#مرد_بلوری!
🌷خاکریزها از بس گلوله خورده بود دیگر جانپناه حساب نمیشد، فرمانده دستور داده بود که هر بسیجی یک گودال برای سنگر خود داخل خاکریز بزند. بچهها سخت مشغول کندن بودند و گرمای ۵۰ درجه عرق همه را درآورده بود. ظهر بود و همه منتظر مسئول تداراک بودند تا جیره غذایی خود را بگیرند. یک بسیجی لاغر اندام گونی بزرگی را گذاشته بود روی دوشش و توی سنگرها جیره پخش میکرد. بدون اینکه حرفی بزند، سرش پایین بود و به....
🌷و به سرعت سنگرها را با قدمهای بلندش پشت سر میگذاشت. بچهها هم با او شوخی میکردند و هر کسی یک چیزی بارش میکرد: - اخوی دیر اومدی؟! - برادر میخوای بکُشیمون از گُشنگی؟ - عزیز جان! حالا دیگه اول میری سنگر فرماندهی برای خودشیرینی؟ گونی بزرگ بود و سرِ آن بندهی خدا پایین. کارش که تمام شد، گونی را که زمین گذاشت، همه شناختنش. او کسی نبود جز (شهید) محمود کاوه، فرماندهی لشکر!!!
🌹⛔️⛔️⛔️(((خاطره ای به یاد فرمانده #شهید_سردار_محمود_کاوه)))
🔴⛔️به شیعیان و دوستان ما بگویید که خدا را به حقّ عمّهام حضرت زینب(س) قسم دهند که فرج را نزدیک گرداند
🍃با عرض سلام خدمت شما بزرگواران
دسته های گل محمدی صلوات
به نیابت از #شهید_سردار_محمود_کاوه هدیه به ساحت مقدس حضرت حجت عج
باشد که به دعای حضرت مهدی عج به شما عنایت بسیار ویژه داشته باشند،الهی آمین🙏🙏🙏🕊
🍃 ☘الّلهُمَّ
🍃🍀صلّ
🍃 ☘علْی
🍃 🍀محَمَّد
🍃 ☘وآلِ
🍃 🍀محَمَّدٍ
🍃 ☘وعَجِّل
🍃🍀فرَجَهُم
#اللهم_عجل_لوليك_الفرج
🕊🌹#شهید_سردار_محمود_کاوه
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات