6.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ😍
💥دنیای غرب هم کاملا داره به این میرسه که نقش زن و مرد در خانواده دقیقا باید طبق چیزی باشه که پروردگار عالم برای هر کدوم قرار داده
❇️ مرد فعالیت های بیرون از خونه رو به عهده داشته باشه و زن فعالیت های درون خانه رو مدیریت کنه@Banovane1
2.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍂 تو نیکی می کن و در دجله انداز ...
که ایزد در بیابانت دهد باز ...🌱
🎙 استاد پناهیان ...
................
🍃 و به رسم هر روز ؛
سلام بر امام زمانم ...
اللّهمَّ عجِّل لِولیِّک الفَرج 🤲
@Banovane1
💟@sedighearj
6.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 معاون سازمان مالیات: هر فروشندهای درخواست کارت به کارت کرد، مشخصات او را به شماره ۱۵۲۶ اطلاع دهید
@Banovane1
@bisto20_irib
ورود به سال ۹۳ از ابتدا برایم عجیب بود.
حالات حمید عوض شده بود. سجده های نمازش را طولانی تر کرده بود.
تا قبل از این پیش من گریه نکرده بود، ولی از همان فروردین ماه گاه و بی گاه شاهد اشک هایش بودم.
نماز شب که میخواند با سوز الهی العفو میگفت.
وقتی به چهره اش نگاه میکردم انرژی مثبت و آرامش میگرفتم.
پیش خودم میگفتم احتمالا از دوست داشتن زیاد است که حمید را این شکلی میبینم.
ولی این تنها نظر من نبود. دوستان خودش هم شوخی میکردند و می گفتند؛ حمید نور بالا میزنی!
این احساس بی علت نبود. حمید واقعا آسمانی تر شده بود.
🌸🌸🌸🌸
هیئت یکی از علاقه های خاص حمید بود.
هر هفته در مراسم شبهای جمعه هیئت شرکت میکرد. و میگفت بهترین سنگر تربیت همینجاست.
و هر هفته شبهای جمعه دعای کمیل و زیارت عاشورا برپا بود.
من را هم که از دوران نامزدی پاگیر هیئت کرده بود.
فردای اون روز جلوی تلویزیون نشسته بودیم. حمید گفت اگه بدونی دلم چقدر برای زیارت حضرت معصومه تنگ شده.
میای آخر هفته بریم قم؟
بهش گفتم دوست دارم بیام ولی میترسم از درسهام بمونم، ولی تو اگه دوست داری زنگ بزن با همکارات برو🌱
هیچوقت برای رشد معنوی هم مانع نبودیم، با اینکه دوری برایمان خیلی سخت بود؛
رفتنشان که قطعی شد گفت بریم خونه مادرم قبل از سفر یه سر بهشون بزنیم.
قبول کردم، سر زدیم و زود برگشتیم تا برای توی راه حمیدم غذا درست کنم.
حمید داخل آشپزخونه روی صندلی نشسته بود. وسط کار دیدم صدای خنده اش بلند شد.
میگه میدونی همکارم چی پیام داده؟
گفت من پیام دادم که ناهار فردا رو با خودم میارم. خانمم زحمت کشیده کتلت گذاشته. جواب داد خوش بحالت.
همینکه خانمم به زور راضی شده من بیام کلاهم باید بندازم هوا.
🌸🌸🌸🌸
جواب دادم: خب من از دوستایی که داری مطمینم، اینطور سفرهای معنوی هم خیلی خوبه، روحیه ی آدم عوض میشه و اون نشاط و حال معنویِ قشنگ که آدم میگیره به خونه هم میرسه.👌🌱
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
ساعت یک نصف شب بود که همه کتلت ها را سرخ کردم و ساک هم آماده، کنار درگذاشتم، از خستگی همانجا دراز کشیدم.
حمید وضو گرفته بود و مشغول خواندن قرآنش بود.
تا دید خوابم گرفته، گفت تنبل نشو پاشو وضو بگیر برو راحت بخواب.
چشمهایم نیمه باز بود.
بالای سرم همانطور ایستاده بود، با شوخی و خنده میگفت به نفعته که پاشی بری وضو بگیری و انقدر سروصدا کرد که نتوانم بدون گرفتن وضو بخوابم.
گفت: حدیث داریم کسی که بدون وضو میخوابه چون مرداریه که بسترش قبرستانش میشه، ولی کسی که وضو میگیره بسترش مثل مسجدش میشه که تا صبح براش حسنه می نویسن.
🌸🌸🌸🌸🌸
دو روزی قم بود، وقتی برگشت برایم از کنار حرم یک لباس زیبا خریده بود.
وقتی سوغاتی و دستم داد، گفت تمام ساعتهایی که قم بودیم به یادت بودم❤️
ادامه دارد...
#یادت_باشد..
@Banovane1
https://eitaa.com/joinchat/723190026C3eb72c0347
3.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
من اصن با خندیدنش کاری ندارم
شما مدل خندیدنشو ببین جان من 😍😂
@Banovane1
https://eitaa.com/joinchat/4031053883Cc0e0f26e0f