#روایت_بیست_و_هشتم
🌱این روزها همونطور که مشغول کارهای خونه ام، گوشم به تلویزیون یا رادیوست.
مدام زیر لب با خودم حرف میزنم و برای کودکان به خاک و خون نشسته روضه می خونم و قطرات اشک ناخودآگاه بر گونه هام جاری می شه
در میان اشک نگین سبز انگشترم بیشتر از هر زمانی درخشید از انگشتم بیرون آوردم نگاهش کردم انگار با من حرف می زد
انگار می خواست رضایت من رو بگیره تا بره و خنده ای بر لب کودکی بنشاند.
#همدلی_طلایی
#بانوی_مجاهد
✿══بانوی مجاهد خاوران ══✿