می دونستید عید غدیر برای شهیدنوید خیلی خاصه ، طوری که به همسرشون گفته بودند عیدغدیر برا ما متفاوت از هر عیدیه..
#عیدغدیر_خاص_زندگی_شهیدنوید♥️
اگه میخواید بدونید چرا، بخشی از متن کتاب شهیدنوید رو به روایت همسرشون بخونید:👇
اصلاً #عیدغدیر آن سال شما بیشتر از همیشه حواست به من و آقانوید بود. به قول آقانوید عیدغدیر خاص زندگی ما.
حواست بود که وقتی آقانوید روز عیدغدیر زائر مزارتان بود و رو کرد به عکس شما و گفت که «رسول جان، من که این قدر به شما ارادت دارم، یه کاری برام بکن. خودت یه همسر خوب برایم پیدا کن.»
(#شهید_رسول_خلیلی)
کاری کنید که همان روز مادر من و خاله ی آقانوید که ۲۰ سال پیش باهم توی همدان همسایه بودند، خیلی اتفاقی شماره همدیگر را پیدا کنند و یادشان بیفتد که از هم سراغی بگیرند، به هم زنگ بزنند و بعد از اینکه از خاطرات کلاس های قرآن و همسایه ها و قدیم ها گفتند بیایند توی زمان حال و شروع کنند به حرف زدن از بچه ها یشان و خلاصه برسند به اینجا که «مریم هنوز ازدواج نکرده، یه آدم مومن می خواد که انگار هنوز به دنیا نیومده! »
💖 خاله ی آقانوید هم با شنیدن کلمه ی #مومن سریع حواسش برود به سمت پسر دردانه ی خواهرش که وقت ازدواجش رسیده و هنوز دختری چشمش را نگرفته....
📚کتاب شهیدنوید به روایت همسر صفحه ۸۴