استایل در سوریه VS استایل در ترکیه :)
از نظر حجاباستایلا، چادر و روسری کیپ فقط یه استایله؛
همونطور که کلاه و شلوار چرم جذب و دامن توری و کت کوتاه و ... یه استایله!
چادر مخصوص زیارته و برای حجاب نیست. صرفاً یه استایله
و شما میتونی هم مذهبی و محجبه باشی، هم جاهای دیگه رفتی، تیپ کاملاً متفاوت بزنی
اینجوری ذهن دختر محجبه رو نسبت به چادر و حجاب تغییر میدن و منحرف میکنن.
#حجاب_استایل
#حجاب_فاطمی #حیا
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
61.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#حتماببینیدونشردهید 👌👌👌
⛔️بد حجابی و بی حجابی عامل دور شدن انسان از امام زمان عج
❌دختری که بی حجابی می کنی و می گویی دل باید پاک باشد قطعا وقتی بی حجابی عامل دورشدن از امام زمان باشد دل هم پاک نخواهد ماند چون دلی که از امامش دور است ابزار دست شیاطین خواهد بود.
👈کمی بیدار شو این ره که می روی به ....
#حجاب_فاطمی #حیا
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
مادرهای نسل جدید
خدا رحم کنه به این کشور 🤦♂️
#حجاب_فاطمی #حیا
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#حتماببینید 👌👌
🎥 درآمدزایی با بلوز و شلوار!
#بلای_حجاب_استایل
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
باند پرواز 🕊
☆بِسْـمِ ٱللهِ ٱلْرَّحْمٰـنِ الْرَّحیـمْ☆ #روز_سی_و_نهم #چله_زیارت_عاشورا🌱 🏴 ۲۴مرداد ماه ۱۴۰۳
🕊 #شهید_علیرضا_کریمی 🕊
سال ۱٣۴۵ مقارن با ایام #ماه_مبارک_رمضان در محله سیچان اصفهان در خانواده کریمی فرزندی به دنیا آمد که نامش را #علیرضا گذاشتند.🖇
فقط چهار سالش بود که پزشکان به خاطر مشکل کبدی ازش قطع امید کردند و گفتند زیاد زنده نمی ماند.💔
روزی سیدی سبزپوش به مغازه پدرش مراجعه کرده و بی مقدمه می گوید:" کار خوبی کردی که علیرضا را #نذر آقا ابالفضل(ع) کردی همین امروز سفره آقا ابالفضل (ع) را پهن کن و به مردم غذا بده، ۳ مجلس #روضه برای حضرت در حرمش نذر کرده ای که من انجام می دهم."😳
علیرضا به طرز معجزه آسایی شفا می یابد تا در#نوجوانی رزمنده دفاع از وطنش شود. در عملیات #محرم در اثر اصابت گلوله خمپاره، سر و دست و پای او مجروح می شود. بعد از پایان دوران مجروحیت به جبهه باز می گردد.😔
در آخرین دیدار با #خانواده اش به مادر می گوید: "ما مسافر کربلائیم راه کربلا که باز شد بر می گردیم."😭
درسال ۱۳۶۲ عملیات والفجر ۱منطقه عملیاتی فکه در #تنگه_ابوغریب هر دو پای علیرضا مورد هدف تیرهای عراقی قرار می گیرد و وقتی فرمانده اش می خواهد به او کمک کند نمی گذارد و می گوید:" شما فرمانده هستین برگردین به عقب و به بچه ها کمک کنین."
علیرضای ۱۶ ساله به سختی خودش را روی زمین کشیده تا به سمت تپه ها برود، که ناگهان یکی از تانک های عراقی عقده گشایی کرده و از روی پاهایش رد می شود. 🖤
سال بعد طبق پیش بینی اش، روزی که اولین کاروان به صورت رسمی عازم #کربلا می شود پیکرش را در منطقه فکه شمالی پیدا می کنند و در روز #تاسوعای_حسینی تشییع می شود.🥀
☁️⃟🕊️¦⇢https://eitaa.com/BandeParvaz
🍃خصوصیات فردی و اجتماعی #شهید_علیرضا_کریمی
علیرضا از دوران طفولیت همواره برای نماز در مسجد بود.
هنگام نماز خواندن انگار خداوند در مقابلاش ایستاده و مشغول صحبت با خداست. اصلا عجله نمیکرد، ذکرها را دقیق و شمرده میگفت.
او میگفت «اشکال ما این است که برای همه وقت میگذاریم بجز خدا، نمازمان را سریع میخوانیم فکر میکنیم زرنگی کردهایم اما نمیدانیم آنکه به وقت ما برکت میدهد خداست.او از نماز خواندن و بیداری در سحر لذت میبرد.»
علیرضا بیداری در سحر و نماز را همیشه مخفیانه انجام میداد.
شهید به قرائت قرآن بسیار اهمیت میداد و به ترجمه معانی ان بسیار توجه میکرد، در مورد قرآن میگفت:«این قرآن مثل نامهای است که خدا برای ما نوشته است، ما نباید بدانیم خدا چه گفته و از ما چه می خواهد؟»
علیرضا به دعای توسل بسیار اهمیت میداد و میگفت «بعد از توکل به خدا ،توسل به ائمه معصومین حلال مشکلات است.»
اهل غیبت نبود، اگر از کسی ناراحت بود مستقیم با خودش صحبت میکرد، میگفت که به چه دلیل از او ناراحت است، اما پشت سرش حرف نمیزد.
بسیار کم حرف بود، اماوقتی صحبت میکرد کلامش بسیار جامع و کامل بود، همه جوانب کار را میدید و بعد حرف میزد، بنابراین بچهها روی حرف او حرف نمیزدند.
از پول توجیبی خود همیشه به صورت مخفیانه به افراد مستحق کمک میکرد.
زمانی که جبهه میرفت معمولا به کسی نمیگفت، میترسید ریا و یا نیت غیر خدایی وارد کارش شود، در ضمن پدرش به وی آموخته بودکه هر کاری انجام میدهی فقط برای رضای خدا باشد.
می گفت: «تربیت ما باید بر اساس تعالیم قرآن و اسلام باشد تا در همه مراحل موفق باشیم. چنانچه رهبر انقلاب فرمودند: برای پیروزی برهمه مشکلات باید تربیت اسلامی داشته باشید درغیراینصورت باز هم دولتها و قدرتها برما مسلط خواهند بود»
دروغ نمیگفت، نه شوخی و نه جدی، گویی میدانست امام علی علیهالسلام فرمودهاند: هیچ بندهای مزه ایمان را نمیچشد، مگر این که دروغ راچه جدی، چه شوخی ترک کند.
جلوی بزرگترها خیلی ادب را رعایت میکرد، و در جمع خانواده بسیار کم حرف بود ولی درجمع بچههای هم سن که قرار می گرفت بسیار انسان شوخ و بذله گویی بود،وبا این حال دقت داشت که ابروی کسی را نبرد و یاپشت سر کسی غیبت نکند.
به ورزشهای رزمی علاقه داشتند،ورزش را هیچگاه قطع نکردند حتی در جبهه و در زمان مجروح شدنش ادامه می دادند زیرااعتقاد داشتندانسان مسلمان باید قوی و نیرومند باشد.
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
💠 #شهیدی که برات #کربلا میدهد🥺
این گوشه ای از قصه علیرضای۱۶ ساله است که با همه ی ما در کربلا وعده دیدار کرده است...🌷
#بسم_الله
ایام عید نوروز برای دیدار اقوام به اصفهان رفتیم🚶🏻♂️روز آخر تعطیلات به گلزار شهدا و سر مزار شهید خرازی رفتم وسط هفته بود و کسی در آن حوالی نبود با گریه از خدا خواستم تا ما هم مثل شهدا راهی کربلا شویم😔. توی حال خودم بودم. برای خودم شعرمیخواندم.از همان شعرهایی که شهدا زمزمه میکردند:
این دل تنگم عقده ها دارد گوییا میل کربلا دارد😭
هنوز به مزارش نرسیده بودم. یک دفعه سنگ قبر یک شهید توجهم را جلب کرد. با چشمانی گرد شده بار دیگر متن روی سنگ را خواندم. آنجا مزار شهید نوجوانی بود به نام🖇️ علیرضا کریمی🖇️
👇🏻
اوعاشق زیارت کربلا بوده، و درآخرین دیدار به مادرش چنین گفته: میروم و تا راه کربلا باز نگردد باز نمیگردم!!
در روزی هم که اولین کاروان به طور رسمی راهی کربلا میشود پیکر مطهرش به میهن باز میگردد!!
این را از ابیاتی که روی سنگ مزارش نوشته بود فهمیدم. حسابی گیج شده بودم.انگار گمشده ای را پیدا کردم. گویی خدا میخواهد بگوید که گره کار من به دست چه کسی باز میشود.
همان جا نشستم.حسابی عقده دلم را خالی کردم. 🥺
با خودم میگفتم :این ها در چه عالمی بودند و ما کجائیم؟! این ها مهمان خاص امام حسین علیه السلام بودند. ولی ما هنوز لیاقت زیارت کربلا را هم پیدا نکرده ایم.با علیرضا خیلی صحبت کردم.از او خواستم سفر کربلای مرا هم مهیا کند. با صدای اذان به سمت مسجد حرکت کردم. درحالی که یاد آن شهید و چهره ی معصومانه اش از ذهنم دور نمیشد.
روز بعد راهی تهران شدیم.آماده رفتن به