گر چه من خود ز ازل دلخوش و خندان زادم
عشق آموخت مرا شکل دگر خندیدن...
#مولانا
༻♥️ @Cafee_eshgh ♥️༺
┄┅┄┅┄ ❥❥❥ ┄┅┄┅┄
گر زبان در کام باشد راز دل پوشیده است...
#بیدل
༻♥️ @Cafee_eshgh ♥️༺
┄┅┄┅┄ ❥❥❥ ┄┅┄┅┄
بارانِ عشق
رمان تو_بخواه_تا_من_عاشقی_کنم قسمت 25 جای اینکه حامی من باشند، فقط به من کنایه می زنند و
رمان تو_بخواه_تا_من_عاشقی_کنم
قسمت 26
چند دقیقه ای گذشته بود که به نخلستان رسیدیم. نگاهی به درختان بلند نخل کردم و لبخندی روی لبم آمد. عاشق این درختان نخل و این نخلستان بودم. کم از سر و کولشان برای چیدن خرما بالا نرفته بودیم.
نگاهم به مهران افتاد که روی تخته سنگی نشسته بود و سرش داخل گوشی اش بود.
مهناز لبخندی روی لبش آمد اما سعی می کرد ذوقش را پنهان کند.
در حالی که به مهران نگاه می کردم، آرام کنار گوشش گفتم: این قدر اذیتش نکن گناه داره.
با دلخوری زمزمه کرد: اگه این کاری بهم نداشته باشه من چرا باید اذیت کنم؟
مهران که متوجه آمدن ما شده بود، از جا بلند شد و با لهجه بلند بالا سلام داد.
جوابش را داده و کناری ایستادم تا مزاحم حرف زدنشان نشوم.
مهناز با پشت چشم نازک کردنی کنار من ایستاد که مهران با آن لهجه جنوبی اش رو به مهناز کرد: چرا خبر ندادی که برمی گردی جوجو؟
من خنده ام گرفت اما مهناز اخم هایش را درهم کشید: چه قدر هم که برای تو مهمه اومدن من.
پوف کلافه ای کشید: اذیت نکن مهناز. من نباید بدونم تو برمی گردی؟ تو نباید یه زنگ به من بزنی تو این مدت؟
- زنگ بزنم که چی بشه؟ باز بهم گیر بدی؟
مقابلش ایستاد و جواب داد: من گیر میدم؟ تو دو روزه رفتی تهرون کلا عوض شدی. اصلا با اجازه ی کی رفتی هان؟ مگه نگفتم اگه بری دیگه نه من نه تو!
مهناز با همان اخم و حرص گفت: یه چیز بهت میگما مهران. من بابام هم این جوری باهام حرف نزده که تو حرف می زنی. تو چی کاره ی منی ها؟
- فعلا هیچ کاره ولی بعدش همه کاره. دلم می خواد همین جا بمونی. هفت هشت سال می خوای درس بخونی که چی بشه؟ اونم تو تهرون. اونم تنها. نباید سایه یه مرد بالا سرت باشه؟ ها!
- چرا داد می زنی؟ خب توام پاشو بیا تهران. کارت هم همون جا ادامه میدی.
صدایش را پایین آورد: من کجا بیام آخه؟ آبجی هام، ننه ام اینجان. تنهاشون بذارم؟ بعدشم می دونی اجاره یه مغازه کوچیک اونم با کلی خرید وسایل، چقدر زیاد میشه؟
مهناز هم بالاخره از موضعش کوتاه آمد: ببین مهران، من کلی درس خوندم، کلی تلاش کردم که تونستم پزشکی اونم تهران قبول شم؟ می دونی همه ی آرزوهای من اونجاست؟ بعدشم تو اگه زودتر از احساست حرف می زدی، اوضاع کلی فرق می کرد. اینم بگم که من همون جا می مونم توام اگه برات مهمه یه فکری بکن.
مهران جری شد: آخه زبون نفهم، من تو رو دوست دارم. این تو مخت فرو نمیره پس من چیکار کنم!؟
از ابراز علاقه اش خنده ام گرفت. مهناز همیشه دلش رمانتیک بازی می خواست و دوست داشت مانند این رمان ها و فیلم ها عشقش به او ابراز علاقه کند. حتی اولین ابراز علاقه ی مهران هم با خشونت و عصبانیت بود.
با اینکه اخلاق تندی داشت اما بسیار دل مهربانی داشت و مهربانی و محبتش را فقط در کارهایش می توانست نشان دهد، نه با زبان!
مهران که کم آورده بود، رو به من کرد: سلافه تو یه چیزی به این بگو.
شانه ای بالا انداختم و نگاهم را بینشان که هر دو از حرص سرخ شده بودند، چرخاندم.
- چی بگم والا. ببین آقا مهران، شما باید صبر کنید.
مهناز میان حرفم پرید: بهش بگو این به درخت میگن ها!
بعد زیر لب غر زد: هزار بار بهش گفتما!
مهران برای ساکت کردن مهناز شالش را روی صورتش کشید که خنده ام گرفت.
رو به من کرد.
- آخه یه روز، دو روز، یه ماه، یه سال می دونی هفت سال چه قدر زیاده؟ من نمی تونم تحمل کنم. همین امروز با عامو حرف می زنم.
مهناز دوباره به حرف آمد: چرا همش حرف خودت رو می زنی؟ دارم بهت میگم صبر کن. بهت بگم زبون نمیفهمی ناراحت میشی حالا!
مهران با همان عصبانیت در صورتش خم شد: من تو رو ول نمی کنم و نمی ذارم باز بری تو اون شهر غریب. من تو رو دوست دارم و یه لحظه هم دیگه صبر نمی کنم. امشب کار رو یکسره می کنم حالا ببین.
رویش را برگرداند تا برود، مهناز که دید اوضاع بیخ پیرا کرده پشت سرش دوید و صدایش کرد: چرا این قدر تو کله شقی؟ دارم بهت میگم یه کم صبر کن.
مهران با حرص گفت: مهناز این قدر رو اعصاب نداشته من راه نرو. همینه که هست. توام باید بخوای.
این را گفت و با قدم های سریع از ما دور شد.
مهناز به من نگاه کرد و با ناراحتی نالید: می بینی وضعیت ما رو؟ اون موقع که باید این طور مصمم بود، نبود حالا این جوری شده. حالا باید یه عمر تلاش و درس خوندنمو بدم پای کله شقی آقا!
تکیه ام را تنه ی ضخیم درخت نخل برداشتم و گفتم: حالا چی کار می خوای بکنی؟
ادامه دارد...
༻♥️ @Cafee_eshgh ♥️༺
┄┅┄┅┄ ❥❥❥ ┄┅┄┅┄
|خاصیٺ رفیقِ هیئـتی اینه ڪه:
وقتی باهم از کنار نامحـرم رد میشیدبگه: رفیق ببین بند ڪفشاتو بستے یانه (:
༻♥️ @Cafee_eshgh ♥️༺
┄┅┄┅┄ ❥❥❥ ┄┅┄┅┄
1_4902553629052895428.mp3
5.54M
علی زند وکیلی🎤
#با_هم_بشنویم 🎧
༻♥️ @Cafee_eshgh ♥️༺
┄┅┄┅┄ ❥❥❥ ┄┅┄┅┄
میان این همه سنگ دنیا آنکه گوهر
می شود، دو خصلت دارد
اول آنکه شفاف است کینه نمی گیرد
دوم آنکه تراشه ی زندگی را تاب می آورد
༻♥️ @Cafee_eshgh ♥️༺
┄┅┄┅┄ ❥❥❥ ┄┅┄┅┄
تو نظیرِ من ببینی و بدیلِ من بگیری
عوض تو من نیابم که به هیچکس نمانی
#سعدی
༻♥️ @Cafee_eshgh ♥️༺
┄┅┄┅┄ ❥❥❥ ┄┅┄┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
هجدهم تیرماهی ها تولدتون مبارک
انشالله بهترین ها سهمتون باشه هر
زندگی❤️
متولدین هجده تیرماه رو تگ کنید و غافلگیرشون بکنید❤
༻♥️ @Cafee_eshgh ♥️༺
┄┅┄┅┄ ❥❥❥ ┄┅┄┅┄
ترسم که تــو را
چشم زنند عالم و آدم
با این رخ انگشت نمایی که
تــو داری!
༻♥️ @Cafee_eshgh ♥️༺
┄┅┄┅┄ ❥❥❥ ┄┅┄┅┄
Aron Afshar - Raftam Ke Raftam (Demo).mp3
1.42M
🎼 رفیق بغض و آوار...
༻♥️ @Cafee_eshgh ♥️༺
┄┅┄┅┄ ❥❥❥ ┄┅┄┅┄
گر عقل در جدال جنون، مرد جنگ بود
ما را در این مبارزه تنها نمیگذاشت ...
فاضل نظری
༻♥️ @Cafee_eshgh ♥️༺
┄┅┄┅┄ ❥❥❥ ┄┅┄┅┄
ᵃᵗ ⁿᶦᵍʰᵗ,
ᶦⁿˢᵗᵉᵃᵈ ᵒᶠ ᵗʰᵉ ᵐᵒᵒⁿ,
ᶦ ˢᵉᵉ ʸᵒᵘʳ ᵉʸᵉˢ
شـب ها بجـایِ مـاه،
میـانِ آسـمان،
برق چشـمانت را مـیبـینم...
༻♥️ @Cafee_eshgh ♥️༺
┄┅┄┅┄ ❥❥❥ ┄┅┄┅┄
🌿اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن🌿
༻♥️ @Cafee_eshgh ♥️༺
┄┅┄┅┄ ❥❥❥ ┄┅┄┅┄
4_6014646727867367545.mp3
1.78M
فایل_صوتی_کوتاه
دعای عهد🕊
🎤 استاد فرهمند
༻♥️ @Cafee_eshgh ♥️༺
┄┅┄┅┄ ❥❥❥ ┄┅┄┅┄
صبح بخيرهايت را
فقط در گوش من بریز،
من با صبح بخیر تو
عاشق تـر می شوم
#صبح_بخیر
༻♥️ @Cafee_eshgh ♥️༺
┄┅┄┅┄ ❥❥❥ ┄┅┄┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💕هر صبح یه آهنگ تقـدیم ڪن به ڪسی ڪه دوسـش داری💕
༻♥️ @Cafee_eshgh ♥️༺
┄┅┄┅┄ ❥❥❥ ┄┅┄┅┄
وقتي خدا خودش گفته قطعا بعد از هر سختي آساني هست ديگه نگران چي هستي ؟به خودش توكل كن !
#خدا_جانم ❤️
༻♥️ @Cafee_eshgh ♥️༺
┄┅┄┅┄ ❥❥❥ ┄┅┄┅┄
4_5953805982088824060.mp3
6.76M
༻♥️ @Cafee_eshgh ♥️༺
┄┅┄┅┄ ❥❥❥ ┄┅┄┅┄
به دو چشم من ز چشمش
چه پیامهاست هر دم
#مولانا
༻♥️ @Cafee_eshgh ♥️༺
┄┅┄┅┄ ❥❥❥ ┄┅┄┅┄
حق ندارے به کسے دݪ بدهے ، الا مݧ
پیشِ روے تو دو راهست فقط مݧ یا مݧ
#عاشقانہ_مذہبے
༻♥️ @Cafee_eshgh ♥️༺
┄┅┄┅┄ ❥❥❥ ┄┅┄┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گفت دوری التیام درد های عاشقیست ،
نسخهی ما را دلی نامهربان پیچیده است ...!
حسین دهلوی
༻♥️ @Cafee_eshgh ♥️༺
┄┅┄┅┄ ❥❥❥ ┄┅┄┅┄
Reza-Bahram-Kash-128.mp3
3.53M
#رضا_بهرام
#كاش
༻♥️ @Cafee_eshgh ♥️༺
┄┅┄┅┄ ❥❥❥ ┄┅┄┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بهت حسودیم میشه 🎞
خیلی بهت حسودیم میشه 🎞
سکانسی از سریال پدر
༻♥️ @Cafee_eshgh ♥️༺
┄┅┄┅┄ ❥❥❥ ┄┅┄┅┄
می توانستم فراموشت کنم،
اما نشد
زندگی یعنی همین:
جبری به نام اختیار!
پوریا شیرانی
༻♥️ @Cafee_eshgh ♥️༺
┄┅┄┅┄ ❥❥❥ ┄┅┄┅┄
4_5766975312734717179.mp3
7.66M
#روزبه_بماني
#خودم_خواستم
༻♥️ @Cafee_eshgh ♥️༺
┄┅┄┅┄ ❥❥❥ ┄┅┄┅┄