تولدت مبارک ۲۵ شهریور ماهی♥️ #گیف #تولد ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌༻‌♥️ @eShghdoni ♥️༺‌‌‌ ┄┅┄┅┄ ❥❥❥ ┄┅┄┅┄

🍁🍁🍁 #part_53 رمان #معشوقه_مجازی با این کار فرهاد ترس من بیشتر از قبل می شود. باز یک قدم به عقب می روم و می گویم: -چیکارم داری؟ به چه اجازه ای امدی تو خونه من ؟ هان! زود برو بیرون. فرهاد یک قدم جلو تر می آید و می گوید: -هیس. آروم باش. من کاری بهت ندارم. نمی خوام بهت آسیب بزنم. بهم اطمینون کن. فرهاد گوشی را از دستم می گیرد. و نورش را به من متمایل می کند. و می گوید: -چه خانم خوشگلی! بدون آرایش اینقدر زیبا هستی با آرایش چه میشی ! خشمگین می شوم صدایم را کمی بلند تر می کنم و می گویم: -خفه شو عوضی. چقدر تو پستی! حسام به تو اطمینون داشته که کلید رو بهت داده. برو از خونم بیرون. صدای فرهاد مست تر از قبل می شود و با صدایی سرشار از شهوت می گوید: -حسامم به تو اطمینو کرده بود. وای تو هر روز با یکی بودی! می آوردیشون تو خونه و بهشون حال می دادی. با صدای بلند فریاد می زنم: -خفه شو عوضی. بروگمشو بیرون. فرهاد دست من را می گیرد و با قدرت مردانه اش من را به طرف اتاق خواب روانه می کند. هر چه می خواستم مانع اش شوم، او با زوری که داشت بر من غلبه می کرد. من را روی تخت خواب پرت می کند و با کلیدی که پشت در اتاق بود در را قفل می کند و با نگاهی مست می گوید: -هیس، جیغ داد نمی کنی. بزار بهمون خوش بگذره. حال خوبی نداشتم. از شدت ترس و اظطراب قدرت حرف زدن نداشتم. به سرفه می افتم و پشت سر هم سرفه می کنم. و ملتمسانه می گویم: -تو رو خدا دست از سرم بردار. بزار من برم. جون بچت ولم کن. فرهاد گوشی ام را روی میز دراور می گزارد. و به طرف من نزدیک تر می شود. خودم را جمع می کنم. ولی سرفه های متدوام من را رها نمی کند. فرهاد با صدای شهوت انگیزش می گوید: -ای بابا، چرا فیلم بازی می کنی. بهت قول می دم کسی از رابطمون با خبر نشه. یه پول و پله ایی هم بهت می دم. مگه من از اون دوستات چی کم دارم؟ هان؟ از شدت سرفه زیاد، نفس کشیدن برایم سخت می شود و با خواهش طلب آب می کنم. فرهاد از اتاق خارج می شود و با کلید در را از پشت قفل می کند. چند ثانیه ای تنها می شوم و من فقط به فکر فرار می افتم. ولی در این اتاق زندانی شده بودم. گوشی خود را که روی میز دارور بود را می بینم از جایم بلند می شوم و گوشی را بر می دارم. رمزش را می زنم و تصمیم می گیرم به دلسا زنگ بزنم که در اتاق باز می شود و فرهاد به سمتم هجوم می اورد و گوشی را از دستم می قاپد. و می گوید: -می خواستی به کی زنگ بزنی؟ می دونستم وسه من فیلم بازی می کنی. زود خودتو برام آماده کن فرهاد در رو قفل می کند و به سمت من می آید. نفس ام بند می آید و دیگر راهی برای فرار نمی ماند ولی باز ملتمسانه می گویم: -بزار برم. تو در مورد من اشتباه فکر می کنی. بزار برم. بزار برم. فرهاد لباس هایش را از تن خارج می کند و با لباس زیر به طرف من می آید من را روی تخت هل می دهد و شال ام را از روی سرم بر می دارد و به گوشه اتاق پرت می کند. هر چه می خواستم مانع کارهایش شوم او با قدرت زیادی که داشت بر من چیره می شود. مانتو ام را باز می کند ولی من باز مانع اش می شوم. بلاخره مانتو رو از تن ام خارج می کند و من با لباس دلکته و ساپورتی که بر تن داشتم روبه روی هیکل چهار شانه و نیمه عریان فرهاد قرار می گیرم. با نوری که از گوشی ام پخش می شد می توانستم چهره فرهاد را تا حدودی ببینم. نفس های فرهاد بیشتر می شود و با شهوتی که داشت مانع از فرار من میشود #ادامه_دارد... رفتن به پارت اول👇👇👇 https://eitaa.com/eshghdoni/1136 🍁🍁🍁🍁

آهنگ بسیار زیبای بیقرار با صدای زیبای امین حبیبی عزیز تقدیم به شما عزیزان همراه 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 بهترین آهنگها در کانال 👇🌸 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌༻‌♥️ @eShghdoni ♥️༺‌‌‌ ┄┅┄┅┄ ❥❥❥ ┄┅┄┅┄

من به سرنوشت یه تشکربدهکارم برای اینکه توروبهم داد😘 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌༻‌♥️ @eShghdoni ♥️༺‌‌‌ ┄┅┄┅┄ ❥❥❥ ┄┅┄┅┄

صدا می کنم تو را ... این “جانی” که می گویی، جانم را می گیرد ... نزن این حرف ها را ... دل من جنبه ندارد ... #گیف #عاشقانه #همسرانه ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌༻‌♥️ @eShghdoni ♥️༺‌‌‌ ┄┅┄┅┄ ❥❥❥ ┄┅┄┅┄

منِ تنـــهارو عشـــق تو، تویکـــ لحظہ هـــوایی کـــرد باید قلـــبی رو کہ توشـــی... توسیـــنہ مومـــیایی کـــرد.... #جدید🍃🌹 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌༻‌♥️ @eShghdoni ♥️༺‌‌‌ ┄┅┄┅┄ ❥❥❥ ┄┅┄┅┄

صـــــبح یعنی " عشق " "عشق " یعنی حس خوب "زندگی " ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌༻‌♥️ @eShghdoni ♥️༺‌‌‌ ┄┅┄┅┄ ❥❥❥ ┄┅┄┅┄

هر صبح ! پلکهایت؛ فصل جدیدی از زندگی را ورق میزند سطر اول همیشه این است : خدا همیشه با ماست ... #پروفایل #دخترونه ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌༻‌♥️ @eShghdoni ♥️༺‌‌‌ ┄┅┄┅┄ ❥❥❥ ┄┅┄┅┄

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌༻‌♥️ @eShghdoni ♥️༺‌‌‌ ┄┅┄┅┄ ❥❥❥ ┄┅┄┅┄

تولدت مبارک ۲۶ شهریور ماهی♥️ #گیف #تولد ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌༻‌♥️ @eShghdoni ♥️༺‌‌‌ ┄┅┄┅┄ ❥❥❥ ┄┅┄┅┄

♥️خیلی دوست دارم نفسم ♥️ ┄┅┅┄┅✶❤️✶┅┄┅┅┄ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌༻‌♥️ @eShghdoni ♥️༺‌‌‌ ┄┅┄┅┄ ❥❥❥ ┄┅┄┅┄

رفتـــی و در قلبِـــ من طـوفان نمــودے باز هـم کلبہ ے عشـــق مرا ویـران نمــودے باز هـم همـــچو بارانـــی ... که شـوید رد پاے رفتـہ را آســـمانِ چشــــمِ من گِـریـان نمــودے باز هـم .... #جدید🌺 میلاد علوی 🎤 یادش بخیر 🎼 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌༻‌♥️ @eShghdoni ♥️༺‌‌‌ ┄┅┄┅┄ ❥❥❥ ┄┅┄┅┄