🔻کار ناتمام میثم...!
اعتقادمیثم این بودکه اگر ایمان قوی باشد،همه چیزدرست میشود.
سرزنده و شاداب بود.خانه، شادبی اش راازوجودمیثم وام میگرفت. همسرش میگفت:خیلی شوخ طبع بود و سربه سرهمه میگذاشت.خیلی شلوغ بود و همیشه درمنزل شعر و آواز میخواند.یادم هست یکبار که میخواستم نماز بخوانم، گفتم: «چقدر سروصدا میکنی! کمی آرام باش » با خنده گفت: «زهره! روزی بیاید آنقدر خانه ساکت باشد که بگویی ای کاش سروصداهای میثم بود»
همرزم شهید:
قراربود دو هفته بیشتر بمونیم و بعد برگردیم، تو درگیری آخر مجروح شدم و باید برمیگشتم.به میثم گفتم «توهم بیا برگردیم آخه هفته آینده فرزندت به دنیا میاد»،میثم نگاهی به من کرد و گفت:من اینجایه کار ناتمام دارم.
ماندوکار ناتمامش راتمام کرد و هلماخانم رو ندید...
#شهید_میثم_نجفی
#سالروز_شهادت
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
باند پرواز 🕊
"بسم رب الحسین علیه السلام " ♡ زیارت عاشورا به نیابت از شهدا ♡ 🌿چهارشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۴ 🌿۲ ذی ا
شهدا اتفاقی به درجه شهادت نرسیدند. همیشه شرایطی باید باشد که باعث جوانه زدن ایمان در دل باشد. گاه وجود پدری زحمتکش که با عرق جبین و نان حلال شکم خانواده اش را سیر می کرد یا مادری که با روضه های امام حسین ع فرزندش را شیر می داد. میثم در چنین خانواده ای به دنیا آمد. حاج محمد کارگری ساده بود که با خلوص و ایمانش توانست فرزندی تربیت کند که نامش در زمره شهدای مدافع حرم قرار گیرد. و مادری که مهم ترین مشوق حضور میثم در صحنه های ایثار بود..
#شهید_میثم_نجفی
#سالروز_ولادت
#چله_زیارت_عاشورا
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
#شهید_میثم_نجفی
🔅روحیه خاصی داشت. انگار از همان بچگی خمیرهاش با نام اهلبیت(ع) شکل گرفته بود. حق هم داشت. هیچوقت مادر بدون وضو به او شیر نداده بود؛ برای همین وقتی صحبت از#امام_حسین(ع) میشد میثم حال دیگری پیدا میکرد. او سوگند خورده بود که تا پای جان برای اهلبیت(ع) بایستد و به عهدش هم خوب وفا کرد. در اوج جوانی و بهرغم انتظاری که برای تولد فرزندش میکشید راهی #سوریه شد. مدتی در آنجا بود و مردانه برای حفظ حریم اسلام جنگید. سرانجام در 12آذرماه سال1393 بر اثر اصابت ترکش به سرش به درجه رفیع #شهادت رسید.
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
🕊🥀شهید شد و فرزندش را ندید💔
میثم برای تولد فرزندش لحظهشماری میکرد. دوست داشت او را در آغوش بگیرد و عاشقانههای خود و دخترش را فریاد بزند؛ اما افسوس که این آرزو هیچوقت محقق نشد. نجفی تعریف میکند: «بار آخری که رفت، دخترش هنوز متولد نشده بود».
همسرش آخرین روزهای بارداری را پشت سر میگذاشت؛ نیاز داشت میثم کنارش باشد. برای همین وقتی میثم به او تلفن کرد، گفت: «خسته شدم؛ زودتر برگرد!» اما میثم در جوابش گفت: «زهرهجان! سپردهامتان به حضرت زینب(س) و از خانم خواستهام به شما سر بزند. اسم دخترم را حلما بگذار.»
مدت زیادی نگذشت که خبر مجروحشدن میثم را به خانوادهاش دادند. او چند روز در کما بود و سرانجام در 13آذرماه سال1393 به شهادت رسید🕊🥀
#شهید_میثم_نجفی
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
حلما 17روز بعد از شهادت پدرش به دنیا آمد ..😢
#شهید_میثم_نجفی
شادی روح مطهرشون صلوات 🌷
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz