☆بِسْـمِ ٱللهِ ٱلْرَّحْمٰـنِ الْرَّحیـمْ☆
#روز_سیزدهم_چله_زیارت_عاشورا🌱
🏴 ۹مرداد ماه ۱۴۰۲
سیزدهم محرم ۱۴۴۵ 🖤
به نیابت شهید
🌷 شهید سردار
کاظم نجفی رستگار 🌷
#پویش_زیارت_اربعین
اللهم ارزقنا توفیق زیارت اربعین🤲🏻
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz🌷
🥀
🏴امروزدر کربلا چه گذشت...
▪️سیزدهم#محرم الحرام
🔹مجلس عبیدالله بن زیاد
🔸انتشار خبر شهادت🥀
#امام_حسین 🖤
#وقایع_نگار_کربلا
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
باند پرواز 🕊
☆بِسْـمِ ٱللهِ ٱلْرَّحْمٰـنِ الْرَّحیـمْ☆ #روز_سیزدهم_چله_زیارت_عاشورا🌱 🏴 ۹مرداد ماه ۱۴۰۲ سیز
#معرفی_شهید🍃
شهید کاظم نجفی رستگار در سوم فروردینماه سال ۱۳۳۹ در روستای اشرف آباد شهرری به دنیا آمد. او ) با آغاز جنگ راهی جبهه شد و در عملیات بیتالمقدس با مسؤولیت فرماندهی «گردان میثم» از لشکر حضرت ۲۷ محمد رسول الله (ص) شرکت کرد. آقا کاظم پس از آزادسازی خرمشهر در رکاب حاج احمد متوسلیان به لبنان شتافت و مدتی پس از اسارت حاج احمد به ایران بازگشت.
پس از استعفای علیرضا موحد دانش از فرماندهی تیپ ۱۰ سیدالشهدا ، کاظم رستگار فرماندهی این تیپ را بر عهده گرفت. سرانجام این فرمانده شجاع جبهه در عملیات بدر و در خط مقدم نبرد شرق رودخانه دجله در ۲۵ اسفندماه سال ۱۳۶۳ به شهادت رسید و پیکر مطهرش پس از ۱۳ سال در منطقه هورالهویزه تفحص شد و در قطعه ۲۴ بهشت زهرای تهران، به خاک سپرده شد🌷🌷🌷
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
🍃❤
شهیدی که از بهشت برای مادرش هدیه فرستاد ..
#کرامات_شهدا
🌹مادر در خواب پسر شهیدش را
می بیند . پسر به او می گوید : «توی بهشت جام خیلی خوبہ . چی می خوای برات بفرستم ؟».
✨مادر میگوید : «چیزی نمی خوام ؛ فقط جلسہ قرآن کہ میرم همہ قرآن می خونن و من نمیتونم بخونم خجالت می کشم . میدونن من سواد ندارم ، بهم میگن همون سوره توحید رو بخون .».
🌹پسر میگوید : «نماز صبحت رو کہ خوندی قرآن رو بردار و بخون !».
✨بعد از نماز یاد حرف پسرش میافتد . قرآن را بر میدارد و شروع می کند بہ خواندن .
🌹خبر می پیچد . پسر دیگرش این را بہ عنوان کرامت شهید محضر آیت اللہ نوری همدانی مطرح میکند و از ایشان میخواهد مادرش را امتحان کنند . قرار گذاشتہ میشود .
✨حضرت آیتاللہ نزد مادر شهید میروند . قرآنی را به او میدهند کہ بخواند . بہ راحتی همہ جای را
میخواند ؛ اما بعضی جاها را نہ .
میفرمایند : «قرآن خودت رو بردار و بخوان !».
🌹مادر شهید شروع می کند بہ خواندن ؛ بدون غلط . آیت اللہ نوری گریہ میکنند و چادر مادر شهید را میبوسند و میفرمایند : «جاهایی که نمیتوانست بخواند متن غیر از قرآن قرار داده بودیم که امتحانش کنیم.»
هدیه به روح مطهر شهید صلوات 🌷🌷🌷
#شهید_کاظم_رستگارنجفی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ببینید👌👌
معحزه ای که شهید حاج کاظم رستگار هدیه کرده به مادرش از بهشت..💞
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
عزیزان
اگر قصد سفر زیارتی اربعین را دارین جهت مطلع شدن از شرایط قرعه کشی کانال و ثبت نام به آیدی زیر پیام بدین لطفا 👇
@Mohebolhosainam
#پویش_زیارت_اربعین
#لبیڪ_یا_حسیݧ❤️
جز با خیال عشق تو دردم دوا نشد
چون من کسی به درد غمت مبتلا نشد
این اربعین خدا نکند که بگویمت
آقا دوباره قسمت من کربلا نشد😭
#اللهم_ارزقنا_زیارت_الاربعین❤️
۳۷روز تا اربعین🏴
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
1_1278136718.mp3
8.81M
حال دلم خییلی بده ..جا موندم از قافله بازم 😭
چاره ندارم
می دونم
باید بسوزم و بسازم❤️🔥
🎙کربلایی نریمان پناهی
پیشنهاد دانلود برای دلتنگ های حرم ارباب👌🥀
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
باند پرواز 🕊
این حجم از حماقت منیره آبروی آنهارابرد!سهيلااز ابوذرخواست فردای آن روزاوراتاخانه برساندوابوذر تشنه ر
سلام و شب بخیر خدمت همراهان خوب مون🌹
در جریان هستید که
یکی از عزیزان کانال مون لطف کردند و داستان زندگی شون و اتفاقات و حوادث واقعی زندگی شون را در قالب دلنوشته برامون ارسال می کردند؛
بنا به ابراز علاقه ی شما خوبان و پیگیر بودن تون
و برای اون دسته از عزیزانی که اول داستان را نتونستند پیدا کنن
و برای دسترسی آسان تر
قرار شده
از امشب
به صورت شبانه
و با هشتک گذاری
قسمت های قبلی را از اولین پارت مجدد بارگزاری کنیم
و در شب های آینده و در ادامه
دنبال کنیم بقیه ی ماجراهای زندگی پر از فراز و نشیب این دوست مون را..👌
باند پرواز 🕊
سلام و شب بخیر خدمت همراهان خوب مون🌹 در جریان هستید که یکی از عزیزان کانال مون لطف کردند و داستان
#دلنوشته
#صبرانه_ای_از_عشق
#قسمت_اول
♡به نام حضرت عشق♡
چندروزی بود که فکرش ذهنم رامشغول کرده بود..درست نزدیک تولد خانم فاطمه معصومه بود ومن تصمیم گرفتم با پول یارانه که سال ۹۸؛نفری چهل وپنج هزار تومن بود،قسطی چادرِمشکی بخرم.راستش آقای همسربیکاربود.دل توی دلم نبود!راستش برای من خانم قرتی جاهلِ سربه هوا خب؛صدالبته که راحت نبود..بلکه سخت بود!خیلی سخت!من نبردسختی داشتم باخودم و مَنِ خود خواهِ درونم!همه چیز از همین مَنِ لعنتی تبدیل شدبه مَنِ خوبِ هدایت شده یِ آقا ابراهیم!راستی سلام بر ابراهیم!این سلام بر ابراهیم برای شماشاید یک نام کتاب باشد اما برای من خطِ نور بود و هست!یک روز که تولد همسرم بود ومن هنوز درگیر کشمکش چادرِسیاه؛ اما پرنورم بودم؛کتاب "سلام بر ابراهیم ۱و۲"به مناسبت تولدهمسرم به او هدیه داده شد!همسرم شیفته وتشنه کتاب وکتاب خوانی بوده وهست!اما...اما این بار کتاب رانخواند وگذاشت توی کتابخانه!حیران بودم چرانخوانده؟همین باعث شد که خودم به سراغ کتابهابروم و یک سرکی به داخل کتاب؛بکشم.جالب اینجا بود کسی که کتاب راهدیه داده بود نه آنرا خوانده بودو نه میدانست که چه شخصیت حیرت انگیزی را از دست داده!!فقط میخواست آن کتاب ها را از کتابخانه اش کم کند اصلا خودش هم این کتابها راهدیه گرفته بود اماکم سعادت بود!نور در خانه یِ حقیرِما مهمان شده بود ومن چقدر خوشبخت بودم که انتخاب شده ام..مَنِ نالایقِ بی مهرِ بی معرفت!کتاب را باز کردم...انگار کَنده شدم...چشمانم تار میدید!گریه امانم را بُریده بود..میخواندم و اشک بود که صفا میدادبه تاریکی ِ من!بَه بَه!مهمان خانه یِ من آمد ودستِ پُر مهری به دلم کشید!دلم را قُرص کرد!دیگر نگران نگاه اطرافیان وحرف های صدمَن یه غازشان نبودم!نوری؛مِهری؛قدرتی شِگِرف یافته بودم!رفتم سراغِ پارچه چادرم؛بااشک دوختمَش!حس میکردم نگاهم میکند؛با اودر خلوتم سخن میگفتم وقول گرفتم مرا رها نکند ...چادرم را روز تولد خانم که روز دختر بود؛سر کردم وبارها وبارها نیت کردم حجاب میکنم قربت الی الله..به نیابت از شهدای کمیل وحنظله کارهای خیرم را هدیه کردم..کم کم راه افتادم دنبال شهدا...شاید باورتان نشود من کلی شهید شناسایی کردم به این مَنِ ناچیزِجاهل!به تعدادانگشتان دستم شهید میشناختم...مغناطیسشان چقدر قوی بود..میکشید ومیبُرد و من حیرت زده به خودم آمدم دیدم چه رفقایی پیدا کرده ام..راستش خجالت میکشم بگویم ۴سال است که دیگر نامحرمی مرا ندیده!داداش ابراهیم مَنِ بی چیزِناچیز را به نورِ خداو اهل بیت وخودش هدایت کرد ومن آمدم این را بگویم من یکی از نادر ترین زنان بدحجاب مو بلوند جذاب شهربودم که تابِ این همه سیاهی اش رانداشت آقاابراهیمِ ما!حالا بِلوندی و لَوَندی فقط برای خانه است وخدا مرا ببخشد از این جهالتی که درحق خویش کردم وخدارابسیارشاکرم که رزق من کرده که در راه خودش قدم بردارم...راستی کسی نپرسید که دستِ من تا به حال به حرم رسیده یانه؟ شاید آخر قصه بی ربط به نظرتان بیاید اماخداراچه دیدید شاید یکی پیداشود ومن و سه فرزندوهمسر نمازشب خوان مارا به کربلاببرد..آری حالا مدل آرزوهایم فرق کرده..به فکر تور دبی و ترکیه وسوئیس نیستم!حالا نور میطلبم..حالاواسطه میفرستم دم خانه ی امام حسینِ جانم!اگر بمیرم و حرمت رانبینم کولی بازی درنیاورد روحِ من!روحِ خسته ی من!حرم نزدیک است...سلام خدا بر ابراهیم...سلام خدابرشهیدان🌷🌷🌷🤲
و این داستان و معجزه ها ادامه دارد....
❌کپی به هیچ وجه جایز نیست❌
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
دیوانه ترین
حالت یک عشق
زمانیست
دلتنگ شوی
کار ز دست تو نیاید..💔
صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین
شب تون حسینی 🏴
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
مثل خرما به نخیل است ضریحت ارباب
آنکه دستش شده از نخل تو کوتاه، منم... 😭
حسین جااااانم 🖤
یامنتقم
🥀آه برگرد به آن رأس جدا بر سر نِی...
به همان جسم که بازیچه شمشیر شده!
🥀تشنه ذکر اناالمَهدی تو هست حسین
طالب خون خدا، آمدنت دیر شده...
🖤اللهم عجل لولیک الفرج 🖤
🏴🕊
سلام مولای من
پدرمهربانم
کمکمدارد
حقیقتدنیا،رومیشود
وهمہمیفهمیم
آنچہراڪہبایدپیشترها میفهمیدیم!
وحشتِدنیایِبیتـو
بیشازوحشتدنیایفتنهزدهی امروزاست!
#العجل ای ماھِ زهرا🌙
#اَلسَّلامُعَلَیکَیابَقیَّهاللہفی ارضہ
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
دنیاے بے حسین(ع)
نفسگیر ومبهـم است
هـرصبح بے سلام
برایم جهـنم است
آدم هـمیشہ دربدر
شاہ ڪربلاست
وقتے حسین(ع)
اشرف اولاد آدم است
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین
صبح تون حسینی 🏴
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
گرعشقتورنگغمنمیدادبهدل
عشقوغمودلسهلفظبیمعنابود..
حسین جااانم🖤
☆بِسْـمِ ٱللهِ ٱلْرَّحْمٰـنِ الْرَّحیـمْ☆
#روز_چهاردهم_چله_زیارت_عاشورا🌱
🏴 ۱۰مرداد ماه ۱۴۰۲
چهاردهم محرم ۱۴۴۵ 🖤
به نیابت شهید
🌷شهیدحاج یونس زنگی آبادی🌷
#پویش_زیارت_اربعین
اللهم ارزقنا توفیق زیارت اربعین🤲🏻
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz🌷
#معجزات_شهدا
نور سبز بر فراز یک تپه💫
سرهنگ کاجی از بچههای تفحص میگفت:
پیرمردی اطلاع داده بود که شبهای جمعه نور سبزی از آن تپه میآید ... با تعدادی از بچهها برای تفحص رفتیم. بعد از چند ساعت جستجو 40 شهید پیدا کردیم و برگشتیم. مدتی بعد مجدداً پیرمرد را دیدیم و تشکر کردیم. پیرمرد گفت هنوز در آنجا شهید هست. من دوباره شب جمعه آنجا نور سبز را دیدم. مجدداً به محل رفتیم و همهجا را به دقت جستجو کردیم، اما چیزی پیدا نکردیم. از خود شهدا کمک خواستیم، ناگهان نوک پوتین و سپس پیکری را پیدا کردیم. با بررسی پیکر شهید یک کیف پلاستیکی که یک وصیتنامه داخلش بود، یافتیم که نوشته بود:
پدر و مادر عزیزم، شهدا با اهلبیت (ع) ارتباط دارند. من فردا شب در عملیات لشکر حضرت رسول الله (ص) به شهادت میرسم. جنازه من 8 سال و 5 ماه و 25 روز در منطقه میماند، بعد جنازه من پیدا میشود و آن زمان امام بین ما نیست ... این اسراری است که ائمه (ع) به من گفتند ... به مردم دلداری و روحیه بدهید و به آنها بگویید که امام زمان پشتوانه این انقلاب است، بگویید ما فردا شما را شفاعت میکنیم، بگویید ما را فراموش نکنید.
میگفت همانجا با مدارک همراهم چک کردم، دیدم عملیات لشکر حضرت رسول (ص) درست همان تاریخ بوده است و دقیقاً شهید در همان تاریخی که معین کرده بود، پیدا شد.
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
⚫️راز کشته نشدن عده ای از دشمنان امام حسین علیه السلام در روز عاشورا!
🌺 امام سجاد (علیه السلام) مي گويد : در روز عاشورا پدرم را ديدم كه به دشمن حمله مي كرد و آنها را مي كشت.
☑️ولي در آن درگيري بعضي از افراد دشمن را با اينكه زير شمشير او قرار مي گرفتند ، پدرم رد مي كرد و آن ها را نمي كشت با اينكه مي توانست آنها را بكشد..
❗️راز اين موضوع را نمي دانستم.
🌹تا هنگامي كه به مقام امامت رسيدم فهميدم آن كساني را كه پدرم نمي كشت در نسل آنها شخصي كه ما اهل بيت را دوست بدارد وجود داشت..
🌻پدرم با نگاه کردن به دشمن میفهمید از نسل او،گریه کن برای این مصیبت به وجود می آید،بهمین خاطر براي حفظ آن دوست ما در صلب پدرش،پدر را نمي كشت...
📔 معالي السبطين،ج 2، 31
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
#نکته_آموزنده🍂🍃
ابلیس هم عاشورا گریه کرد . . .
پدر آیت الله سید محمدتقی مدرسی نقل می کند:
عصر عاشورای سال ۶۱ هجری ، شیطانک ها دیدند که ابلیس سرکرده ی آنان، به سر و صورت می زند و می گرید.
گفتند: امروز که تو باید خوشحال باشی از چه رو پریشانی و گریان؟
گفت: اشتباه بزرگی کردم که این جماعت را واداشتم که حسین را بکشند.
گفتند:چطور؟ مگر تو نمی خواستی این جمع به ظاهر مسلمان ، راهی جهنم شوند؟ و مگر نشدند؟
گفت:چرا چنین شد ولی از این نکته غفلت کرده بودم که با این کار ، باب رحمت الهی به روی مردم باز می شود هرکس به نحوی خود را در دستگاه امام حسین علیه السلام جای می دهد و از شفاعت او بهره مند می گردد.
السلام علیک یا ابا عبدالله (ع) یا باب رحمه الله الواسعه
📙منبع:
داستانهای روح افزا صفحه ۱۲۷
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
باند پرواز 🕊
☆بِسْـمِ ٱللهِ ٱلْرَّحْمٰـنِ الْرَّحیـمْ☆ #روز_چهاردهم_چله_زیارت_عاشورا🌱 🏴 ۱۰مرداد ماه ۱۴۰۲ چ
#معرفی_شهید🍃
یونس زنگی آبادی (زاده ۱۳۴۰ زنگی آباد، کرمان-۲۵ دی ۱۳۶۵ شلمچه) فرمانده تیپ امام حسین لشکر ۴۱ ثارالله سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در جنگ ایران و عراق بود. در سال ۱۳۴۰ در خانوادهای مذهبی در شهر زنگی آباد از توابع کرمان به دنیا آمد. پدرش مردی مؤمن و مذهبی بود. پس از فوت پدر، مادرش با سختی و مشقت برای تأمین معاش زندگی همت کرد. او برای کمک به هزینه زندگی در کنار درس خواندن به کارگری روی آورد. با شروع زمزمههای انقلاب اسلامی، در حالی که دانش آموز دبیرستان بود در تظاهرات و حرکتهای انقلابی نقش جدی داشت. با پیروزی انقلاب ۱۳۵۷ ایران برای مبارزه با جدایی طلبان به کردستان رفت و در سال ۱۳۶۰ به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد. تدبیر، شجاعت و جسارت او در عملیاتهای مختلف جنگ ایران و عراق باعث شد تا قاسم سلیمانی فرمانده وقت لشکر ۴۱ ثارالله او را به فرماندهی تیپ امام حسین انتخاب کند. او سرانجام در شلمچه در جریان عملیات کربلای ۵ به مقام رفیع شهادت نایل شد.
#شهید_یونس_زنگی_آبادی