🔸این درسها به چه دردی میخورد؟ (۱)
✍ علی کردانی
دانشآموزانی که از ابتدا تا پایان سال یک سوال بیپاسخ دارند⁉️
در کلاس درس، دانشآموزان بارها و بارها از من میپرسند؛ این درسی که میخوانیم به چه دردی میخورد؟ چه گرهای را باز میکند؟ پیش از آنکه بخواهم پاسخی بدهم یا از آینده سبز برایشان سخن بگویم، پرسش آنان پرسش دیگری را در ذهن من ایجاد میکند؛ چه اتفاقی افتاد که نسل امروز نه تنها اطاعت نمیکند بلکه پرسش و طلب دارد، در صورتی که نسلهای پیشین درباره محتوای آموزشی پرسشی نداشتند بلکه به درسها و معلمها اطمینان داشته و اهمیت میدادند؛ اما نسل امروز با جسارت تمام، از معلم و ردههای تصمیمگیرنده در آموزش و پرورش سوال دارد.
به پاسخ فکر میکنم؛ شاید آنان باهوشتر از نسل قبلیاند؟ شاید اطلاعات بیشتری دارند؟ یا آینده را تجربه کردهاند؟ اما آیندهای را که ندیده، چگونه تجربه کرده است؟ اتفاقاً پاسخِ پرسش را همینجا میتوان یافت. ۱۴۰۲/۰۲/۲۸
ادامه دارد...
#مدرسه
#تربیتی
✍ باران قلم 🌧
https://eitaa.com/joinchat/2705195117Cd4879425c9
🍂 باز هم آمدم که گم بشوم
✍ حمیدرضا برقعی
با همین چشمهای خود دیدم، زیر باران بیامان بانو!
درحرم قطره قطره میافتاد، آسمان روی آسمان بانو
صورتم قطره قطره حس کردهست، چادرت خیس می شود اما
به خدا گریههای من گاهی، دست من نیست مهربان بانو
گم شده خاطرات کودکیام، گریهگریه در ازدحام حرم
باز هم آمدم که گم بشوم من همان کودکم همان، بانو
باز هم مثل کودکی هر سو، میدوم در رواق تو در تو
دفترم دشت و واژهها آهو...گفتم آهو و ناگهان بانو...
شاعری در قطار قم - مشهد چای می خورد و زیر لب می گفت:
شک ندارم که زندگی یعنی، طعم سوهان و زعفران بانو
شعر از دست واژهها خسته است، بغض راه گلوم را بسته است
بغض یعنی که حرفهایم را، از نگاهم خودت بخوان بانو
این غزل گریهها که میبینی آنِ شعر است، شعر آیینی
زندهام با همین جهانبینی، ای جهان من، ای جهان بانو
کوچه در کوچه قم دیار من است، شهر ایل من و تبار من است
زادگاه من و مزار من است، مرگ یک روز بیگمان...
#شعر
#حضرت_معصومه_سلاماللهعلیها
✍ باران قلم 🌧
https://eitaa.com/joinchat/2705195117Cd4879425c9
💢 درباره چه موضوعی بنویسیم❓
✍ علی کردانی
به اطرافتان نگاه کنید؛ جهان هستی با تمام موجودات و اتفاقاتِ ریز و درشتش، پُر از سوژههای دیدنی و چیدنی است؛ کافی است ذوق و دقت را سرلوحه قرار دهید و از کنار دیدنیهاتان به سادگی گذر نکنید. سوژهها مانند میوهها هستند، اگر زود به آنها بپردازید نارساند و اگر دیر بچینید، فایدهای ندارد.
به مثالهای زیر توجه کنید:
پیادهای که از خیابان عبور میکند، فوارهای که در میدان شهر خودنمایی میکند، افرادی که در ایستگاه اتوبوس منتظر ایستادهاند، گریههای کودک، رنجهای مادر، خشخش برگهای پاییزی، صندلیهای خالی دانشگاه، آواز قناری، آسمان سرخ، میوهفروش محل و صدها مورد دیگر. در دل همه اینها، سوژهای به انتظار شما نشسته است.
بنابراین اصل «مشاهده جذاب» ما را به سوژه نزدیک میکند و آنچه ما را به مشاهده جذاب میرساند، چشم و گوش کنجکاو است. نویسنده هنگامی به سوژه منتقل میشود که غمِ سوژه، احساس سوژه، جذابیت یا عقلانیت سوژه، او را در بر گرفته باشد.
📱در صفحه هنرستان
📱در صفحه کانون نویسندگان قم
#سوژه
#نویسندگی
✍ باران قلم 🌧
https://eitaa.com/joinchat/2705195117Cd4879425c9
🔷️ایجاد حس کنجکاوی در کودکان یکی از زمینه های زود آشنایی است.
🔹️اگر قرار است بچه ها چیزی را نبینند باید بدون ایجاد حساسیت آن صحنه را از دید بچه ها دور کرد!
🔹️مثلا اگر میخواهید لباس برادر کوچکتری که جنس مخالفت است را عوض کنید بدون ایجاد حساسیت به اتاق دیگری بروید و لباس برادر کوچکتر را عوض کنید.
⛔اینکه به فرزندتان بگویید آن طرف را نگاه کن تا لباس برادرت را عوض کنم شاخکهای کنجکاوی جنسیتی فرزند شما را میجنباند و او را تحریک میکند که بفهمد که چه چیزی را نباید ببیند.
✍ عبدالصالح شمساللهی
#تربیت_فعال
#تربیت_جنسی
✍ باران قلم 🌧
https://eitaa.com/joinchat/2705195117Cd4879425c9
🔸تنهایی در کنار مردم با مرام، معنایی ندارد
✍ علی کردانی
این شهر، شهر خاطرههای من است. هر زمان که در این شهر قدم میگذارم، تمام خانهها را خانه خود میپندارم؛ چراکه تنهایی و غریب بودن در کنار مردمِ با مرام خرمشهر معنایی ندارد.
سوم خرداد نه تنها سالروز شیرین فتح خرمشهر، بلکه خرمشهر همیشه برای من دوستداشتنی و نماد پیروزی بوده است. زمانیکه ۱۲ ساله بودم در تیم فوتبال استقلال خوزستان بازی میکردم. در یکی از هفتههای لیگِ نونهالان، بازی سخت و سرنوشتسازی به میزبانی شهر خرمشهر داشتیم. شرایط خاصی بود، چراکه مهاجم گلزن تیم در بازی قبل اخراج شد و در این بازی ما را همراهی نمیکرد. با آنکه پست اصلی من دفاع وسط بود؛ اما سرمربی تیم از من قول گرفته بود تا در این مسابقه گل بزنم. پشت محوطه جریمه، ضربه ایستگاهی برای ما گرفته شد و من برای گل زدن به جلو آمدم. هافبک میانی تیم توپ را سانت کرد و من با ضربه سر آن را وارد دروازه کردم و با همان تک گل پیروز شدیم.
در مسیر بازگشتِ از خرمشهر به من آفرین میگفتند و از اینکه به قول خود وفا کردم و برای پیروزی تیم گل زدم، همگی شاد بودیم.
امروز که با خود فکر میکنم، گلهای اصلی این مرزوبوم را بازیکنان غیرت و شهامت به ثمر رساندند و دل میلیونها مسلمان ایرانی را در سوم خرداد شاد کردند. آری که خرمشهر، همیشه برای من نماد پیروزی و شادکامی بوده است.
#خرمشهر
#سوم_خرداد
✍ باران قلم 🌧
https://eitaa.com/joinchat/2705195117Cd4879425c9
✒️ باران قلم ✒️
🔸تنهایی در کنار مردم با مرام، معنایی ندارد ✍ علی کردانی این شهر، شهر خاطرههای من است. هر زمان که
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🎞 چهارشنبه ۳ خرداد ۱۴۰۲ در کیهان منتشر شد
🔸نشانه افول آمریکا از زبان سعدی
✍ علی کردانی
در گلستان سعدی آمده است: «پادشاهی را شنیدم به کشتن اسیری اشارت کرد. بیچاره در آن حالت نومیدی مَلِک را دشنام دادن گرفت و سقط گفتن؛ که گفتهاند: هر که دست از جان بشوید، هر چه در دل دارد بگوید.»
آنها با تمام وجود دشمنی میکنند اما رفتهرفته در ادبیات تحلیلگران و جامعهشناسان نظریهای بهنام «افول» شکل میگیرد. چامسکی، نظریهپرداز و تحلیلگر مسایل سیاسی مقالههای متعددی درباره افول آمریکا نگاشته است.
ادامه مطلب👇
https://kayhan.ir/fa/news/265580
#روزنامه
#صفحه_سیاسی
✍ باران قلم 🌧
https://eitaa.com/joinchat/2705195117Cd4879425c9
سایههای عصرگاهی عمرم دارند قد میکشند؛ اما من همچنان رو به مشرق جهان قدم برمیدارم.
✍ سعید
احمدی#ادبی ✍ باران قلم 🌧 https://eitaa.com/joinchat/2705195117Cd4879425c9
🔸تو خیابون رنگ خدا بپوشید
✍ خانم غفرانی
خیلی دلم میخواست خبرنگار بشم، اما نه راهش را بلد بودم نه روی مصاحبه کردن داشتم؛ تا اینکه اتفاقی چشمم به بانویی آشنا افتاد. دل به دریا زده و ازشون اجازه مصاحبه خواستم. گفتم بانو شما چطوری با هشت تا بچه هم مبارز بودید، هم عالم، هم وکیل، هم سفیر، هم چریک و هم ...اصلا چرا ما زنای حالا نمیتونیم مثل شما باشیم؟!
گفت: « قرار بود تو خیابون رنگ خدا بپوشید و تبرج جاهلی یه رژ کمرنگ و یه خط چشم نازک که عیبی نداره، راه نندازید. قرار بود به چادر زیباتون که هم عبای نمازه، هم بالاپوش بچهی توآغوشتون و هم ماسک حجاب و حیا یک کش بزنید تا خنده و گریهتون کسی نبینه. قرار بود نقشه راهتون هویت ایرانی اسلامی باشه.
دخترم، تو حرم جمهوری اسلامی،
مارِخوش خطوخالِ زرق و برق رو راه ندید
تا اینکه آخرش مجبور بشید مثل حوا،
بهشت زیر پاتون را به برهوت دنیا بفروشید!!»
با شرمندگی نگاهی به روسری شهرفرنگ و چادرنگینیِ عربیم انداختم سپس با نثار فاتحهای مزار مرحوم دباغ را ترک کردم.
#تربیتی
#هویت
✍ باران قلم 🌧
https://eitaa.com/joinchat/2705195117Cd4879425c9
🔸برای پرواز آماده باش
✍ محمدجواد محمودی
و در آخر؛
جسمت سهم زمین
و روحت سهم آسمان
خواهد شد...
برای پرواز آمادهای؟!
#تربیتی
#آخرت
✍ باران قلم 🌧
https://eitaa.com/joinchat/2705195117Cd4879425c9