام بمانم.
در والفجر2 بر روي تپه برهاني حماسه ها آفريد. از آن روز تا كنون كسي از شهيد حجت الاسلام مصطفي رداني پور خبر ندارد...
📙برگرفته از کتاب مصطفای خدا. اثر گروه شهید هادی
#شهید_مصطفی_ردانی_پور
.
💯 حضرت زهرا (س):
مصطفی جان! ما اگر به مجالس شما نیائیم به کجا برویم؟ ببین همه آمدیم........
راوی ←
برای عروسیاش علاوه بر میهمانان یک کارت دعوت نیز برای حضرت زهرا سلام الله علیها مینویسد📄 و به ضریح حضرت معصومه (س) میاندازد، شب حضرت زهرا (س) را در خواب میبیند💚 که به عروسی اش آمده شهید ردانی پور به ایشان میگوید: خانم ! قصد مزاحمت نداشتم ، فقط میخواستم احترام کنم...
حضرت زهرا (س) پاسخ میدهند: «مصطفی جان! ما اگر به مجالس شما نیائیم به کجا برویم؟ ببین همه آمدیم💕»مصطفی دیگر تا صبح نخوابید نماز میخواند دعا میکرد، گریه میکرد😭میگفت من شهید میشوم🕊️ شب عروسی بلند شد سخنرانی کرد و گفت: « امشب عروسی من نیست عروسی من وقتیه که توی خون خودم غلت بزنم»🕊سه روز بعد از عروسی به منطقه رفت بدون عمامه، بدون سِمَت ، مثل یک بسیجی ، اولِ ستون راهی عملیات شد💫 15 مرداد 62 بود عملیات والفجر 2 درمنطقه حاج عمران شروع شده بود تا اینکه گلوله ای از پشت سر به جمجمه اش اصابت میکند از خدا خواست که گمنام باشد✨ و بدنش در جایی بماند که دست هیچکس به او نرسد🥀در نهایت پیکرش پیدا نشد🥀و مصطفی برنگشت که نگشت*
*#روحانی_جاویدالاثر*
*#سردارشهید_مصطفی_ردانی
_پور*
*شادی روحش صلوات*🌹
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
#کرامات_شهدا
حتما بخوانید 👌👌👌
🌹کرامتی عجیب و شنیده نشده درباره "شهید مصطفی ردانی پور"🌹
حاج محمدرضا توسلی کجانی ساکن اصفهان نقل می کند:
١٣ آذر سال ٩٥ قرار بود عازم کربلا بشویم. عصر روز ١٢ آذر رفتم گلستان شهدا که هم سر مزار برادر خانمم، "شهید عبدالرسول توسلی" بروم و هم بقیه ی شهدا، تا از شهدا برای این سفر اجازه بگیرم چون این شهدا بودند که راه کربلا را باز کردند.
چون هوا خیلی سرد بود و نزدیک غروب بود شاید بیش از پنج نفر در گلستان شهدا نبودند. اول رفتم سر خاک عبدالرسول و بعد هم شهید حاج حسین خرازی که با شهید ردانی پور و شهید کاظمی کنار هم هستند.
آنجا دیدم جوانی که تقریبا بیست و چهار پنج سالش بود توی این هوای سرد داشت قبر شهدا را می شست. سلام کردم، بلند شد و دست داد و احوال پرسی کرد. بعد نشست قبر شهید خرازی و شهید کاظمی را هم شست و بلند شد و دستم را گرفت و گفت: شما فردا صبح میری کربلا!
تعجب کردم. با خودم گفتم من که به او چیزی نگفتم.
کمی فکر کردم بعد گفتم: بله!
از جیبش سه تا تسبیح بیرون آورد و گفت: رفتی کربلا این یکی را به نیت مادر ردانی پور بینداز توی ضریح امام حسین، این یکی را هم به نیت خودم بینداز، و یک تسبیح سبز هم داد -که الان پیشم هست- گفت این هم مال خودت.
پرسیدم: تو از کجا فهمیدی من می خواهم بروم کربلا؟
تا پرسیدم فوراً دوید و رفت.
قضیه گذشت و رفتیم کربلا و به همان نیت تسبیح ها را انداختم داخل ضریح. خواستم مال خودم را هم بیندازم بعد گفتم این یکی را که داده به خودم، خوب است پیشم بماند.
توی حرم امام حسین موقع نماز مغرب رفتم کنار یک روحانی سید -که معلوم بود خیلی با شخصیت و مؤمن است- نشستم و سلام و احوال پرسی کردم و جریان آن جوان را برایش تعریف کردم.
وقتی جریان را گفتم گفت: مگه نمی دونی؟
گفتم: نه! چی رو؟
گفت: از کجا آمدی؟
گفتم: از اصفهان.
دوباره گفت: مگه نمی دونی این خود شهید ردانی پوره.
گفتم: نه! ردانی پور که روحانیه.
گفت: چرا! این اتفاق تا حالا برای چند نفر افتاده.
***
فرزند آقای توسلی می گوید: آن شب وقتی بابا آمد خانه دیدم بوی عطر عجیبی در خانه پیچیده که آدم را مست می کند مدتی توی خانه گشتم تا ببینم بوی عطر از کجاست تا اینکه فهمیدم از باباست. گفتم: کی بهت عطر داده؟
گفت: هیچکس! گفتم: بوی عطر عجیبی میدی. یک بوی خاص. تا این را گفتم یاد تسبیح ها افتاد و ماجرا را تعریف کرد.
کربلا هم که رفتیم توی کاروان ماجرای بابا و آن جوان را برای خانم های کاروان تعریف کردم خیلی ها گفتند این خود شهید ردانی پور هست و این اتفاق تا حالا برای چند نفر پیش آمده!
#شهید_مصطفی_ردانی_پور
#شهدا_زنده_اند
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
همه از روز دهم خاطره ی بد داریم 😭
صلیاللهعلیکیا ذبیح العطشان
یا سیدنا الغریب❤️🩹
لایومکیومکیااباعبداللهالحسین
#ماه_رمضان 🌙
#افطار
#عطش
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
لحظه #افطار با ذکر تو غوغا می کنم
صورتم را با زلال اشک، زیبا می کنم
یاد آن ساعت بیفتم که کسی آبت نداد😭
روزه را با روضه های تشنگی وا می کنم❤️🔥
#ماه_رمضان 🌙
#عطش
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
🎙و سلام بر آ سید محمدحسینی بهشتی که می گفت:
«بزرگترین برکت ماه رمضان
پیراستن و دور کردن یا کاستن
آلودگی ها از جان مان و از خلقیات مان است»
#ماه_پرواز✨
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
آنان همہازتباربارانبودند🌧
رفتنــد،ولےادامہدارند
هنــوز ...🤍
#شهیدانهــ
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
#پروفایل
وشهادتنصیبکسانیمیشود
کهدررهعشقبیترسباجانخود
بازیکنند . . !💫
#شب_جمعه_یادشهداباصلوات
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هنگامِ "شبِ جمعه" دلم گوش به زنگ است
در "کرب وبلا"" فاطمه" با سینهٔ تنگ است
با روزه کمی از عطشت درک شد ارباب
با گریه به لبهایِ تو افطار قشنگ است
صلیاللهعلیکیا اباعبدالله
مهربون اربابم ♥️حسین (ع)
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
💫شب جمعه تون حسینی 💫
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
YEKNET.IR - roze - shabe 2 ramezan 1402 - rasouli.mp3
5.41M
⏯ #روضه سوزناک
روضه حضرت ابوالفضل العباس(ع)
🍃همیشه هر شب جمعه به سینه غم دارم❤️🩹
🎙حاج #مهدی_رسولی
این روضه رزق اولین شب جمعه سال شماست
با حال مناسب گوش کنید👌
التماس دعا 🤲
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
بهشت چیست در عالم مگر جمال حسین
خدا ڪند ڪه نماند به سینه داغ بهشت
بهشت روے حسین است و ڪربلای حسین
عجیب زخم عمیقے بود فراق بهشت....
#دلتنگ_آغوش_حرمتم
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
.
مولایمن
🍂بی قرار توام و دردل تنگم گله نیست
بخدا غیبت تو علت این فاصله نیست...
🍂منم و چشم گنه کار و غم و اشک مدام
نیستم لایق دیدار و جزاین مسئله نیست
#اللهمعجللولیکالفرج
تعجیل در فرج مولایمان صلوات🌷
شبتونمهدوی
التماس دعا 🤲
.
☆بِسْـمِ ٱللهِ ٱلْرَّحْمٰـنِ الْرَّحیـمْ☆
#چله_زیارت_عاشورا🌱
به نیابت از شهدا
"به نیت تعجیل در فرج حضرت ولی عصرعج"
#روز_بیست_هفتم
#یازدهم_رمضان_الکریم_۱۴۴۵
#سوم_فروردین_۱۴۰۳🌸
به نیابت ازشهیدبزرگوار
🌷سعید چشم براه🌷
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج 🤲
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
May 11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
الا مسافر دنیا بیا که منتظریم
یگانه یوسف زهرا بیا که منتظریم
بهار بی تو صفایی ندارد آقاجان
بیا بهار دل ما بیا که منتظریم...🌿
صبحتون مهدوی 💚💫
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
اوّل دفتر سالم بنویسید حسین
برکت روزی و مالم بنویسید حسین
رازق مردم عالم؟؟ بنویسید حسین
نام ارباب حلالم... بنویسید حسین
صبحتون حسینی ♥️
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
•♥️🌱•
حسیــنمن...
طَبیبگُفتہفَقَطدَردِمَننَبودَنِتوست
برایِبودَنِباتوچِرادَوایـينیست...؟