#عارفانه🕊
از علامه طباطبائى نقل شده:
در نجف هزينه زندگيم به تاخير افتاد. به اين فكر افتادم كه تا كى مى توان صبر كرد؟
به محض اين فكر درب خانه كوفته شد، مردى داخل شد و گفت: من شاه حسين ولى هستم و فرمود:
خداى تعالى مى فرمايد در اين هيجده سال چه وقت تو را گرسنه گذاشته ام كه مطالعه خود را رها و به فكر روزى افتادهاى؟
سالها گذشت و آمدم تبریز بر حسب عادت همانگونه که در نجف بعد از نماز شب و صبح به وادى السلام نجف مى رفتم، در تبريز هم به قبرستان تبريز می رفتم...
یک بار سنگ قبرى را خواندم، نوشته بود، زبدة العرفا جناب شاه حسين و معلوم شد اين همان است كه در نجف از طرف خداى تعالى برايم پيام آورده بود، تاريخ فوتش را خواندم، ديدم سيصد سال قبل از آمدنش به درب خانه من از دنيا رفته بود...
@barballdeen