♡••
مثل گنـــدمـ باش
زیرخاڪ مۍبرندش
باز مۍروید پُـرتر
زیرِسنگ مۍبرندش
آرد مۍشود پُربهاتر
آتش مۍزنندش
نان مۍشود مطلوب تر
بہدندان مۍجوندش
جان مۍشود نیرومندتر
ذات باید ارزشمند باشد...
༻ @Cafee_eshgh ༺
┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄
بارانِ عشق
#قسمت152 #عشقاجباری با کمک دلآرام میز شام رو چیدم ، پسرها جلوی تلویزیون نشسته بودن و با هم خیلی
#قسمت153
#عشقاجباری
یه لیوان آب ریخت و کنار دلآرامی که سخت مشغول خوردن بود و اصلاً حواسش به دورو اطرافیان و تیکه های تمسخر آمیزشون نبود گذاشت و زیر لب با خنده و مسخره گفت :
- بیا حداقل اگه یه وقت خواستی خفه بشی کنار دستت آب باشه به دادت برسه چون منم شروع کنم به غذا خوردن بهت قول نمیدم حواسم به مرگ و میرت باشه.
دل آرام در حین جویدن با احساسی از لذت گفت :
- وای چقدر خوب میشد خفه بشی بهروز تا بذاری من با آرامش غذامو بخورم ... چقدر خوشمزه ست بهار تو چه جوری این قورمه سبزیه مَشتیو درست کردی دختر ؟ معرکه ست.
لبخندی زدم و نوش جانی بهش گفتم ، سرم رو به سمت کیان پیچیدم ، داشت بهم نگاه میکرد تیز و با یه لبخند عمیق ... اما نگاهش کمی نگران بود و علت نگرانیش بیشتر به همون قضیه چند دقیقه پیش برمیگشت.
با اون همه تعریفی که دلآرام در مورد غذام داشت اما قورمه سبزیم یه قورمه سبزیه کاملاً معمولی بود ولی این غذا خوردن و هیجانش تو طعم و مزه غذا کمی به شک انداختم که نکنه مشکل خاصی داشته باشه و همین فکر درست چند دقیقه بعد کاملاً به اثبات رسید و دلآرام خیلی یهویی موقع غذا خوردن حالت تهوع و دل پیچه شدیدی بهش دست داد که ناچاراً از روی میز بلند شد.
بهروز بر عکس اون همه شیطنت و شر و شیطون بودنش با نگرانی از سر میز بلند شد و به دنبال دلآرام رفت :
- دِلی چیشد ؟ چیشد با توام ؟ خو دیوونه چرا مثل نخورده ها افتادی رو بشقاب ؟ مگه چند روزه غذا نخورده بودی ؟ وای خو یه دقیقه وایسا یه چیزی بگو ببینم چِت شد ؟
دل آرام به سمت سرویس رفت و عوق بلندی زد ... ته دلم لرزید نکنه با این غذا خوردن براش اتفاقی بیفته نگاهی به کیان کردم اون هم با چهره ای ترسیده مشابه من از پشت میز بلند شد و گفت :
- یه دمنوش براش درست کن دختره احمق عین نخورده ها افتاده رو غذا ، اندازه یه گاو غذا خورده کار دستمون نداده باشه شانس آوردیم.
رفتم برای دلآرام یه جوشونده گیاهی گذاشتم تا دم بکشه ، بهروز دستهای دلآرام رو گرفته و جسم نیمه جونش رو آورد و رو کاناپه دراز کش انداخت ...
کیان با حالی پریشون رو به من کرد و گفت :
- بهار برو براش یه دست لباس بیار عزیزم همه لباساش خیس شده ... تا منم یه زنگ بزنم امیر بیاد...
༻ @Cafee_eshgh ༺
┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♡••
#حجتاشرفزاده
اے عشـق...
༻ @Cafee_eshgh ༺
┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄
♡••
حضورت در قلبــــم
مثل نفس کشیدن است
آرام و بی صدا
اما همیشگی...
༻ @Cafee_eshgh ༺
┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄
Garsha-Rezaei-Mahoora-320.mp3
9.49M
♡••
#گرشارضایی
ماهورا...
༻ @Cafee_eshgh ༺
┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄
♡••
زندگی آنقدر
طولانی نیست
که هر روز
بتوان مهربان بودن
را به فـــــــردا انداخت
همین امروزمهربانی راتجربه کن...
༻ @Cafee_eshgh ༺
┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♡••
ستـــــــارهها نهفتند
در آسمانِ ابـــــــــرے...
༻ @Cafee_eshgh ༺
┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄
♡••
تا مۍتوانۍ
در جهان یڪرنگ باش
قالۍ از صدرنگ بودن
زیـــرِ پا افتاده است...
༻ @Cafee_eshgh ༺
┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄
Hojat Ashrafzade - Baran Bebarad Miravi (Demo).mp3
5.78M
♡••
#حجتاشرفزاده
باران ببارد میروی...
༻ @Cafee_eshgh ༺
┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄
🌿اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن🌿
༻ @Cafee_eshgh ༺
┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄
AUD-20201210-WA0005.mp3
1.78M
♡••
#استادفرهمند
دعاے عهد..🕊
༻ @Cafee_eshgh ༺
┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄
♡••
اولصبـــــــــــــــح بگو:
جانبھ فداےتو"حُسیـــن"
ڪھ اگرجـــــانبھ لبتشد..
بھ رھِ دوســـــــــت شود !♡
༻ @Cafee_eshgh ༺
┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄
♡••
سَـــــــــــلامـ همہی زندگیمـ
سَلامـ امامـ حسیــــــــــنِ من..
༻ @Cafee_eshgh ༺
┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄
♡••
اُمیـــــــدۍ هست
خُــــــــــــدایۍ هست...
༻ @Cafee_eshgh ༺
┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄
♡••
زنــــــدگۍ را نفسۍ
ارزشِ غمـ خوردن نیست...
#سهرابسپهرۍ
༻ @Cafee_eshgh ༺
┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄
1_24427883.mp3
2.49M
♡••
#احسانخواجہامیرے
میشہخداروحسڪرد..
༻ @Cafee_eshgh ༺
┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♡••
#محمداصفهانی
من بی تو ویرانم...
༻ @Cafee_eshgh ༺
┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄
♡••
مرا ز عشق مگوئيد
عشق گمشدهاى است
كه هر چه هست ندارم
كه هر چه دارم نيست...
#فاضلنظرى
༻ @Cafee_eshgh ༺
┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄
Banan - Bahar Delneshin.mp3
4.21M
♡••
#استادبنان
بهارِدلنشین...
༻ @Cafee_eshgh ༺
┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄
♡••
دل بستـــــن ...
مثل پـــــرت ڪردن
سنگی تودریـــــاست
ولی دل ڪنــدن
مثل پیدا ڪردن همون سنگ
از دریـــــاست...
༻ @Cafee_eshgh ༺
┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄
بارانِ عشق
#قسمت153 #عشقاجباری یه لیوان آب ریخت و کنار دلآرامی که سخت مشغول خوردن بود و اصلاً حواسش به دورو
#قسمت154
#عشقاجباری
سریع رفتم از تو اتاق کیان و از بین لباسهاش یه تیشرت مشکی برداشتم و براش بردم ، اندامش کمی توپر بود و استخون بندی درشتی داشت و لباسهای منه ریز جثه اندازه ش نمیشدن.
بهروز بردش تو اتاق مهمان تا هم لباسهاش رو عوض کنه و هم کمی استراحت کنه تا امیر بیاد ... بعد از اینکه امیر اومد و دلآرام رو معاینه کرد تشخیص داد که علائمش بخاطر بارداریه.
همه تو شوک بزرگی فرو رفتیم و این باعث تغییر چهره بهروز شد ... با این خبر از اون شاد و شنگول بودن و شیطنتهای بهروز چهره سابقش کاملاً متوقف شد و رو بُعد دیگه ای چرخید... بُعدی که منو دنیام رو هم دچار دگرگونی کرد ... از زندگیه خودم و فرداهایی که منجر بود منم مشابه دلآرام گرفتارشون بشم میترسیدم ... بهروز مرد مسئولیت پذیری نبود این رو از مکالماتی که بعد از فهمیدن بارداریه دلآرام با کیان داشت متوجه شدم و ترس داشتم که این رفتارها رو ذهن و شخصیت کیان تاثیراتی مشابه اون بذاره.
پشت در تراس فالگوش ایستاده بودم برام خیلی مهم بود بدونم در مورد سرنوشت دلآرام و اون بچه بیگناه چه تصمیمی میگیرن ... دلآرام هنوز تو اتاق مهمان که همجوار اتاق کیان بود خوابیده بود ... بهروز و کیان هم تو تراس نشسته بودن و پشت سرهم چایی میخوردن ... البته بیشتر بهروز میخورد که ظاهراً این خبر حال و احوالش رو بهم ریخته بود.
- تو میگی چیکار کنم کیان ؟
کیان در جوابش پوزخندی زد و گفت :
یه جشن عروسی بگیر رو عقد موقت رو رسمی کن برین سر زندگیتون.
- اَه ... اَه ... ولم کن کیان وقت مسخره بازیه ؟ من میگم بگو چه خاکی تو سرم بریزم نشستی جوک تعریف میکنی بخندی.
_جوک چیه مرد حسابی دارم جدی میگم .
_کیان یه راه درست وحسابی بگو.
_سقطش کن.
قلبم ایستاد وقتی کیان خیلی عادی اسم سقط کردن رو آورد ... اصلاً توقع نداشتم کیان یه همچین پیشنهادی رو بهش بده ... چرا هیچوقت پای خرابکاریه خودشون مسئول نمیشن ؟ چرا با پیشرفت زمان دارم به شخصیت همه مردها مشکوک میشم که همشون شبیه یکی مثل سهیلن .... مگه اونم شبیه این دو نفر دنیام رو نابود نکرد ؟ اونم منو به بدترین شکل دور کرد ولی پای گناهش مسئول نموند ... چرا بهروز به جای اینکه مسئولیتش رو قبول کنه میخواد اون بچه رو سربه نیست کنه ؟ مثل سهیل که خیلی راحت به من گفت " اگر به کسی حرفی بزنم برادرم رو پای اعدام میکشه "؟ خیلی مسخره ست که این همه نامردی تو دنیا از یه موجود به اسم "مرد" صورت بگیرن ... کیان چرا همچین پیشنهادی بهش میده؟
مغزم سوت کشید وقتی بهروز هم خیلی راحت گفت :
- پس فکر کردی دست زیر چونه میزنم نُه ماه منتظر میمونم تا پسرکاکُل زَریم به دنیا بیاد ؟ "پوزخندصداداری زد و ادامه داد " همین فردا میبرم سقطش میکنم ...
_بهروز سر زنگیتم بری بد نیستا.
بهروز با عصبانیت و خشم گفت :
- تو دیگه چرا این حرفو میزنی کیان ؟ ببینم اصلاً اگه جای من بودی چیکار میکردی ؟ فرض کن بهار حامله ست میخواستی باهاش چیکار کنی ؟
به خدا که اون لحظه تموم جسمم شبیه یه گوش بزرگ شد تا بشنوم ببینم کیان چی میگه که در جواب بهروز شاکی گفت :
- بهار همسن دِلیه که با هم مقایسشون میکنی ؟
- چرا شیرین عقلی میکنی بابا ... چه فرقی داره اونا جفتشون زنن ... تا آخر عمرشم که قرار نیست تو همین سن باقی بمونه بالاخره یه روزی حامله میشه یا نه ؟
- دوست ندارم پای بهارو تو این قضیه بکشی هر مشکلی هست بشین درست حلش کن اسم بهارو وسط نکش موضوع ما با شما فرق میکنه.
بهروز بی حوصله و عصبی گفت:
... من نمیتونم قبولش کنم کیان حوصله مسئولیت ندارم. من اصلاً آمادگیه زیر یه سقف رفتنو ندارم...
༻ @Cafee_eshgh ༺
┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♡••
#مهراج
آرزو...
༻ @Cafee_eshgh ༺
┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄
♡••
در دل بینوای من
عشق تو چنگ می زند
شوق به اوج می رسد
صبر فرود میکند ...
#هوشنگابتهاج
༻ @Cafee_eshgh ༺
┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄
CQACAgQAAx0CUeR-NwACDeZf92fbumTGOWsEshWn7mltI3917wAChQkAAimVmFPi9Z84Lq1QSR4E.mp3
3.99M
♡••
#شهرام_شکوهی
دلِ دیوونه...
༻ @Cafee_eshgh ༺
┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄