eitaa logo
بانوانه
209 دنبال‌کننده
8.9هزار عکس
8.7هزار ویدیو
23 فایل
فاطمی وار و زینب گونه، عَمّارت خواهیم شد.
مشاهده در ایتا
دانلود
فرزندان شهید آمل گواه مظلومیت شهرم
بانوانه
فرزندان شهید آمل گواه مظلومیت شهرم #ترور_کور_آمل
عزیزانم هشتگ گذاری ساعتی ست که آغاز شده و از همه درخواست میکنم سهل انگاری نکنید و در کانالهای عمومی ایتا این هشتگ را منتشر کنید. فقط چند ساعت وقت مانده
💢 زمان تشییع این دو شهید بزرگوار آملی روز شنبه 7 آبان ماه ساعت ۱۵ می باشد.
مراسم وداع شهیدان آملی در مسجد سید حسن آفتاب ۴۱/۳ برگزار می‌شود.
دایی شهید چاکسری: هادی رفت داروخانه دارو بخرد؛ ترورش کردند  امیر صدر نژاد دایی شهید هادی چاکسری، شهید حادثه تروریستی شب گذشته در آمل طی گفت‌وگو با خبرنگاران اظهار کرد: شهید هادی، ۳۰ ساله و فوق‌لیسانس عمران و عضو فعال هیأت علی اصغر بوده است. دایی شهید هادی چاکسری با بیان اینکه نمی‌دانم چگونه این اتفاق برایش رخ داد، فیلم‌هایش موجود است،گفت: او رفت داروخانه تا دارو بخرد که از پشت ناجوانمردانه او را زدند.
⭕ دیشب هم آمل بودند، کسی تحویل‌شان نگرفت! دیروز غروب در خیابان های شهر قدم میزدم، چند چهره آشنا دیدم. برخی فعالین اغتشاشات اخیر، چهره هاشان عجیب تر شده بود، دختر ها برهنه تر(در این سرما) پسرهاشان، دختر تر. هاج و واج به زندگی عادی مردم و بی اعتنایی به آن همه هیاهوی در مجازی نگاه میکردند، یکی ورزش میکرد، یکی سیگار می‌کشید، یکی خرید، یکی آب‌میوه به دست، یکی بچه بغل... عجیب مغموم بودند، انگار در ذهنشان این جملات می‌گذشت: چه شد پس؟! رفقای ما در زندان و منتظر حبس و... چه شد پس؟! در توییتر گفتند امشب همه بیاییم میدان 17 شهریور... چه شد پس؟! قرار بود دوباره باهم برقصیم و رایگان بغل بگیریم... خلاصه به کناری می‌ایستادم و تماشا میکردم. هم خوشحال بودم که نقشه هاشان نقش بر آب شد، هم ناراحت که چنین ساده مجازی استحمارشان کرد! راستی، حتی یک مامور هم در خیابان نبود... ⭕ دیشب هم آمل بودند، کسی تحویل‌شان نگرفت! دیروز غروب در خیابان های شهر قدم میزدم، چند چهره آشنا دیدم. برخی فعالین اغتشاشات اخیر، چهره هاشان عجیب تر شده بود، دختر ها برهنه تر(در این سرما) پسرهاشان، دختر تر. هاج و واج به زندگی عادی مردم و بی اعتنایی به آن همه هیاهوی در مجازی نگاه میکردند، یکی ورزش میکرد، یکی سیگار می‌کشید، یکی خرید، یکی آب‌میوه به دست، یکی بچه بغل... عجیب مغموم بودند، انگار در ذهنشان این جملات می‌گذشت: چه شد پس؟! رفقای ما در زندان و منتظر حبس و... چه شد پس؟! در توییتر گفتند امشب همه بیاییم میدان 17 شهریور... چه شد پس؟! قرار بود دوباره باهم برقصیم و رایگان بغل بگیریم... خلاصه به کناری می‌ایستادم و تماشا میکردم. هم خوشحال بودم که نقشه هاشان نقش بر آب شد، هم ناراحت که چنین ساده مجازی استحمارشان کرد! راستی، حتی یک مامور هم در خیابان نبود...