🔹آیت الله جوادی آملی :
🔸برای گروهی آغاز سال، اول فروردین است. یک نوجوان اول فروردین تلاش میکند برای خود لباس نو تهیه کند.
🔹 درختها اول سالشان فروردین است که لباسهای نو و تازه دربر میکنند.
🔸اول سال کشاورز پاییز است که درآمد مزرعه را حساب میکند.
🔹مرحوم سید بن طاووس میگوید: «اهل سیر و سلوک، اول سالشان، ماه رمضان است».
🔸 ماه مبارک رمضان برای سالکان الى الله، ماه محاسبه است.👌
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
🖇 کار موقع نماز اول وقت ابتر🖇
✨رسم خوبی داشتیم ، ماه رمضون ها بعضی شب ها چند تا از مربی ها جمع میشدیم افطاری میرفتیم خونه ی دانش آموز ها .
یه بار تو یکی از شبا تو ترافیک گیر کردیم اذان گفتند .
علی گفت : وحید بریم نماز بخونیم ؟
وقت نمازه
من گفتم پنج دقیقه بیشتر نمونده علی جان بزار بریم اونجا میخونیم
نشون به اون نشون که یک ساعت و نیم بعد رسیدیم به خونه ی بنده خدا
از ماشین که پیاده شدیم زد رو شونمو گفت:
کاری که موقع #نماز_اول_وقت انجام
بشه #ابتر میمونه 🥀
شهید امر به معروف علی خلیلی 💛
#ماه_رمضان
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
بچه مذهبے
اگه ڪسے تو ڪوچه خیابون گناه ڪرد،
سڪوتت گناهہ🥀
یادتـــــ نره علی خلیلے واسه همین امر به معروف
پَر پَر شد.💔
#شہید_علے_خلیلی
#ماه_رمضان
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
#شهید_علی_خلیلی✨
نوشتن کلمه مرگ به جای شهادت در سایت های گوگل😤😖
#شهید_امر_به_معروف
#ماه_رمضان #رمضان
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
.
قسمتـــــ ما بنما در رمضاڹ یا اللّـہ
دم افطار حـــــرم صحن اباعبداللّـہ...
قبول باشه🤲🏻🌙
#ماه_رمضان
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
باند پرواز 🕊
💛||•#رمان °• 💖🌸💖🌸💖 🌸💖🌸💖 💖🌸💖 🌸💖 💖 #قصه_دلبری #قسمت_شانزدهم می خواستم کم نیاورم، گفتم:((خب منم میام!)
💛||•#رمان °•
💖🌸💖🌸💖
🌸💖🌸💖
💖🌸💖
🌸💖
💖
#قصه_دلبری
#قسمت_هفدهم
گفتم:((خیلی!))
خودم را راحت کردم و گفتم:(( که نمی توانم بگویم چقدر))
زیرکی به خرج داد و گفت:((اگه اقا به شما بگوید مرا بکشید ، میکشید؟!))😁
گفتم:((اگه آقا بگن ، بله میکشمتون ..))
نتوانست جلوی خنده اش بگیرد😂
او که انگار از اول بله را شنیده، شروع کرد درباره آینده شغلی اش حرف زد.
گفت دوست دارد برود در تشکیلات سپاه، فقط هم سپاه قدس
روی گزینه های بعدی فکر کرده بود: طلبگی یا معلمی.🙃
هنوز دانشجوبود.
خندید وگفت که از دار دنیا فقط یک موتور تریل دارد که آن را هم پلیس از رفیقش گرفته وفعلا توقیف شده است
پررو پررو گفت:((اسم بچه هامونم انتخاب کردم:
امیرحسین،امیرعباس،زینب،زهرا.))😬
انگارکتری آبجوش ریختند روی سرم ..
کسی نبود بهش بگوید:((هنوز نه به باره نه به داره!))😐
یکی یکی درجیب های کتش دست می کرد.
یاد چراغ جادو افتادم. هرچه بیرون می آورد،تمامی نداشت.
باهمان هدیه ها جادویم کرد: تکه ای از کفن شهید گمنام که خودش تفحص کرده بود، پلاک شهید، مهر و تسبیح تربت با کلی خرت و پرت هایی که از لبنان و سوریه خریده بود.😍
مطمئن شده بود که جوابم مثبت است.تیر خلاص را زد.صدایش را پایین ترآورد وگفت:((دوتا نامه نوشتم براتون :یکی توی حرم امام رضا(ع)،یکی هم، کنار شهدای گمنام بهشت زهرا!))😊
#رمان_شهید_محمد_خانی✨
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
باند پرواز 🕊
💛||•#رمان °• 💖🌸💖🌸💖 🌸💖🌸💖 💖🌸💖 🌸💖 💖 #قصه_دلبری #قسمت_هفدهم گفتم:((خیلی!)) خودم را راحت کردم و گفتم:((
💛||•#رمان °•
💖🌸💖🌸💖
🌸💖🌸💖
💖🌸💖
🌸💖
💖
#قصه_دلبری
#قسمت_هجدهم
برگه هارا گذاشت جلوی رویم.
کاغذ کوچکی هم گذاشت روی آن ها ..
درشت نوشته بود. ازهمان جا خواندم، زبانم قفل شد:
ت مرجانی،تو درجانی،تو مرواریدغلتانی
اگر قلبم صدف باشد میان آن تو پنهانی 💞
انگار در این عالم نبود، سرخوش!
مادر و خاله ام آمدند و به او گفتند:((هیچ کاری توی خونه بلد نیست، اصلا دور گاز پیداش نمی شه ..😐
یه پوست تخمه جابه جا نمی کنه!خیلی نازنازیه!))
خندیدوگفت:((من فکر کردم چه مسئله مهمی می خواین بگین!
اینا که مهم نیست!))😂
حرفی نمانده بود.
سه چهارساعتی صحبت هایمان طول کشید.
گیر داد اول شما از اتاق بروید بیرون .
پایم خواب رفته بود و نمی توانستم از جایم تکان بخورم😑
از بس به نقطه ای خیره مانده بودم، گردنم گرفته بود و صاف نمی شد.
التماس می کردم:((شما بفرمایین،من بعد از شام میام!))
ول کن نبود، مرغش یک پا داشت.
حرصم درآمده بود که چرا این قدر یک دندگی
می کند.😑
خجالت می کشیدم بگویم چرا بلند نمی شوم.
دیدم بیرون برو نیست، دل رو به دریا زدم و گفتم:((پام خواب رفته!))
گفت:((فکر می کردم عیبی دارین وقراره سر من کلاه بره!))😂
دلش روشن بود که این ازدواج سر می گیرد ..❤️
#رمان_شهید_محمد_خانی ✨
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
و دلتنگی آن است که؛
جسمت نتواند به جایی برود که جانت میرود......💔
#صلی_الله_علیک_یا_ابا_عبدالله
شبتون حسینی💚🌙
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
#شب_زیارتی_اربابم♥️🤚
دوای دردِ مــــرا هیچڪس نمیفهمد...
به جزڪسی ڪه #شب_جمعه ڪــربلا رفته...😔
✨همه با نیت میخوانیم✨
اَلسَّـــلامُ عَلَـــى الْحُسَیْنِ
وَ عَلـى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ
وَ عَلـــــى اَولادِ الْحُسَیْنِ
وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
#ماه_رمضان
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
6356346545361.mp3
3.05M
چه کار کردی....
تا اسم کربلات میاد دلم میره😭
چه کار کردم.....
میگند اجازه نیست که زائرت باشم😭
🎙حاج مهدی رسولی
رزق حسینی شبانه ✨
التماس دعا
#ماه_رمضان
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
@karbala_hosini_3
عشق جانم💛
🍂هجران بس است ای پسر فاطمه...،بیا
شاید که مرگ ..جسم مرا سهم گور کرد
🍂بین من و تو پردهی عصیان حجاب شد
ما را گناهکاریِمان از تو دور کرد...
🌤 اللهم عجل لولیک الفرج 🌤
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
#صبحتبخیرمولایمن
🌙خدا کند این ماه رمضان،
پایان دلتنگیها باشد...
آغاز دیدارها...
بهار منتظران...
خدا کند این ماه رمضان،
ناگهان لبهای روزه دارمان
پر از گل لبخند شود
و شما بازآیید و
زندگی آغاز شود...🌿
⚘سلام اعجاز خداوند...
السَّلامُ عَلَيْكَ يَا نُورَ اللّٰهِ الَّذِى يَهْتَدِى بِهِ الْمُهْتَدُونَ ، وَيُفَرَّجُ بِهِ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ⚘
#امام_زمان #ماه_رمضان
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz