این که با گذشت مدتی از ازدواجتان تعداد روابط جنسی شما با همسرتان رو به کاهش برود همیشه نشانه سرد شدن شما نسبت به هم نیست تعداد سکس بین زوجین تا مدتی کاهش یافته و معمولا به تعداد ثابتی میرسد
اما در مقابل با بالا رفتن شناخت و مهارت شما در سکس کیفیت روابط شما افزایش خواهد یافت.
🕊خانه ی بهشتی بانوان منتظر و زهراپسند🌱
http://eitaa.com/joinchat/1574109184Ce84bbdc135
💌مراقب خوشبختی هاتون باشید✨
#ایده_قری💃💃
خانماااا👈آقایی محترم از برجستگی باسـن و سیـنه خیلی لذت میبره🙈
سعی کنید چند ساعت قبل از رابطه جنسـی لباس تنگ بپوشید
و به بهانه های مختلف جلوی همسرجان راه بریدوقربدهید😁
تا آقایی چشاش دنبالتون باشه😋 و برای رابطه جنسـی آمادگی کامل پیدا کنه😅
خدااز سرتقصیراتمون هم بگذره😬
🕊خانه ی بهشتی بانوان منتظر و زهراپسند🌱
http://eitaa.com/joinchat/1574109184Ce84bbdc135
کپیممنوع⛔️
#دستنویس
#نوعروسجان
تازه عروسان عزیزم که برای اولین بار رابطه ی جنسی رو تجربه میکنید ممکنه اقا داماد کنترل خوبی روی زمان انزالش نداشته باشه 🙈
این بدلیل اینکه محیط واژن شما احساس جدیدیو در آقایی ایجاد میکنه که موجب تحریک شدیدش میشه🙈
پس نگران نباشید☺️
به مرور عادی میشه😐❤️
🕊خانه ی بهشتی بانوان منتظر و زهراپسند🌱
http://eitaa.com/joinchat/1574109184Ce84bbdc135
کپی ممنوع⛔️
#دستنویس
#نکته
حرف زدن باهمسر حین رابطهجنسی یکی ازجنبههای مهم در ارضا شدنه😍
وقتی خواسته هاو نیازهای جنـ.سی خودتونو با آقایی مطرح میکنید رسیدن به اوج لذت آسونتر میشه☺️
🕊خانه ی بهشتی بانوان منتظر و زهراپسند🌱
http://eitaa.com/joinchat/1574109184Ce84bbdc135
💌مراقب خوشبختی هاتون باشید✨
#ایده_قری 💃💃💃
#ارسالی_از_یه_خانم_بلا
منوی شام دلبرانه❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
نوشیدنی 🍾🍾🍾🍾🍾🍾
چای :یک بوسه😘💏
شربت:دوبوسه😘😛💏💏
اب طالبی:یک لب پنج دقیقه ای🙈💋💋💋💋
شام اصلی🍱🍱🍱🍱🍱🍱🍱🍱🍱
ماکارانی:یه بغل محکم💏💏💏💏💏💏💏💏
کباب تابه ای :یه ماساژ🙇♀🙇♀🙇♀🙇♀🙇♀🙇♀🙇♀🙇♀🙇♀
کوفته :یه سکس عالی👙👙👙👙👙👙👙👙
دسر :🌮🌮🌮🌮🌮🌮💋
سالاد :🥙🥙🥙💋
سبزی خوردن:🥗🥗🥗🥗🥗💋
مدیریت :خانومی جیگر طلا💋💋💋💋💋💋💋💋💋💋💋💖💖💖💖💖💖💖
لطفا سفارش خودراسریعتر اعلام کنید باتشکر
🕊خانه ی بهشتی بانوان منتظر و زهراپسند🌱
http://eitaa.com/joinchat/1574109184Ce84bbdc135
💌مراقب خوشبختی هاتون باشید✨
❁﷽❁
@BanovaneMontazer
سلام به خانوهایی خوب و مهربون و همسر دوست 😍☺️
مخاطب این پیامم در حال حاضر خانمای متاهل هستن ولی خوبه مجردای خوب وخانووووم کانال هم گوشه ذهنشون داشته باشن.
تاحالا شده به خودتون بگین
هیچ فایده ای نداره این همه پیام میفرستم برا آقاییم
یا اینکه برا مناسبتا براش هدیه میخرم یا این همه محبت میکنم و جوابی نمیگیرم؟ 😔😔
(البته جوابی در حد پیام و هدیه و محبتایی که خودمون در قبال آقایی انجام میدیم)
میخوام یکی از خاطرات خودم رو براتون تعریف کنم ؛
باشد که پند گیریم 😉😉😉
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
همسری بنده تو دوران مجردیش مثلا از سن ۱۷سالگیش دور از خونواده تو حجره با طلبه های دیگه حدود ۵سال زندگی کرده.
۲۱سالش بود که اومدن خاستگاری💐 و خلاصه با کش و قوس هایی جواب مثبتو گرفت 😅😅
ما بعد یک سال و چندماه که عقدبودیم ازدواج کردیم و بالاخره راهی خونه بخت شدیم👰
آقامون تو دوران عقد یه شهر دیگه بود و یک یا دو هفته یکبار یکی دو روز میامد و دوباره برمیگشت شهرشون.
دیدارهامون خیلی کم بود و اون دوران خیلی متوجه این نشدم که آقایی یاد نگرفته چطور باید با یه خانم برخورد داشته باشه و حتی ابراز احساسات هم براش سخت بوده😳🤔
وقتی متوجه شدم که دیدم پیام محبتی که میدم بعد مثلا یک ساعت در یک کلمه جواب کلی میده☹️
تو همون اوایل ازدواج تصمیم گرفتم باهاش مطرح کنم و جالب اینجا بود که متوجه شدم این موضوع خودش رو هم رنج میداده😉
آقایی گفت که من بلد نیستم احساساتمو بگم و بروز بدم و ازم خواست که کمکش کنم تا یاد بگیره 💪😍
دقیق که شدم دیدم خُب بنده خدا کجا میخواسته یاد بگیره با خانم چطور باید برخورد کنه چون همه فامیلاشون تو شهرستان زندگی میکردن و خانواده همسرم تنها تو شهر ما ساکن بودن و فقط یه خواهر داره که او هم خیلی وقته ازدواج کرده و شهرستان زندگی میکنه
پس میمونه این که فقط تو خونه از پدر و مادرش یاد بگیره که بازم نمیتونسته
چون شغل پدرش طوری بوده که چندماه یه بار چندروز میومده و دوباره میرفته و خود آقایی هم که تو جمع پسرا زندگی کرده 🙃
پس عزمم رو جزم کردم که خودم دست به کار بشم و ظرافتهای برخورد با خانم خونه رو یادش بدم ❤️
ولی طوری که نه به غرورش بر بخوره و احترامش هم سرجاش باشه👌😍
ادامه دارد ...
#مشاورین_خانه_ی_بهشتی_بانوان_منتظر
🕊خانه ی بهشتی بانوان منتظر و زهراپسند🌱
http://eitaa.com/joinchat/1574109184Ce84bbdc135
💌مراقب خوشبختی هاتون باشید✨
#کپی_توسط_گروه_های_همسان_بدون_نام_کانال_غیرشرعی_غیراخلاقی_میباشد.
و اماااااااااا✨✨✨✨✨✨
@BanovaneMontazer
این خاطره سال هفتم زندگی مشترکمون اتفاق افتاد.
اربعین پارسال که آقایی طبق روزیِ هرسالش الحمدلله عرفه و اربعین میره کربلا داشت برمیگشت و درست روز ۲۰آبان میرسید خونه (درست روز سالگرد ازدواجمون)
من تصمیم گرفتم اون سال سالگرد ازدواج بگیرم ولی بچه هارو بذارم خونه مادرشوهرم و یه جشن دونفره و عاشقانه و خلاصه سنگ تموم بذارم براش❤️
پیش خودم گفتم اگه بخواد جواب بده این بار باید جواب بده و اگه هم این بار جواب نده دیگه هرکاری بکنم جواب نمیده و منم دیگه از این کارا نمیکنم و سالگرد و مناسبتهارو خیلی معمولی میگذرونم.
رفتم براش ۳تا کادو خریدم که البته یکیش کادو اصلی بود "یه ساعت مچی تقریبا گرون قیمت" که از پولای پس انداز یکی دوسالم استفاده کردم.
یه گوی موزیکال که لابه لای حرفای آقامون تو ذهنم مونده بود که از بچگی آرزوش بوده یکیشو داشته باشه و
یه لباس خواب شیک و خوشگل که
میدونستم آقایی خوشش میاد براش بپوشم🙈🙈🙈
غذای مورد علاقش که لازانیا بود و دو سه مدل ژله و دسر
ظرفای خوشگل برای دسر و کیک بستنی و ژله و میوه آرایی
سفارش کیک و گل
وقت آرایشگاه برا اتو موهای بلندم
کلی خرت و پرت و بادکنک و...
آهنگ لایت و آرام بخش دانلود کردم و خلاصه که برای همه چی فکر کرده بودم که یه خاطره ی فراموش نشدنی رو تو ذهنش بجا بذارم.
کادوهامو خریدم و آمادشون کردم تو جعبه های خوشگل هدیه و تزیئنشون کردم
بادکنک هارو باد کردم و داشتم ژله هارو آماده میکردم که فرداغروب که آقایی میرسه هیچ کاری نداشته باشم.
یهو وسط آماده کردم مواد لازانیا و درست کردن دسر ها پهلوم درد گرفت اولش محل ندادم و با پهلو درد به کارام رسیدم دیدم خیلی بدتر شد زنگ زدم خواهرم برام یه قرص مسکن آورد
نصف شب دردش شدید شد و به زور خودمو تا صبح نگه داشتم و ۶صبح دیگه نمیتونستم شدت درد رو تحمل کنم و زنگ زدم مادرم اومد خونمون و به اصرار او رفتیم دکتر. همین که معاینم کرد گفت آپاندیسه و خیلی بزرگ شده سریع باید عمل بشم😱
انگار آب داغ ریختن رو سرم و همش فکرم پی کارایی بود که ناتموم مونده بودن 😢
بچه هام رو بردن خونه مادرشوهرم و منو بستری کردن برا عمل .
در کمال ناباوری داشتم یکی یکی زنگ میزدم و سفارشات و وقت آرایشگاهمو کنسل میکردم😭
قبل عملم یه زنگ به آقایی زنگ زدم گفت از مرز رد شدن و تو راهه تا بعدظهر میرسه .
مامانم دید من بهش نگفتم باهاش صحبت کرد و داستانو گفت که قراره عملم کنن.
بهش پیام دادم که
سالگرد ازدواجمونو تبریک میگم
هدیه هات آمادست و تو اتاقمونه
ژله ها و دسر و میوه های آماده شده تو یخچاله و میرسی گرسنه ای برو بخور
دوست داشتم خونه میبودم ولی ..😭
رفتم اتاق عمل 😰
بعد چندساعت بعد عملم آقامون رسید و مستقیم اومده بود بیمارستان
دیدمش بغلش کردم و انقدر گریه کردم که نتونست خودشو نگه داره و بغضش شکست بهم گفت نه کادوهاتو باز میکنم نه دست به یخچال میزنم تا بیای و باهم جشنی که تدارک دیده بودی رو بگیریم😍
بعد چند دقیقه رفت و من تنها شدم
همش منتظر بودم که آخر شب بیاد ولی نیومد 😳😔
خیلی ناراحت شدم و همش میگفتم دیدی این همه دوییدی و اصلا براش مهم نبود .حتما الان رفته گرفته خوابیده😬
فردا ظهربود که اومد بیمارستان منم یه کم قیافه گرفته بودم که چرا الان اومده.
گفت نمیتونم تحمل کنم اینجایی میرم رضایت میدم مرخصت کنن ، مامانتم میبرم خونشون میخوام خودم ازت پرستاری کنم. به مامانمم میگم فعلا یکی دو روز بچه هارو نیاره تا حالت بهتر بشه.
با شنیدن این حرفا تو دلم قند آب شد و گفتم هرطور خودت صلاح میدونی.
مرخص شدم و رفتیم خونه فقط خودم و آقایی.
رسیدیم کلی تعجب کردم که چرا دستگیره در اتاق خواب درومده که آقایی گفت بمونه بعدا باید درستش کنم 🤔
بعد چشمامو بست و آروم آروم کمکم کرد و برد تو اتاق خواب گفت چشماتو باز کن
😵😵😵😵
باورم نمیشد
برای تختمون رفته بود کلی پرده و تور خریده بود و خودش با چرخ خیاطی برای دور تادور تخت پرده دوخته بود و یه سقف که از وسطش فانوس رد کرده بود و به سقف زده بود
چهار طرف تخت میله وصل کرده بود و پرده هارو بهش وصل کرده بود همه بادکنکارو تو اتاق وصل کرده بود و کلی قلب مقوایی سه بعدی که توش شمع گذاشته بود به دیوار زده بود
یه چیز عجیب و قشنگ که باورش برام سخت بود
گفت از وقتی از بیمارستان اومده رفته دنبال خرید و دوخت و وصل کردن اونها تا صبح و حتی شب هم نخوابیده.
گفت تو این ۷سال همیشه تو سوپرایزم کردی و حالا خواستم جبران کنم
بغلم کرد و گفت ببخشید که این همه سال تحملم کردی تا درست بشم
کلی حرف که شنیدنشون از زبون کسی که محبت کردن بلد نبود یا بروزش براش سخت بود غیر قابل باور بود.
ادامه دارد...
#مشاورین_خانه_ی_بهشتی_بانوان_منتظر
🕊خانه ی بهشتی بانوان منتظر و زهراپسند🌱
http://eitaa.com/joinchat/1574109184Ce84bbdc135
💌مراقب خوشبختی هاتون باشید✨
👆🕊👇🕊
@BanovaneMontazer
همون لحظه بود که خدارو شکر کردم واز فکرایی که تو بیمارستان راجع به آقایی کرده بودم پشیمون شدم.
ولی هنوز یه چیز ذهنمو درگیر خودش کرده بود اونم دستگیره در اتاق بود که چرا درومده😅
آقایی گفت دستگیره رو خودم باز کردم تا وقتی در اتاقو میبندیم غیر خودم و خودت کسی نره تو اتاق و اون جا مثل یه راز بینمون بمونه.
هنوز ابراز محبت بینمون در حضور بقیه براش سخت بود البته خودمم اصراری ندارم. برای من فقط ابراز عشق همسری بهم مهم بود که بهش رسیده بودم😍❤️
خدای بزرگ شاهده که از اون سال تا الان آقایی خیلی فرق کرده و همیشه میگه خدا تورو برام حفظ کنه همیشه مدیونتم و ....
🌸🌸 الحمدلله رب العالمین🌸🌸
"پایان "
#مشاورین_خانه_ی_بهشتی_بانوان_منتظر
🕊خانه ی بهشتی بانوان منتظر و زهراپسند🌱
http://eitaa.com/joinchat/1574109184Ce84bbdc135
💌مراقب خوشبختی هاتون باشید✨
#کپی_توسط_گروه_های_همسان_بدون_نام_کانال_غیرشرعی_غیراخلاقی_میباشد.
باز آمد بوی ماه مدرسه
بوی بازیهای راه مدرسه
بوی ماه مهر، ماه مهربان😍😍😍
بوی خورشید، پگاه مدرسه
از میان کوچههای خستگی
میگریزم در پناه مدرسه
چالش😍😍😍😍😍😍
همراهان و خانم های عزیز خاطرات دوران خوش مدرسه یا روز اول مدرسه هاتونو یادتونه؟؟ برامون بنویسید قشنگ ترینشو وتجدید خاطرات خوش کنیم💞💞💞💞💞
join🔜 @KheshteAvval
join🔜 @KoodakeShieh
@KhanevadehMontazeran
@BanovaneMontazer
@SalamateMontazeran
ارسال ↙️
@Sh2Barazandeh
خانهی بهشتی بانوان منتظر ♡••࿐
باز آمد بوی ماه مدرسه بوی بازیهای راه مدرسه بوی ماه مهر، ماه مهربان😍😍😍 بوی خورشید، پگاه مدرسه از
من روزاول مدرسه بابام کیفموپرخوراکی کردبعدش که رفتم مدرسه فک میکردم تاشب هستم براهمین زنگ تفریح اولمویکدونه خوراکی بردم باخودم توحیاط بقیشوگذاشتم برازنگ های بعدی.وقتی اومدم توکلاس دیدم یکی همه خوراکی هاموخورده واشغالاشوگذاشته توکیفم تاظهرگریه میکردم همش.بابام بعدمدرسه رفت دوباره برام خرید.خدابیامرزتش بابامو
شب بخیر آرامش شب های ناآرام عشق
شب بخیر انگیزه بیداری فردای من
٠✵🌸
🕊خانه ی بهشتی بانوان منتظر و زهراپسند🌱
http://eitaa.com/joinchat/1574109184Ce84bbdc135
💌مراقب خوشبختی هاتون باشید✨
تمام صبح هایم...
با تو بخیر می شود...
تو آنی..
که با هر تَبسُمَت...
خورشید طلوع می کند!
#سلام_صبح_بخیر_عشقم...💋
🕊خانه ی بهشتی بانوان منتظر و زهراپسند🌱
http://eitaa.com/joinchat/1574109184Ce84bbdc135
💌مراقب خوشبختی هاتون باشید✨
#نکته
بانووو😊 برهنه کردن شما وبیرون کشیدن لباس ها از تنتون لذتی فوق العادهست که اگربرهنه برید رو تخت اون لذت رو از آقایی دریغ کردی 😕
حتی گاهی ازلباس هایی استفاده کن که بیرون کشیدنش یکم طول بکشه😜
🕊خانه ی بهشتی بانوان منتظر و زهراپسند🌱
http://eitaa.com/joinchat/1574109184Ce84bbdc135
کپی ممنوع⛔️
#دستنویس
#ایده_متن بیو
چشمی به تخت و بخت ندارم
مرا بس است
یک صندلی برای نشستن کنار تو😍
🕊خانه ی بهشتی بانوان منتظر و زهراپسند🌱
http://eitaa.com/joinchat/1574109184Ce84bbdc135
💌مراقب خوشبختی هاتون باشید✨
#ایده #دلبری
خانما وقتی میخواین سراغ اقایی رو بگیرین بجای اینکه بگین #کجایی ؟
مثل بافقی بپرسین:😂👇
باعث خوشحالیِ جانِ غمین من کجاست...😌
یادبگیرید دلبری کنید🙃
🕊خانه ی بهشتی بانوان منتظر و زهراپسند🌱
http://eitaa.com/joinchat/1574109184Ce84bbdc135
💌مراقب خوشبختی هاتون باشید✨
✨
#ملکه_مادر
مقام مادر از آن کسی است که محیط مقدس خانه را، با به دنیا آوردن و پرورش دادن فرزندان، که پارههای تن و جان او هستند، صفا و رونق بخشد؛
و روشن است که هرچه تلاش زن در این دوره مادر بودن، افزون باشد،
پاداش اخروی او نیز بیشتر و تقربش به پروردگار افزونتر است
🕊خانه ی بهشتی بانوان منتظر و زهراپسند🌱
http://eitaa.com/joinchat/1574109184Ce84bbdc135
💌مراقب خوشبختی هاتون باشید✨
خانهی بهشتی بانوان منتظر ♡••࿐
باز آمد بوی ماه مدرسه بوی بازیهای راه مدرسه بوی ماه مهر، ماه مهربان😍😍😍 بوی خورشید، پگاه مدرسه از
#خاطرهگویی
ارسالی اعضا
از:❤️
اره یادش بخیر من همیشه بااون مدادالبامو رنگ میکردم مثلن رژزدم..وای یادش بخیر کاش میشد برگشت یه اون زمان
@BanovaneMontazer
خانهی بهشتی بانوان منتظر ♡••࿐
باز آمد بوی ماه مدرسه بوی بازیهای راه مدرسه بوی ماه مهر، ماه مهربان😍😍😍 بوی خورشید، پگاه مدرسه از
#خاطرهگویی
ارسالی اعضا
Z:
من از دوهفته جلوتر از شروع مدرسه هرروز لباس فرممو میپوشیدم از روی پشت بوم خونمون مدرسه معلوم میشد هرروز با آبجی بزرگم میرفتیم روی پشت بوم مدرسه رو نگاه میکردیم منم هرروزازش میپرسیدم از کدوم مسیر میریم مدرسه😁😁😎😎
آخه ما عاشق مدرسه بودیم
آخ که چقد دلم تنگه واسه اون روزااااااااا🤒🤒😫😫😫
@BanovaneMontazer
خانهی بهشتی بانوان منتظر ♡••࿐
باز آمد بوی ماه مدرسه بوی بازیهای راه مدرسه بوی ماه مهر، ماه مهربان😍😍😍 بوی خورشید، پگاه مدرسه از
#خاطرهگویی
ارسالی اعضا
نه:
من روز اول مدرسه با یه ژیان تصادف کردم مرده از تو پنجره گفت طوریت نشد منم گفتم نه بعد از زیر ماشین اومدم بیرون خودمو تکوندم تا خونه رفتم پام درد میکرد ومیسوخت وقتی رفتم دکتر دوجای پام شکسته بود قدیما مادرا با بچه ها نمیومدن مدرسه من سی سال پیش کلاس اول بودم
@BanovaneMontazer
خانهی بهشتی بانوان منتظر ♡••࿐
باز آمد بوی ماه مدرسه بوی بازیهای راه مدرسه بوی ماه مهر، ماه مهربان😍😍😍 بوی خورشید، پگاه مدرسه از
#خاطرهگویی
ارسالی اعضا
ar:
سلام ممنون ازگروه خوبتون من روزاول کلاس اولم بامامانم رفتم مدرسه ازذوق وشوقی که میخواستم برم مدرسه خوابم نبردشبش وقتی رسیدیم مدرسه دیدم بیشتربچه هادارن گریه میکنن وبه ماماناشون چسبیدن من اینقدرتعجب کرده بودم 😳😳به مامانم گفتم مامان چراایناگریه میکنن مدرسه که بدنیس ؟مامانم گفت خب اینادوست دارن باماماناشون برن مدرسه بازم تعجب کردم واقعایادش بخیرازاون سال تاالان ۳۲سال میگذره ومن اصلااون روزرویادم نرفته
@BanovaneMontazer
خانهی بهشتی بانوان منتظر ♡••࿐
باز آمد بوی ماه مدرسه بوی بازیهای راه مدرسه بوی ماه مهر، ماه مهربان😍😍😍 بوی خورشید، پگاه مدرسه از
#خاطرهگویی
ارسالی اعضا
‘°•øº°‘:
من روزاول مدرسه ک رفتم خانم معلم گفت بچه ها بوی چی میاااااااااد منم ک نمیدونسم گفتم بوی آشغال😂 تو نگو منظورش این بوده ک بوی ماه مهره😂
@BanovaneMontazer
🌸میخواستم خدا را نوازش کنم !
🌼ندا رسید؛ کودک یتیم را نوازش کن
🌸خواستم دستان خدا را بگیرم !
🌼ندا آمد؛ دستان افتاده ای را بگیر
🌸خواستم چهره خداوند را ببینم !
🌼ندا آمد؛ به صورت مادرت بنگر
🌸خواستم رنگ خدا را ببینم !
🌼ندا آمد؛ بی رنگی عارفان را بنگر
🌸خواستم به خانه خدا بروم !
🌼ندا آمد؛ قلب انسان مومن را زیارت کن
🌸خواستم صبر خدای را ببینم !
🌼ندا آمد؛ بر زخم زبان بندگان صبر کن
🕊خانه ی بهشتی بانوان منتظر و زهراپسند🌱
http://eitaa.com/joinchat/1574109184Ce84bbdc135
💌مراقب خوشبختی هاتون باشید✨