🟡حتما مطالعه کنید
🔻آیتالله سید شهاب الدین مرعشی نجفی در خاطراتش بیان کرده :
«روزی از بازار نجف عبور میکردم. دیدم طلبهها به مغازهای خیلی رفتوآمد میکنند.
📌پرسیدم: چه خبر است؟
گفتند: علمایی که فوت میکنند، کتابهای شان را اینجا حراج میکنند
👈رفتم داخل و دیدم که عدهای حلقه زدهاند و آقایی کتابها را آورده و چوب حراج میزند و افراد پیشنهاد قیمت داده و هر کس که بالاترین قیمت را پیشنهاد میداد، #کتاب را میخرید.
یک عربی نشسته بود در کنارش، کیسه پولی بود و بیشترین قیمت را او داده و کتابها را میخرید و به دیگران فرصت نمیداد!
🔴متوجه شدم که او فردی به نام #کاظم_دجیلی، 👈دلال کنسولگری #انگلیس در بغداد است و در طول هفته، کتابها را خریده و جمعهها به بغداد برده و تحویل انگلیسیها میداد و پولشان را گرفته و بعد دوباره میآید و کتاب میخرد.
💥از آن موقع تصمیم گرفتم که نگذارم انگلیسیها کتابها را به یغما ببرند و ما را از درون تهی کنند ؛ و بعد از آن، شبها بعد از درس و بحث، در یک کارگاه #برنجکوبی مشغول کار شدم و با کم کردن وعدههای غذا و قبول نماز و روزه استیجاری، پول جمع کرده و به خرید و جمعآوری کتابهای خطی مبادرت کردم…»
@Banovane1