🌴🌹🕊🥀🕊🌹🌴
#درمحضرشهدا
#سردارشهید
#نورعلیشوشتری
دیروز از هرچه بود گذشتیم ، امروز از هرچه بودیم گذشتیم .
آنجا پشت خاکریز بودیم و اینجا در پناه میز .
دیروز دنبال گمنامی بودیم و امروز مواظبیم ناممان گم نشود .
جبهه بوی ایمان میداد و اینجا ایمانمان بو میدهد .
آنجا بر درب اتاقمان مینوشتیم یاحسین فرماندهی از آن توست ...
الان مینویسیم بدون هماهنگی وارد نشوید
الهی نصیرمان باش تا بصیرگردیم
بصیرمان کن تا از مسیر برنگردیم
آزادمان کن تا اسیر نگردیم
🌹 #سالروزشهادت🕊
#روحششاد
#یادشگرامی
#راهشپررهرو
ألـلَّـھُـمَــ ؏َـجِّـلْ لِوَلـیِـڪْ ألْـفَـرَج
https://eitaa.com/BandeParvaz
🕊🌹🌴🥀🌴🌹🕊
#عاشقانه_های_شهدا
#سردار_شهید
#محمود_کاوه
#توسل
در قسمتی از ارتفاع، فقط یک راه برای عبور بود.
محمود کاوه را بردم همان جا، گفتم : دیشب تیربار چی دشمن مسلسلش را روی همین نقطه قفل کرده بود، هیچ کس نتونست از این جا رد بشه .
گفت : بریم جلوتر ببینیم چه کاری می تونیم انجام بدیم .
رفتیم تا نزدیک سنگر تیربارچی .
محمود دور و بر سنگر را خوب نگاه کرد .
آهسته گفتم : اول باید این تیربار را خفه کنیم، بعد نیروها را از دو طرف آرایش داده و بزنیم به خط .
جور خاصی پرسید : دیگه چه کاری باید بکنیم .
گفتم : چیز دیگه ای به ذهنم نمی رسه .
گفت : یک کار دیگه هم باید انجام داد .
گفتم : چه کاری؟
با حال عجیبی جواب داد : "توسل" اگه "توسل" نکنیم، به هیچ جا نمی رسیم .
#روحششاد
#یادشگرامی
#راهشپررهرو
https://eitaa.com/BandeParvaz
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀
#شهیدانه
#شهید_مدافع_حرم
#هادی_شجاع
وقتی خبر #شهادتش را شنیدم رفتم منزلشان و مادرش را دیدم و عکس #شهید_بیضایی بر دیوار اتاق نصب بود به مادر #شهید_شجاع گفتم #هادی میگفت می خواهم انتقام #شهید_بیضایی را بگیرم .
مادرش همینطور که اشک میریخت گفت وقتی آقای #بیضایی به #شهادت رسید عکس را روی دیوار اتاق زد و سفارش کرد این عکس را برای همیشه نگه دار مادر، #شهید_بیضایی به گردن من خیلی حق داشته است .
#روحششاد
#یادشگرامی
#راهشپررهرو
https://eitaa.com/BandeParvaz
#خاطراتشهدا
#نمایندگیمجلس
#سردارشهید
#محمدابراهیمهمت
#حاجے خیلی به بسیجےها علاقه داشت.
وقتی یکی از #نمایندگان مجلس پیش او آمد و گفت شنیدیم می خواهی نماینده بشوی،گفت :
نه من هرگز همچین فکری نکرده ام.
بنده یک #بسیجی هستم و اگر #مسئولین اجازه می دادند و #فرماندهی را از دوش من بر می داشتند، من به عنوان یک #بسیجی می رفتم توی #سنگرها.
نماینده گفت : خب اینجا هم در #مجلس به تو احتیاج داریم.
اما #حاجی جواب داد: من دراین #بیابانها_و_جبهه ها انسی پیدا کرده ام که به هیچ وجه حاضر نخواهم شد آنجا را ترک کنم، بیایم نماینده شوم.
سه ماه بعد هم #شهید شد.
#روحششاد
#یادشگرامی
#راهشپررهرو