eitaa logo
~حیدࢪیون🍃
2.5هزار دنبال‌کننده
6.6هزار عکس
2.2هزار ویدیو
126 فایل
۞﷽۞ یک روز میاید که به گرد کعبه کوریّ عدو ” علی علی ” میگوییم💚 sharaet📚⇨ @sharaet1400 شرایط nashenasi🕶⇨ @HEYDARIYON3134 ناشناسی refigh🤞⇨ @dokhtaranzeinabi00 @tamar_seyedALI رفیق 🌴¹⁴⁰⁰/ ⁵ /²⁸ پایان↻شهادت ان‌‌شاءالله
مشاهده در ایتا
دانلود
رمان زیبای لبخندی مملو از عشق🤩 به قلم: ریحانه بانو🙂🙃 سرش رو پایین می‌ندازه و میگه: - چطوری بگم؟ مهرت به دلم نشسته، توی دخترهای دانشگاه حیا و خانوم بودنت بدجوری مهرت رو انداخته تو دلم. میشه بدونم شما چه حسی نسبت به من دارید؟ سرم رو پایین می‌ندازم و میگم: - راستش رو بخواید فعلا شرایط ازدواج رو ندارم! فعلا می‌خوام درس بخونم. که می‌پره وسط حرفم و میگه: - من با اینکه شما درس بخونید یا بیرون کار کنید مشکلی ندارم. ایش! من می‌خوام هر چی بگم این از رو نمیره! - آشپزی ام اصلا بلد نیستم. - عیب نداره یاد می‌گیرید! - پر رویی من رو ببخشید ولی یکم بهم فرصت بدید، فکر کنید بعد نظرتون رو بگید. و از جاش بلند میشه و میگه: - فکرکنم بد موقع مزاحم شدیم، به مامانم میگم آخر هفته زنگ بزنه و جوابتون رو بدید! لطفا زود تصمیم نگیرید. و از اتاق خارج میشه، منم بعد اون خارج میشم و با هم به طبقه‌ی پایین می‌ریم! اولین نفر نگاه مامان پژمان بهمون می‌افته و میگه: - ماشاالله چه بهم میاین، دهنمون رو شیرین کنیم عروس خانوم؟ صورتم سرخ میشه و تا می‌خوام حرف بزنم پژمان میگه: - قرار شد یکم فکر کنند بعد نظرشون رو بگن! *** ... 🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸🌱