حرفشهادتڪہپیشمےآمد،
یڪے مےگفت:
اگرمنشهیدشوم، نگراننمازوروزههایم
ڪہقضاشدهاندهستم 😥
ویانگرانسرپرستےخانوادهامهستم🥺
و...
نوبتمعاونگردانرسید
همہگفتند:
توچے؟
چیزےبراےگفتنندارے؟
پاسخداد:
اگرمنشهیدبشوم، فقطغصہے
35روز مرخصےراڪہنرفتہاممےخورم.🤕
ازآنمیانیڪےپریدوقلموڪاغذیآورد
وگفت:
بنویسڪہبدهندبہمن🤗
قولمےدهماینفداڪاریرابڪنم 😜
#طنز_جبهه😂
{•💚•}@Banooyedameshgho{•💚•}
من چقدر خوشبختم😌😂
قبل از عملیات بود...
داشتیم با هم تصمیم میگرفتیم اگر گیر افتادیم چطور توی بی سیم
به همرزمامون خبر بدیم...
ڪه تڪفیریا نفهمن...
یهو سید ابراهیم (شهید صدرزاده) از فرمانده های تیپ فاطمیون
بلند گفت: آقا اگر من پشت بی سیم گفتم همه چی آرومه من چقدر خوشبختم بدونید دهنم سرویس شده
#طنز_جبهه😂
{•💚•}@Banooyedameshgho{•💚•}
یهروزفَرماندِهگردانِمونبِهبَهانهدادنپَتو
هَمهبَچهاروجَمعكردوبـٰاصِدایبُلند
گفت:«كیخَستهاست؟»
گُفتیم:«دُشمن✌️🏼»
صِدازد:«كیناراضیه؟»
بُلندگُفتیم:«دُشمَن✌️🏼»
دوبارِهباصِدایبلندصِدازد:«كیسَردِشه؟»
ماهَمباصِدایبلندتَرگُفتیم:«دشمن✌️🏼»
بَعدِشفَرماندمونگفت:
«خوبدمَتونگَرم✋🏼،
حالاكِهسَردتوننیست
مۍخواستَمبِگمكه
پَتوبهگِردانمـٰانَرسیده!😁😂»
#طنز_جبهه😂
{•💚•}@Banooyedameshgho{•💚•}
يكي ميگفت:
پسرم اينقدر بي تابي كرد تا بالاخره براي 3 روز بردمش جبهه😕
وروجك خيلي هم كنجكاو بود و هي سوال ميكرد:😁
بابا چرا اين آقا يه پا نداره؟🤔
بابا اين آقاسلموني نميره اين قدر ريش داره ؟😢
بابا اين تفنگ گندهه اسمش چيه؟🤓
بابا چرااين تانكها چرخ ندارند؟🤔
تا اينكه يه روز برخورديم به يه بنده خدا كه مثل بلال حبشي سياه بود.
به شب گفته بود در نيا من هستم .😄
پسرم پرسيد بابا مگه تو نگفتي همه رزمنده ها نورانين؟😂
گفتم چرا پسرم!😊
پرسيد پس چرا اين آقا اين قدر سياهه؟
منم كم نياوردم و گفتم :😤
باباجون اون از بس نوراني بوده صورتش سوخته😂
#طنز_جبهه😂
{•💚•}@Banooyedameshgho{•💚•}