هر كه امشب ، #مشهد است و با رضا
يادي از ما هم كُند در آن سرا
هر كه در كوي علي موسي الرضاست
نام ما را هم بخوانَد بي صدا
هر كه در دار الشفاي حضرت است
بر مريض ما بخواهد يك دوا
هر كه در دارالاجابش شد مقيم
جاي اين دل هم كند شور و نوا
هر كه امشب صحن #سقاخانه است
جاي ما هم نوشَد از جام صفا
هر كه در آن #روضه ي ايزد نماست
#پنجره_فولاد بوسد جاي ما
هر كه رفته تا به گوهر شاد او
يك سلامي هم دهد از سوي ما
هر كه وارد گشته از #باب_الجواد
خوش به حالش مي شود حاجت روا
شام هجران است و من #جامانده ام
السلام اي مهربانم يا رضا🤚
#شهادت_امام_رضا_تسلیت_باد 🏴
.
.
نگاهم کن، دلم یک خلوتِ جانانه می خواهد
کبوتروار آمد روی #گنبد، دانه می خواهد
#عطش دارم، تو در جریانی و دیریست میدانی
دلم یک جرعه از دریای #سقاخانه می خواهد
ضمانت کردی و از دستهای مهربان تو
برای بستنِ پیمان، دلم پیمانه می خواهد
فدای آن گلایلـهایِ بالایِ ضریحت که
#ملائک پرور است و دورِ خود پروانه می خواهد
گدا آدابِ درباری نمیداند فقط از تو
سلامی مهربان و کاملا شاهانه می خواهد
سر از دیوارِ #گوهرشاد عمری برنمی دارم
که غمهایِ وسیع و بیشمارم شانه می خواهد
به گنبد عادتم دادی کنار #صحنِ_آزادی
کبوتر بچه ات را رد نکن که لانه می خواهد
به #دعوتنامه محتاجم نگاهم خیره مانده ست و
براتِ کربلا از دستِ صاحبخانه می خواهد💔
#چهارشنبه_های_امام_رضاجان 💜
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
.
می گوید: "از کنار #سقاخانه تکان نخوردم، به آقا گفتم تا حاجتم را ندهی وارد حرمت نمی شوم. آقا را به حق امام جوادش قسم داد تا بین او و خدا واسطه شود."
می خواست اگر پسر دار شد اسمش را علیرضا بگذارد. علیرضا غلام امام رضا(ع) .دوست داشت پسرش نوکر اهل بیت باشد. همان جا از امام رضا (ع) خواست #امام_جواد (ع) را سرلوحه پسرش قرار دهد. حالا از آن روزها 8سال می گذرد و #امام_رضا (ع) تمام حاجت هایش را برآورده کرده است از علیرضایش که تا بود نوکر اهل بیت بود و تا شهادت پسرش که مانند امام جواد(ع) در 25 سالگی به شهادت رسید.🕊🥀
.
باند پرواز 🕊
. می گوید: "از کنار #سقاخانه تکان نخوردم، به آقا گفتم تا حاجتم را ندهی وارد حرمت نمی شوم. آقا را به
.
.
مادر شهید #علیرضاشهبازی به گذشته برمی گردد به سال 1355 و تولد علیرضا. «بالاخره آقا علی بن موسی الرضا (ع) به حرفهایم گوش داد و با وجود این که گناهکار بودم حاجتم را داد. چهل روز بعد از تولد علیرضا پسرم را به #پابوسی آقا آوردم. بازهم مثل قبل کنار #سقاخانه ایستادم و از امام هشتم بابت عنایتش تشکر کردم.
مادرش می گوید: رضا همیشه تولد و شهادت حضرت را به #مشهد می رفت گویی #مشهدالرضا(ع) نقطه اتصال علیرضا با خدا بود..
با وجود این که چند سال از #شهادت علیرضا شهبازی می گذرد اما هنوز هم #چهارشنبه شبها که می شود خواب به چشمان مادرش نمی آید.
منتظر است تا هوا روشن شود تا او به مزار فرزند شهیدش بیاید. می گوید: «چهارشنبه شب ها خواب به چشمانم نمی آید. از شوق این که فردا بر مزار علیرضا می آیم سر از پا نمی شناسم. در هر شرایطی باید پنج شنبه ها را با علیرضا باشم، برف، باران، سرما و گرما هم هیچ تاثیری در برنامه ام ندارد اینجا که می آیم انگار وارد بهشت شده ام. اینجا هستم تا حاج آقا پدر، علیرضا بیاید دنبالم و باهم برگردیم منزل.»
بازهم در صحبت هایش به امام رضا(ع) برمی گردد و به شهادت علیرضا..
_بعد از این که علیرضا شهید شد درست بعد از چهل روز باز هم به سرقرارم با آقا رفتم. #مشهد،# حرم، #سقاخانه..
بازهم ایستادم اما این بار دیگر چیزی از آقا نمی خواستم. تنها برای تشکر آمده بودم.
گفتم یا امام رضا(ع) راضی ام به رضای خدا که خوب رضایی به من داده، باایمان و نمونه و به بهترین راه هم او را برد..🕊❤️🩹
.