#مدافع_عشق
5⃣قسمت۵
دشت عباس اعلام میشودڪه میتوانیم ڪمـےاستراحت ڪنیم.
نگاهم رابه زیرمیگیرم وازتابش مستقیم نورخورشیدفرارمیڪنم.
ڪلافه چادرخاڪےام رااززیرپاجمع میڪنم ونگاهےبه فاطمه میندازم..
_ بطری آبو بده خفه شدم ازگرما
_ آب ڪمه لازمش دارم.
_ بابا دارم میپزم
_ خب بپز میخواااامش
_ چیڪارش داری؟؟؟
لبخند میزند،بـےهیچ جوابـے
توازدوستانت جدامیشوی وسمت مامی آیـے…
_ فاطمه سادات؟
_ جانم داداش؟
_ آب رومیدی؟
بطری رامیدهدوتومقابل چشمان من گوشه ای مینشینے،آستین هایت رابالا میزنےوهمانطور ڪه زیرلب ذڪرمیگویـے،وضومیگیری…
نگاهت میچرخدودرست روی من مےایستد،خون به زیرپوست صورتم میدود وگرمیگیرم
_ ریحانه؟؟…داداش چفیه اش روبرای چنددقیقه لازم داره…
پس به چفیه ات نگاه ڪردی نه من!چفیه رادستش میدهم واو هم به دست تو!
آن را روی خاڪ میندازی،مهر وهمان تسبیح سبزشفاف رارویش میگذاری،اقامه میبندی ودوڪلمه میگویـے ڪه قلب مرادردست میگیرد وازجا میڪند….
اللـــــــــــــــــــــه_اڪبـــــــــــــــــــــر
بےاراده مقابلت به تماشا مینشینم.گرماوتشنگـےازیادم میرود.آن چیزی ڪه مرااینقدرجذب میڪندچیست.
نمازت ڪه تمام میشود،سجده میڪنـےڪمـےطولانےوبعدازآنڪه پیشانےات بوسه ازمهر رارهامیڪندبانگاهت فاطمه راصدامیزنے.
اوهم دست مرامیڪشد،ڪنارتودرست دریڪ قدمی ات مینشینیم
ڪتابچه ڪوچڪےرابرمیداری وباحالـےعجیب شروع میڪنـےبه خواندن…
#السلام_علیک_یااباعبدالله
…زیارت عاشورا
وچقدرصوتت دلنشین است
درهمان حال اشڪ ازگوشه چشمانت می غلتد…
فاطمه بعدازان گفت:
_ همیشه بعدازنمازت صداش میڪنےتازیارت عاشورابخونـے…
چقدرحالت را،این حس خوبت را دوست دارم.
چقدرعجیب..ڪه هرڪارت #بوی_خدا میدهد…حتـے لبخندت
دوڪوهه حسینیه باصفایـےداشت ڪه اگرانجا سربه سجده میگذاشتـےبوی عطراززمینش به جانت مینشست
سرروی مهرمیگذارم و بوی خوش راباتمام روح و جانم میبلعم…
اگراینجا هستم همه ازلطف #خداست…
الهـے#شڪرت..
فاطمه گوشه ای دراز ڪشیده وچادرش راروی صورتش انداخته…
_ فاطمه؟!!…فاطمه!!…هوی!
_ هوی و….!.لاالله الا الله….اینجا اومدی ادم شے!
_ هروخ تو شدی منم میشم!
_ خو حالا چته؟
_ تشنمه
_ وای توچراهمش تشنته!ڪله پاچه خوردی مگه؟
_ واع بخیل!..یه اب میخواما…
_ منم میخوام …اتفاقابرادرا جلو درباڪس آب معدنـےمیدن…
قربونت بروبگیر!خدااجرت بد
بلند میشوم ویڪ لگدآرام به پایش میزنم:خعلـےپررویـے
اززیرچادرمیخندد…
سمت درحسینیه میروم و به بیرون سرڪ میڪشم،چندقدم انطرف تر ایستاده ای و باڪس های آب مقابلت چیده شده.
تو مسوولـــــــــــــــے
سمت درحسینیه میروم و به بیرون سرڪ میڪشم،چندقدم انطرف تر ایستاده ای و باڪس های آب مقابلت چیده شده.
تو مسوولـــــــــــــــے
✅️ادامه_دارد...
📎#بصائر
با کانال بصائر در مسیر بصیرت افزایی ⏬👌⏬ 👇
╔═.🍃.═══════╗
🆔@Basaerr313
╚═══════.🍃.═╝
بصائر
💦نمی از دریا قدْ بُصِّرْتُمْ إِنْ أَبْصَرْتُمْ وَ قَدْ هُدِيتُمْ إِنِ دعای عهد عهد روزانه با حضر
#عهد روزانه
دعای عهد فراموش نشود
بیا ...
بهـ🌸ـار حقیقی و ...
از سر احـسان❗️
به غمزه ای ...
نظری کن ...
دل خـ🍁ـزان مرا❗️
سلام حضرت بهـ❤️ـار ...
#امام_زمان
#سلام
📎#بصائر
با کانال بصائر در مسیر بصیرت افزایی ⏬👌⏬ 👇
╔═.🍃.═══════╗
🆔@Basaerr313
╚═══════.🍃.═╝
#حدیث روز
...برترين مردم، بندهاى است كه از دنيا به قدر كفاف برگيرد و در آن با خويشتندارى و عزّتنفس زندگى كند و براى سفر [آخرت] توشه برگيرد و براى رفتن آماده شود.
پیامبر خدا (ص)
📘منتخب میزان الحکمه-ح 5036 📙
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
✍ عاقل، بیشتر فکر جائیست که طولانیمدتتر آنجاست!🔹آمادهی رفتن هستی؟!🔹هم فقر هم تجمل، مذموم است...
برای خودم : کفاف، برای جامعه ام : رفاه
#سرمایه
#پول
📎#بصائر
با کانال بصائر در مسیر بصیرت افزایی ⏬👌⏬ 👇
╔═.🍃.═══════╗
🆔@Basaerr313
╚═══════.🍃.═╝
💦نمی از دریا
أَنَّ الاِْعْجَابَ ضِدُّ الصَّوَابِ، وَآفَةُ الاَْلْبَابِ
ترجمه: بدان خود بزرگ بینی، مخالف راستی و آفت عقل است
❇️تکبر و غرور از بیماریهای بسیار خطرناک در روح انسان است. این بیماری صعب العلاج و کشنده روحی سبب هلاکت انسان می شود، طوری که دوست دارد تنها خواسته ها، منافع و سلیقه و فکر او حاکم باشد و همه باید مطابق با خواسته او عمل کنند حتی اگر نظر او اشتباه باشد. البته این رفتار ناشایست، موجب سقوط انسان در پرتگاه جهنم می شود.
#امام_علی علیه السلام
📘#نهج_البلاغه
📘نامه ۳۱
📎#بصائر
با کانال بصائر در مسیر بصیرت افزایی ⏬👌⏬ 👇
╔═.🍃.═══════╗
🆔@Basaerr313
╚═══════.🍃.═╝