eitaa logo
خانواده با نشاط ما
20.7هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
1.5هزار ویدیو
0 فایل
خانواده هفت نفره ما با چهار تا دختر و یک پسر😌🌱 اینجا از تجربیات خودم حرف میزنم☺️🤍✨️ ✨️اگه کارم داشتی: @Banosiri_tabrz ✨️کانال محصولات طبیعیمون: @SonaGal
مشاهده در ایتا
دانلود
‹♥️🎉› نازمجنون‌رااگردرکوی‌لیلامی‌کِشند نازدستان‌تورادستان‌زهرامی‌کِشند..
سلام😊 به کانال 🌹 ولایت مداران فاطمی 🌹خوش آمدید. ان شاءالله که بتونیم در کنار هم شرایط ظهور : 🌼مهدی صاحب الزمان عج🌼را فراهم کنیم. هدف ما دفاع از ولایت ومحیا ساختن شرایط ظهور میباشد💚 🌸شما دعوت شده ی مادرمون زهـرایی🌸 👇👇👇👇 https://rubika.ir/vlayat_madaran_fateme http://eitaa.com/vlayatmadaranfateme
چشمانم‌را‌میبندم‌و‌آرزو‌میکنم...: خدایا‌،فقط‌یه‌کربلا‌🥺♥️!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ اولین رویداد بین‌المللی روایت محفلی برای روایت شهدای افغانستانی حادثه تروریستی کرمان 🔻 محـورهـای رویـداد: 1️⃣ خون شریکی شهدای افغانستانی و ایرانی حادثه کرمان 2️⃣ شهدای افغانستانی حادثه تروریستی کرمان؛ زندگی فردی و خانوادگی 3️⃣ جایگاه شهید سلیمانی در میان مهاجرین افغانستانی 4️⃣ همزیستی انصار و مهاجرین در جریان حادثه تروریستی کرمان 📅 زمان برگزاری: شنبـه ۲۸ بهمـن‌مـاه ۱۴۰۲ ⏳ آخرین مهلت ثبت‌نام: جمعه ۲۷ بهمن‌ 📍 مکان: تهران، چهار راه ولیعصر، به سمت میدان انقلاب، خانه اندیشه‌ورزان 🔻 لینک ثبت‌نام: B2n.ir/b60257 📱 کسب اطلاعات بیشتر:
09366389283
🔻 به ما بپیوندید: https://eitaa.com/joinchat/2031289005Cf32dba70bc
محفلی برای روایت شهدای افغانستانی حادثه تروریستی کرمان 🔻 به ما بپیوندید: https://eitaa.com/joinchat/2031289005Cf32dba70bc
✨﷽✨ ✅هرگز از شکر حق تعالی غافل مشو! ✍️داود نبی علیه السلام در روزهای آخر عمرش با خواب تبشیری به حال احتضار درآمد و از زمان مرگ خود خبردار شد. سلیمان نبی را با خود همراه کرد و به اورشلیم رفتند و در آنجا سراغ مرد خارکنی بنام «متا» گشتند. در بازار که رسیدند متا بعدازظهر بر کوله بار خود، باری از خار افکنده بود. به او رسیدند و سلام کردند. متا آنان را برای احسان و اکرام به منزل خود برد. منزل فقیرانه‌ای داشت و تنها در آن زندگی‌ می‌کرد. داود در حالی که متا برای آنان نان‌ می‌پخت، از او پرسید: خدا را چگونه شناختی؟! متا گفت: خارکنی بیش نیستم. هر روز به بیابان می‌روم و خارهایی می‌کنم که برای آن زحمتی نکشیده‌ام و خدایم آن را کاشته است و مرا عافیتی داده است که من برای آن رنجی نبرده‌ام. خارها را بر دوش می‌گیرم و می‌آورم. او بر من مشتری می‌رساند که من در پیدا کردن مشتری‌ها رنجی متحمل نشده‌ام. آنان آن خار را که از بیابان جمع کرده‌ام از من می‌خرند و پول به من می‌دهند و با آن به بازار می‌آیم و گندمی را می‌خرم که برای کاشتن آن هیچ زحمتی نکشیده‌ام. آن را در خانه آورده و در تنور آتشی درست می‌کنم که آتش را تسخیر من کرده است و با آن‌ نانی می‌پزم تا قدرتی یابم و عبادت خدا کنم. خدا را شاکرم همه چیز اوست، هر آنچه که می‌دهد خود اوست و مرا در این میان هیچ نقشی نیست و جز تشکر از او چیزی به خود نمی‌بینم. داود نبی (ع) و سلیمان با متا خداحافظی کردند. در راه داود به سلیمان (ع) گفت: فرزندم ببین، خداوند کسی را که فقط مقام شکر را در حق او ادا کرده باشد به چنین مقامی می‌رساند که هم ردیف پیامبرش در بهشت می‌نماید. توصیه می‌کنم در همه حال هرگز از شکر کثیر در نزد حق تعالی غافل مشو! .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگه میخوای تا عید لاغر بشی حتما این معجون گیاهی را امتحان کن 😍 دیگه برای لاغری سراغ روش های پرخطر و پر هزینه نرو چون میتونی با این معجون گیاهی تا عید 3تا5 کیلو بدون هیچ عوارضی لاغر بشی😍 برای اطلاعات بیشتر و دریافت این معجون چربی سوز روی لینک زیر بزن👇🏻 https://landing.getz.ir/lLIEJ https://landing.getz.ir/lLIEJ
به درخواست هواداران استاد دانشمند بلاخره کانال ایشون در ایتا راه اندازی شد😍 🔹حتما حتما ببینید و بشنوید، تک تک جملاتش عین واقعیته، کاش کمی تفکر کنیم، کاش ... 🎥جهت دیدن کلیپ ها و سخنرانی حاج اقا وارد شوید👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2172911817C67eb483b53 🌺🍂
من آرمین هستم تو سردخانه بیمارستان امام رضا تبریز کار میکنم کارم اینه که متوفیان تحویل از بخش میگیرم و بعد تحویل خانواده هاشون میدم یه روز دم اذان غروب جنازه پسر جوانی آوردن همکارم پاشد کارهاشون انجام بده یهو گوشیش زنگ خورد کارشو سپرد به من رفت بیرون کسی هم نبود فقط من بودم و جنازه پسر جون تو دلم افسوس میخورد یهو یه نسیم خیلی خنکی بهم خورد فک کردم پنجره بازه نگاه کردم دیدم نیست بیخیال شدم کاور جنازه رو آماده کردم برگشتم سمت جنازه دیدم که........ https://eitaa.com/joinchat/825164372C0baf0038cc
خواب دیدم پدرم میاید ... باهمان صورت محبوب پر از لبخندش ... صورتش بود پر از نور خدا ... دست بردم که عصایش گیرم ... گفت باشی تو عصایم فرزند ... دل من تاب نیاورد ؛ و من بوسه زدم بر دستش ... که نگاهش همان لحظه به چشمم لغزید .... اشک در چشم دوتایی جوشید ... دست پر مهرش را بر سرم باز کشید ... گفتمش ای پدرم ... ما کجا ؟...وتو کجا ؟... ما که دلتنگ توهستیم ... پدر ... پدرم لذت دیدار تو را کم دارم ... سالها می گذرد ... دستی از مهر ندارم به سرم ... وچنان غرق توام که ندارم باور ... گفتمش باز... پدر ... اشکی از گوشه چشمش افتاد ... وندیدم که چه سان رفت پدر ... و دگر باز نگشت ... تقدیم به پدرهای مهربونی که پیش ما نیستند ... روحشون شاد و قرین رحمت الهی 🌹 .
فیلم جهیزیه ی ایسان اقاخانی همسر محمدرضا گلزار دیدی😱😳 فقط ببین چیا خریده 😄😍 همه ی وسایل لوکس و کار دست😧😱 ❤ چه چیدمانی لاکچری و کلاسیک خاصی داره 😌😌 💒https://eitaa.com/joinchat/3568369684C54710e618a 💒https://eitaa.com/joinchat/3568369684C54710e618a 🔴از دیزاین خونش دیگه نگم برات🙄😵