eitaa logo
‌ ✒️ باران قلم ✒️
724 دنبال‌کننده
324 عکس
14 ویدیو
1 فایل
✅ با شاعران ✅ با ادیبان ✅ در مسیر نویسندگی 🌺 نَم‌نَم‌هایِ ذهن و دل را نیز اینجا می‌نگاریم تا با نگاهِ زیبای‌تان پیوند بخورد 🌺 مشتاق نظرات و آسمانِ نگاه‌تان هستم: @Aftabehazer
مشاهده در ایتا
دانلود
ارسال و کپی مطالب با حفظ منبع بلامانع است. با تشکر 🙏🌹🙏🌹🙏 https://eitaa.com/joinchat/2705195117Cd4879425c9
🔸فرزند چگونه است؟ منش امروز فرزندان، الگو‌ برداری‌ شده و در مواردی کپی برابر اصل منش والدین است؛ چه خود فرد بداند و یا نداند. مگر مواردی که چرخش در الگو به‌خاطر عوامل مؤثرتر و قوی‌تری برای آنان رخ داده باشد. ✍ علی کردانی https://eitaa.com/joinchat/2705195117Cd4879425c9
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☀️ بدزبانی، ممنوع! سماعة بن مهران گويد: محضر حضرت صادق عليه‌السلام رفتم، حضرت بدون مقدمه به من فرمود: اى سماعه اين چه جنجالى بود كه ميان تو و شتربانت اتفاق افتاد؟ مبادا دشنام‌گو و بد‌ زبان و لعنت‌كننده باشى‌؟ گفتم: به‌‌خدا سوگند چنين بود كه فرمودى، ولى او به من ستم كرد؟ فرمود: اگر او به تو ستم كرده، ولی تو به او افزودی و از او پیش افتادى! هر آينه اين كردار از كردارهاى من نيست، و به شيعيانم چنين سفارشی نمی‌کنم. از پروردگارت آمرزش بخواه، و به آن رفتار باز نگرد. گفتم: از خدا آمرزش مى‌خواهم و ديگر هرگز به اين كار باز نمى‌گردم. (دَخَلْتُ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فَقَالَ‏ لِي‏ مُبْتَدِئاً يَا سَمَاعَةُ مَا هَذَا الَّذِي كَانَ بَيْنَكَ وَ بَيْنَ جَمَّالِكَ إِيَّاكَ أَنْ تَكُونَ فَحَّاشاً أَوْ صَخَّاباً أَوْ لَعَّاناً فَقُلْتُ وَ اللَّهِ لَقَدْ كَانَ ذَلِكَ أَنَّهُ ظَلَمَنِي فَقَالَ إِنْ كَانَ ظَلَمَكَ لَقَدْ أَرْبَيْتَ عَلَيْهِ‏ إِنَّ هَذَا لَيْسَ مِنْ فِعَالِي وَ لَا آمُرُ بِهِ شِيعَتِي اسْتَغْفِرْ رَبَّكَ وَ لَا تَعُدْ قُلْتُ أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ وَ لَا أَعُودُ) 📚کافی، جلد۲، ص۳۲۶ https://eitaa.com/joinchat/2705195117Cd4879425c9
🔹پرواز حسینی اربعین، امید پَرهای خسته‌ای بود که پرواز می‌خواست؛ اما «پروازی» شد تا «حسینی‌ها» جا بمانند. ای کاش مرزهای زمین باز می‌شد و دوباره پرواز می‌کردیم، پرواز... ✍ علی کردانی https://eitaa.com/joinchat/2705195117Cd4879425c9
🔸تأثیر کنشگرانه یا تأثر منفعلانه؟ ✍️ علی کردانی نخبگان فرهنگی و دینی در عصری مدرن و با ساز و کارهای نوین جهانی و فرهنگی مواجه شده‌اند؛ میدان وسیعی که چالش‌های گفتمانی و داربی‌های رسانه‌ای پیروزی یا عقب‌نشینی را مشخص می‌کند. آرایش جهان به گونه‌ای پیش می‌رود که ظاهراً پیروزی از آن کسی نیست که کلامش متین و مطلوب باشد، بلکه هر چه بیشتر رسانه و مخاطب را دریافته باشی اقبال‌ها به سوی تو خواهد آمد. فضای رسانه فضای عجیبی شده؛ عجیب آنکه جبهه حق برای حقانیتش «منفعل و کهنه» عمل می‌کند اما جبهه باطل در باطلش «تهاجمی و مدرن» می‌تازد... 🔗متن کامل را در رسانه‌ی نخبگان بخوانید https://eitaa.com/joinchat/2705195117Cd4879425c9
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹ترسو‌ و کارهایش ترس، ترس و ترس؛ ترسوها ترسی از خدا ندارند، از این رو دائم در اضطراب و استرس هستند؛ دنیای ترسوها پر از شکنجه خودشان است؛ وقتی می‌خواهی ساده و روان زندگی کنی، ترسوها اضطراب و دلهره‌هایشان را عمومی می‌کنند و خواب راحت را از چشمانت می‌ربایند؛ دنیای ترسوها پر از «دوست‌داشتن و خواستن» است؛ آن‌ها برای اینکه دیگران را با خود همراه کنند، می‌گویند؛ «چون دوستش دارم و در فکرش هستم این را برایش می‌خواهم»؛ غافل آنکه به دنبال مُسکِّنِ خود هستند نه آرامش دیگران؛ ترسو با دوست‌داشتن‌هایش اطراف را آتش می‌زند تا خودش آرام بگیرد؛ اما همچنان آرام ندارد! بیچاره نزدیکانش؛ ساده‌ها را می‌گویم، از سادگی در باتلاق ترسو می‌روند و از بدِ روزگار در روزگار تلخ به سر می‌برند. ✍ علی کردانی https://eitaa.com/joinchat/2705195117Cd4879425c9 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔸حاجت نطلبیده مراد است اربعین سال ۹۸ بود که با دوستان اهوازی راهی عراق شدیم؛ در مسیر نجف کربلا، در شور جمعیت و با دوستان در مشایه بودیم؛ از روی احساس و البته مزاح چندین بار تک‌بیتی را برای دوستانم در جای‌جایِ مسیر می‌سرودم؛ «بیابم کاش خود را در صف گم‌گشته‌های تو که هر کس در حریمت می‌شود گم، می‌شود پیدا» در شور راه و طی مسیر چندین مرتبه برای عزیزان می‌سرودم و آن‌ها از شعر لذت می‌بردند و هم گاهی لبخند می‌زدند 😊 گذشت و گذشت، تا به کربلا رسیدیم؛ نیمه‌شب بود و خستگی بر من چیره شده بود؛ قبل از حرم یک‌‌جا توقف کردیم و قراری گذاشتیم که همه با هم به سمت حرم برویم و اگر کسی در مسیرِ به سمت حرم ناخواسته از جمع جدا شد و یا مسیر را گم کرد، قرار ما همان‌جایی که بودیم. همه با هم به سمت حرم رفتیم، به درب ورودی رسیدیم؛ سیل جمعیت فوران داشت و اگر کسی حواسش را نمی‌داد خدایی نکرده برایش اتفاقی می‌افتاد؛ از شدت خستگی، ضعف جسمانی و احتیاط به کناری رفتم، تا از فاصله درب ورودی به سمت دو‌ حرمِ مقدس سلامی بدهم و به جای قبلی برگردم؛ سلام دادم و پس از کمی نجوا، دیگر نای ماندن نداشتم، از این رو به محل قرار برگشتم. راه بلد بودم و محل قرار خیلی دور نبود؛ اما نمی‌دانم چه شد، راه بر من پنهان شد؛ از نشانه‌ای که در ذهن داشتم قرار را پیدا نکردم، از شرق رفتم، پیدا نکردم، از غرب رفتم پیدا نکردم، از شمال و جنوبِ حرم رفتم، باز هم همین‌طور؛ به ساعت نگاه کردم، دیدم که سه شب شده؛ چه قدر خسته بودم، نای رفتن نبود، خستگی آن‌چنان بر من غلبه داشت که دیگر ذهنم کار نمی‌کرد، موبایل را هم در کوله‌پشتی در محل قرار گذاشته بودم؛ یک لحظه به خود آمدم، یاد سرودن‌های خود و لبخندهای دوستان افتادم... بله، و اینک تمنای بیت، به من رسید و مثال واقعی برای تک‌بیتی شدم که مرتب می‌خواندم، هیچ‌کس در آن مسیر گم نشد مگر خواننده شعر؛ « بیابم کاش خود را در صف گم‌گشته‌های تو که هر کس در حریمت می‌شود گم، می‌شود پیدا» 😊 حاجتی که سرودم، طلب نکرده بودم؛ نمی‌دانم، شاید «حاجت نطلبیده مراد باشد». ✍ علی کردانی https://eitaa.com/joinchat/2705195117Cd4879425c9
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا