فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 #کلیپ | #پیشنهاد_دانلود
🪴 دعای روز پنجم ماه رمضان در یادمان طلائیه 🪴
التماس دعا🤲
#ماه_رمضان
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
Tahdir joze5.mp3
3.96M
📖 تندخوانی کلام الله مجید
📢 قاری : استاد معتز آقائی
🔵 جزء پنجم
#ماه_رمضان
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
31.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حتما ببینید 👌
حکایات تکان دهنده از شهدا
روایت جواد تاجیک از شهید حسین امیدواری
«ماه من»؛ ویژهبرنامه سحر ماه مبارک رمضان از شبکه سه سیما
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
کارتانرابرایخدانکنید ،
برایخداکارکنید!
تفاوتشفقطهمیناندازهاست
کهممکناستحسین(ع)درکربلا
باشدومندرحالکسبعلمبرای
رضای خدا . .🍃
- شهیدسیدمرتضیآوینی🎙
#حرفهای_قشنگ💕
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
عشقوعاشقیاونینیستکه
دونفربههمنگاهکنن . .
عشقوعاشقیزمانیدرستهکه
دونفربهیهنقطهنگاهکنن!
شھداهمشوننگاهشونبهیهنقطهبود؛
اونمقربالهی:)
#شھید_محمد_هادی_امینی✨
#ماه_رمضان
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
#شهیدانه 🪴
. گفتہبود:
. اگردرماهرمضانشهیدشوم
. زحمتتشییعپیڪرمرا
. بہمردمنمےدهم
. درماهرمضانشهیدشد
. اماطبققرارےڪہباخداداشت
. پیڪرشبعدازماهمبارڪ
. تفحصوتشییعشد... :)
#شہید_جواد_محمدے♥️
🌺 یاد شهدا با ذکر صــلوات
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفَرَجَهُم
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
¦🌿⃟♥️¦↜ #تلنگر
جنازه پسرشونُ که آوردند
چیزی جزء دو سه کیلو استخون نبود
پدر سرشو بالا گرفت و گفت :حاج خانم غصه نخوری ها !!!
دقیقا وزن همون روزیه که خدا بهمون هدیه دادِش ...
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
🍃«قبل از افطار، نماز میخواندند
میگفتند: نزدیک افطار، عطش انسان برای آب و غذا زیاد میشود؛ در این لحظهها اجر این نماز بیشتر است»
#حاج_قاسم♥️
#ماه_رمضان
✅اول نماز یا افطار؟
✍امام باقر عليه السلام : در ماه رمضان ابتدا نماز بخوان، سپس افطار کن؛ مگر این که همراه عده ای بودی که منتظر افطار بودند. اگر قرار بود تو نیز با آنان افطار کنی، با ایشان مخالفت نکن و ابتدا افطار کن و در غیر این صورت ابتدا نماز بخوان.
راوی پرسید: چرا این کار را کنم و ابتدا نماز بخوانم؟! فرمودند: چون دو وظیفه برای تو پیش آمده است: افطار و نماز؛ پس با چیزی شروع کن که بر دیگری برتری دارد و آن نماز است.
سپس فرمودند: و تو روزه داری؛ پس اگر نمازت را با حالت روزه به جا آوری و روز را پایان دهی، برای من دوست داشتنی تر است.
📚 وسائل الشیعه، ج 10، ص 150، ح 2
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
🌸پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله :
هرکس نماز را اول وقت بخواند
* برطرف شدن گرفتاریها
* آسایش به هنگام مردن
* ونجات از جهنم
را برایش ضمانت میکنم.
📗سفینه البحار ج ۲ ص ۴۲
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
مطمئن شده بود که جوابم مثبت است تیر خلاص را زد
صدایش را پایین تر آورد و گفت:
دوتا نامه نوشتم براتون یکی توی حرم امام رضا علیه السلام، یکی هم کنار شهدای بهشت زهرا..
برگه ها را گذاشت جلوی رویم کاغذ کوچکی هم گذاشت روی آنها درشت نوشته بود
از همان جا خواندم زبانم قفل شد☺️
تو مرجانی، تو در جانی، تو مروارید غلتانی
اگر قلبم صدف باشد میان آن تو پنهانی...💞
شهید محمد حسین محمدخانی✨
#قصه_دلبری
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
باند پرواز 🕊
💛||•#رمان °• 💖🌸💖🌸💖 🌸💖🌸💖 💖🌸💖 🌸💖 💖 #قصه_دلبری #قسمت_بیست_و_چهارم حالا در این هیر و ویر پیله کرده بود
💛||•#رمان °•
💖🌸💖🌸💖
🌸💖🌸💖
💖🌸💖
🌸💖
💖
#قصه_دلبری
#قسمت_بیست_و_پنجم
مدام زیر لب می گفت :« شکر که جور شد ، شکر که همونی که میخواستم شد ، شکر که همه چیز طبق میلم جلو می ره ، شکر ..»❤️
موقع امضای سند ازدواج دستم می لرزید، مگر تمامی داشت
شنیده بودم باید خیلی امضا بزنی ، ولی باورم نمی شد تا این حد
امضاها مثل هم در نمی آمد . زیر زیرکی می خندید :« چرا دستت می لرزه؟!
نگاه کن! همه امضاها کج و کوله شده !»😂
بعد از مراسم عقد رفتیم آرایشگاه ، قرار شد خودش بیاید دنبالم .
دهان خانواده اش باز مانده بود که چطور زیر بار رفته بیاید آتلیه اصلأ خوشش نمی آمد ، وقتی دید من دوست دارم ، کوتاه آمد 😁
ولی وقتی آمد آنجا ، قصه عوض شد .
سه چهار ساعت بیشتر نبود باهم محرم شده بودیم .
یخم باز نشده بود ، راحت نبودم ...
خانم عکاس برایش جالب بود که یک آدم مذهبی با آن ظاهر ، این قدر مسخره بازی در می آورد که در عکس ها بخندم 😂
همان شب رفتیم زیارت شهدای گمنام دانشگاه آزاد ..
پشت فرمان بلند بلند می خواند :« دست من و تو نیست اگر نوکرش شدیم / خیلی حسین زحمت مارا کشیده است!» 😍
کنار قبور شهدا شروع کرد به خواندن زیارت عاشورا و دعای توسل .
یاد روز هایی افتادم که با بچه ها می آمدیم اینجا و او همیشه خدا اینجا پلاس بود .
بودنش بساط شوخی را فراهم می کرد که« این بار اومده سراغ ارث پدرش!»😂
سفره خاطراتش را باز کرد که به این شهدا متوسل شده یکی را پیدا کنند که پای کارش باشد ..
حتی آمده و از آنها خواسته بود که بتوانند مرا راضی کنند به ازدواج 😕
می گفت قبل از اینکه قضیه ازدواج مطرح شود ، خیلی از دوستانش می آمدند و درباره من از او مشورت می خواستند
حتی به او گفته بود برایشان از من خواستگاری کند،
و غش غش میخندید که :«اگر میگفتم دختر مناسبی نیست بعدا به خودم میگفتند پس چرا خودت گرفتیش؟!😂
#رمان_شهید_محمد_خانی ✨
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
باند پرواز 🕊
💛||•#رمان °• 💖🌸💖🌸💖 🌸💖🌸💖 💖🌸💖 🌸💖 💖 #قصه_دلبری #قسمت_بیست_و_پنجم مدام زیر لب می گفت :« شکر که جور شد
💛||•#رمان °•
💖🌸💖🌸💖
🌸💖🌸💖
💖🌸💖
🌸💖
💖
#قصه_دلبری
#قسمت_بیست_و_ششم
اگه هم می گفتم برای خودم می خوام که معلوم نبود تو بلهبگی!» 😂
حتی گفت :«اگه اسلام دست و پامو رو نبسته بود ، دلم می خواست شمارو یه کتک مفصل بزنم !»😅
آن کل کل های قبل ازدواج ، تبدیل شدند به شوخی و بذله گویی
آن شب ، هر چی شهید گمنام در شهر بود ، زیارت کردیم 😍
فردای عقد رفتیم خانه خاله مادرش
آنجا هم یک سر ماجرا وصل می شد به شهادت.
همسر شهید بود ، شهید موحدین
روز بعد از عقد نرفتم امتحان بدهم .
محمد حسین هم ظهرش امتحان داشت . با اعتماد به نفس ، درس نخوانده رفت سرجلسه 😐
قبل از امتحان نشسته بود پای یکی از رفقایش که کل درس را در ده دقیقه برایش بگوید...
جالب اینکه آن درس را پاس کرد
قبل از امتحان زنگ زد که «دارم میام ببینمت!»
گفتم :«برو امتحان بده که خراب نشه!»
پشت گوشی خندید که «اتفاقا میام که امتحانم خراب نشه!»😁
آمد
گوشه حیاط ایستاد ، چند دقیقه ای با هم صحبت کردیم .
دوباره این جمله را تکرار کرد : «تو همونی که دلم خواست ، کاش منم همونی بشم که تو دلت می خواد!» 🙃
رفت بعداز امتحان ، زود برگشت.
تولدش روز بعد از عقدمان بود💞
هدیه خریده بودم : پیراهن ، کمربند ، ادکلن . نمی دانم چقدر شد ، ولی به خاطر دارم چون می خواستم خیلی مایه بگذارم ، همه را مارک دار خریدم و جیبم خالی شد ...
بعد از ناهار ، یک دفعه با کیک و چند تا شمع رفتم داخل اتاق . شوکه شد خندید :«تولدمنه؟ تولد توئه ؟ اصلا کی به کیه؟😂
وقتی کادو را بهش دادم گفت :«چرا سه تا؟!»
خندیدم که «دوست داشتم!»
نگاهی به مارک پیراهن انداخت، طوری که توی ذوقم نزده باشد ، به شوخی گفت :«اگه ساده ترم میخریدی به جایی برنمی خورد !»😊
یکی پیس از ادکلن را زد کف دستش ، معلوم بود خیلی از بویش خوشش آمده:«لازم نکرده فرانسوی باشه .. مهم اینه که خوشبو باشه!»
#رمان_شهید_محمد_خانی ✨
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
مظهر انوار ربانی حسین بن علی
آنکهخاکآستانش،دردمندانراشفاست:)
#السلامعلیکیااباعبدالله♥️
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
- از همان بار که چشمم به ضریحش افتاد
- دل جدا باخته و عقل جدا باخته ام !💔
#آقاجانم حسین ♥️
1_3990924238.mp3
5.87M
🍃حرمت نوکریمو به زیر پا گذاشتم
🍃انگار نه انگار با تو قول و قراری داشتم
😭💔
🎙حاج #مهدی_رسولی
رزق حسینی شب ششم ماه رمضان
التماس دعا
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
✨🕊🌙🌼🌹🌼🌙🕊✨
#مهدے_جان 💚
🌷 با این دل بیقرار خیلی سخت است
💐 جا ماندنمان زیار خیلی سخت است
🌿 تو درد فراق دیده ای، می دانی
🥀 برگرد که انتظار خیلی سخت است
#اللهم_عجـل_لولیک_الفـرج 🌤
❣ #سلام_امام_زمانم❣
جانم فدای نام تو يا صاحب الزمان
قـربان آن مقام تو يا صاحب الزمان
جان ميدهم بخاطر يکلحظهديدنت
دلعاشقِ سلامِ تو يا صاحب الزمان
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج☘
#امام_زمان (عج)
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz