enc_16509773386886684709656.mp3
3.84M
به علیِ منو از خودم بگیر خاکم کن...
ب علیِ بعد مرگم تو نجف خاکم کن...😭
🎤 کربلایی سید امیر حسینی
رزق حسینی شبانه ✨
التماس دعا
#شب_قدر
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
#زیارت_نیابتی عضو خوبِ کانالمون😭🖤
ان شاالله به زودی های زود همگی مشرف بشوید و خادمان کانال را هم دعا کنید🤲
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
- بر سرم قرآن و دستانم به سوی آسمان ؛
از خدا میخواهمت امشب ،
اجابت میشوی؟ :)🖤🍂..
#شبتون_مهدوی ✨
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
#سلام_امام_زمانم 🖤
السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا مَهْدِيَّ اَلْأَرْضِ وَ عَيْنَ اَلْفَرْضِ...
🌱سلام بر تو ای مولایی که حقیقت دین از قلب نازنین تو می تراود...
سلام بر تو و بر روزی که از جانب خدا به سوی اسرار زمین هدایت می شوی!
📚 صحیفه مهدیه،زیارت حضرت صاحب الامر در سرداب مقدس، ص610.
⛅️ #اللهمعجللولیکالفرج ⛅️
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
#سلاماربابم...🖤
من اگر از تو دمی دم نزنم می میرم
لحظه ای از تو اگر دل بکنم می میرم
من به نان و نمک سفره ات عادت دارم
نمک روضه نگیردبدنم می میرم.
#صلی_الله_علیک_یا_ابا_عبدالله
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 #کلیپ | #پیشنهاد_دانلود
🪴 دعای روز بیست و یکم ماه مبارک رمضان در یادمان شهدای عملیات رمضان 🪴
التماس دعا🤲
#ماه_رمضان
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
AUD-20220405-WA0171.mp3
4.04M
📖 تندخوانی کلام الله مجید
📢 قاری : استاد معتز آقائی
🔵 جزء بیست و یکم
#ماه_رمضان
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
به قول آ سید مرتضی آوینی؛
عجب تَمثیلی است این که علی (ع) مولودِ کعبه است،
یعنی باطنِ قبله را در امام پیدا کُن🥀!
#شهادت_امام_علی (ع)
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
🔴خدایا مرگ علی را برسان...🔴
+شما عموی مرا ندیده ای؟
_نه،عمویت کیست؟
+نمی دانم،هر شب می آمد به ما سرمیزد و برایمان غذا می آورد
_عمویت دیگر نمی آید...
+او حتما می آید خیلی مهربان است ،میخواهم خبر خوبی به او بدهم
_چه خبری؟
+میخواهم خبر مرگ علی را به او بگویم،شبها که می آمد مادرم علی را نفرین می کرد
_عمویت هم علی را نفرین میکرد!؟
+آری...
میگفت خدایا مرگ علی را برسان...😭
#شب_قدر
#شهادت_امام_علی (ع)
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
باند پرواز 🕊
<🌿🤍>
حاجۍ؛ڪاشمـٰآهممثلشماوسط
گرفتار؎هـٰامونبھجاۍناامیدۍ،
یہلبخندمیزدیم..
وبـٰااطمینانمیگفتیم:یقیناً کُلُّهُ خَیر✨
˼ #امام_زمان (عج)
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #استوری
چقدر خوبه زیبا بریم ..💔
#شهادت
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
#شهیدحسینولایتیفر♥️
افتخار نسل ما اینه که توی عصری زندگی میکنیم که قراره اسرائیل توی اون دوره به دست ما نابود بشه✌️🏻
💢پ.ن💢
راهپیمایی روز قدس نزدیکه👊
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
[🍂✨]
#تلنگر
وقتـۍمیرفـتگلزارشھـدا
تمـومسنگِقبـرهـٰارومیشُسٺ؛
وهمشونوبھآغوشمیڪشید
آخہممڪنبودیڪیشونپسرشباشھ💔!
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
باند پرواز 🕊
💛||•#رمان °• 💖🌸💖🌸💖 🌸💖🌸💖 💖🌸💖 🌸💖 💖 #قصه_دلبری #قسمت_پنجاه_و_چهارم می گفت:((افغانستانیا شیعه واقعی هس
💛||•#رمان °•
💖🌸💖🌸💖
🌸💖🌸💖
💖🌸💖
🌸💖
💖
#قصه_دلبری
#قسمت_پنجاه_و_پنجم
می گفت:((اونجا اگه اخلاص داشته باشی،کار یه دفعه انجام می شه!))
پرسیدم:((چطور مگه؟))
گفت:((اون طرف یه عالمه آدم بودن و ما این طرف ده نفرهم نبودیم ، ولی خدا و امام زمان درست کردن که قصه جمع شد!))
بعدنوشت:((خیلی سخته اون لحظات!
وقتی طرف می خواهد شهید بشه ، خدا ازش می پرسه ببرمت یا نبرمت؟
کنده می شی از دنیا؟ اون وقته که مثه فیلم تمام لحظات شیرین زندگی جلوی چشمات رد می شه!))😔
متوجه منظورش نمی شدم.
می گفتم:((وقتی از زن وبچه ت بگذری وجونت رو بگیری کف دستت که دیگه حله!))
ماه رمضان پارسال ، تلویزیون فیلمی را از جنگ های۳۳روزه لبنان پخش می کرد.
در اشپز خانه دستم بند بود که صدا زد:((بیا بیا باهات کار دارم!))
گفتم:((چی کارداری؟))
گفت:((اینکه میگم کنده شدن رو درک نمی کنی ، اینجا معلومه!))
سکانسی بود که یک رزمنده لبنانی می خواست برود برای عملیات استشهادی شلیک کند .
اطرافش را اسرائیلی ها گرفته بودند.
خانمش باردار بود و آن لحظات می آمد جلوی چشمش.
وقتی می خواست ضامن را بکشد ، دستش می لرزید..!💔
تازه بعداز آن ، ماموریت رفتنش برایم ترسناک شده بود.
ولی باز باخودم می گفتم:
((اگه رفتنی باشه می ره ، اگه هم موندنی باشه می مونه!))
به تحلیل اقای پناهیان هم رجوع می کردم که((تا پیمونه ت پرنشه ، تو را نمی برن!))
این جمله افکارم را راحت می کرد.
شنیده بودم جهاد باعث مرگ نمی شود و باید پیمانه عمرت پر شود .
اگر زمانش برسد ، هرکجا باشی تمام می شود.
اولین بار که رفته بود خط مقدم ، روی پایش بند نبود..
می گفت:((من رو هم بازی دادن))
#رمان_شهید_محمد_خانی ✨
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
باند پرواز 🕊
💛||•#رمان °• 💖🌸💖🌸💖 🌸💖🌸💖 💖🌸💖 🌸💖 💖 #قصه_دلبری #قسمت_پنجاه_و_پنجم می گفت:((اونجا اگه اخلاص داشته باشی،
💛||•#رمان °•
💖🌸💖🌸💖
🌸💖🌸💖
💖🌸💖
🌸💖
💖
#قصه_دلبری
#قسمت_پنجاه_و_ششم
وقتی لاغرمی شد ، مادرم ناراحت می شد ..
ولی می دیدیم خودش از اینکه لاغر شده بیشترخوشحال است😂
می گفت:((بهترمی تونم تحرک داشته باشم وکارام رو انجام بدم!))
مادرم حرص می خورد ..
به زور دوسه برابر به خوردش می داد😐
غذاهای سفارشی و مقوی برایش می پخت: آبگوشت ، ماهیچه و آش گندم ..
اگرمی گفت:((نمی تونم بخورم)) ، مادرم از کوره در می رفت که:
((یعنی چی؟)) باید غذا بخوری تا جون داشته باشی!))
همه عالم و آدم از عشق وعلاقه اش به کله پاچه خبر داشتند.
مادرم که جای خود ..
تادوباره نوبت ماموریتش برسد ، چند دفعه کله پاچه برایش بار می گذاشت
پدرم می خندید که((کاش این بنده خدا همیشه اینجا بود تاما هم به نوایی می رسیدیم!))😂
پدرم بهش می گفت:((شما که هستی مرجان می گه ، می خنده و غذا می خوره ، ولی وای به روزایی که نیستی!
خیلی بداخلاق می شه ، به زمین وزمون گیر می ده..
اگه من یا مادرش چیزی بگیم ، سریع به گوشه قباش برمی خوره ..
مارو کلافه می کنه...
ولی شما اگه از شب تا صبح هم بهش تیکه بندازی ، جواب می ده و می خنده!))
به پدرم حق می دادم..
زور می زدم با هیئت رفتن و پیاده روی و زیارت ، سرگرم شوم..
اما این ها فقط تسکینم می داد ، دلتنگی ام را از بین نمی برد ..😣
گاهی هم با گوشی ، خودم راسرگرم می کردم.
وقتی سوریه بود ، هرچیزی را که می دیدم به یادش می افتادم .
حتی اگر منزل کسی دعوت بودم یا سرسفره ، اگرغذایی بود که دوست نداشت یا برعکس ، غذایی که خیلی دوست داشت به یادش می افتادم❤️
#رمان_شهید_محمد_خانی ✨
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz