🌸🍃
✨۱۴آذر ماه سالروز ولادت
#شهید_عباس_بابایی گرامی باد...
🌼~🌼~🌼~🌼
#خاطره_از_شھید🕊
ظهر یک روز #شهیدبابایی آمد قرارگاه تا به اتفاق هم برای نماز جماعت به مسجد قرارگاه برویم. ایشان موی سر خود را چون سربازان تراشیده و لباسی خاکی بسیجی پوشیده بود. وقتی وارد مسجد شدیم به ایشان اصرار کردم به صف اول نماز برویم ولی ایشان قبول نکرد و در همان میان ماندیم، چرا که ایشان سعی می کرد ناشناخته بماند.
در نماز حالات خاصی داشت مخصوصا در قنوت. در برگشت از نماز رفتیم برای نهار. اتفاقا نهار آن روز کنسرو بود و سفر ساده ای پهن کرده بودند. ایشان صبر کرد و آخر از همه شروع به غذا خوردن کرد. وی آنچنان رفتار می کرد که کسی پی نمی برد که با فرمانده عملیات نیروی هوایی ارتش، عباس بابایی روبه روست. بیشتر وانمود می کرد که یک بسیجی است.
(راوی: سرلشگر رحیم صفوی)
🌹هدیهبهروح مطهرش صلوات🌹
#سالروزولادت.....🎊🎂🎊
https://eitaa.com/joinchat/2174550170G8592b232c7
از #شهید_عباس_بابایی پرسیدند:
عباس جان چه خبر؟
چه کار می کنی؟
گفت: به نگهبانی دل مشغولیم
که غیر از خدا کسی وارد نشود.
نگهبان دلمان باشیم
https://eitaa.com/BandeParvaz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥حتما ببینید👌 این خلبان ایرانی در اتاق ژنرال آمریکایی نماز خواند!😳
#شهید_عباس_بابایی
نثار روان پاک شون صلوات 🌷
https://eitaa.com/BandeParvaz
❣عاشقانه های شهدایی❣
🌸قهر بودیم
در حال نماز خواندن بود…
نمازش که تموم شد
نشسته بودم و توجهی به همسرم نداشتم …
کتاب شعرش را برداشت وبا یک لحن دلنشین شروع کرد به خواندن…
🧕ولی من باز باهاش قهر بودم!
کتاب را گذاشت کنار…
به من نگاه کرد و گفت:
♡“غزل تمام”…نمازش تمام…دنیا مات
سکوت بین من و واژه ها سکونت کرد…♡
🌸باز هم بهش نگاه نکردم….
🌸اینبار پرسید:عاشقمی؟؟؟
سکوت کردم….
گفت: عاشقم گرنیستی لطفی بکن نفرت بورز….
بی تفاوت بودنت هرلحظه آبم می کند…
❣دوباره با لبخند پرسید:عاشقمــــــی مگه نه؟؟؟؟؟❣❣❣
🌸گفتم:نـــــــه
گفت:”تو نه می گویی و پیداست می گوید دلت آری…”
“که این سان دشمنی یعنی که خیلی دوستم داری…”♡♡
زدم زیر خنده….و روبروش نشستم….
💓💓دیگر نتوانستم به ایشان نگویم که وجودش چقدر آرامش بخشه…
بهش نگاه کردم و از ته دل گفتم…
خداروشکر که هستی….💓💓
🎙راوی: همسر شهید بابایی
#عاشقانه_شهدایی
#شهید_عباس_بابایی
https://eitaa.com/BandeParvaz
#سیره_شهدا
#امر_به_معروف_در_سیره_شهدا
#شهید_عباس_بابایی🌷
🌱در دوران حکومت شاه، یک روز بعد از ظهر در حالیکه مست و لایعقل به طرف خانه میرفتم، ناگهان بابایی را که در آن زمان فرمانده پایگاه هوایی اصفهان بود مقابل خودم دیدم.
پیش خودم گفتم: کارم تمام است! وقتی به من رسید، نگاه مهربانانه و معناداری به من کرد، ولی حرفی نزد.
فردای آن روز رفتم پیش او تا عذرخواهی کنم، اما شهید کلام مرا قطع کرد و گفت: برادر عزیز، چیزی نگو! راجع به کاری که کردهای حرفی نزن! اگر حقیقتاً از کرده خود پشیمان هستی با خداوند عهد کن عملت را اصلاح کنی.
خدا میداند از پیش او که آمدم احساس میکردم از نو متولد شدم...
#بی_تفاوت_نباشیم
#امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz