بخوان اوصاف حیدر را ، خضوعش را ، خشوعش را ،
بخوان تفسیر خاتم بخشیِ بین رکوعش را ..
اگر خورشید بالا رفت هر صبح و نمایان شد ،
گرفت از گنبد شاه نجف اذن طلوعش را .
ما همان نسل جوانیم که ثابت کردیم ،
در ره عشق جگردار تر از صد مردیم .
هر زمان بوی خمینی به سر افتد ما را ،
دور سیدعلی خامنهای می گردیم .
کلافه بود .
خسته و رنجور از همه .
روزهئ سکوت میگرفت و پریشان بود .
دوای دردش نجف بود .
اما چه میکرد ؟! قسمتش نبود .
ز هرچه بود و مرا هست هیچ امیدم نیست ،
به دور از این غم دنیا بگو نجف چه خبر ؟!